eitaa logo
موج نور
166 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
18 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ میزان برتری 🌴يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ 🍃ﺍﻱ ﻣﺮﺩم ! ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﻣﻠﺖﻫﺎ ﻭ ﻗﺒﻴﻠﻪﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ تا ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﺪ . ﺑﻲﺗﺮﺩﻳﺪ ﮔﺮﺍﻣﻰﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺗﺮﻳﻦ شماست. ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ🍃 (حجرات: ۱۳) ✅ ریش سلمان یا دم سگ!!! ✍ روزی احمقی به جناب سلمان گفت: تو کی هستی؟ پسر که هستی؟ سلمان فرمود: من و تو اول نطفه بودیم و در آخر هم جیفه (مردار) هستیم. اما در آن عالم و در روز قیامت اگر حسنات و کارهای نیک من زیاد شد، من کریم هستم و اگر کم آمد، لئیم (پست) هستم. منافق دیگری به حضرت سلمان گفت: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ سلمان فرمود: اگر از پل صراط رد شدم، ریش من بهتر است. اما اگر عبور نکردم، دم سگ برتر است. 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ عاقبت گنهکاران 🍃فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ🍃 (اعراف: ۸۴) 🍂ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﮔﻨﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ؟🍂 ✅ اگر به قرآن عمل نکنیم ✍ احمد بن طولون، سلطان مصر بود، وقتی که مرد، از طرف حکومت وقت، یک نفر قاری قرآن بر سر قبرش فرستادند و حقوق گزافی هم برایش قرار دادند تا برای احمد قرآن بخواند. او نیز سرگرم قرائت قرآن شد. روزی خبر آوردند که قاری قرآن، ناگهان ناپدید شده است. از هر طرف شروع به تحقیق و جستجو کردند تا بالاخره او را پیدا کرده و از او پرسیدند: چرا فرار کردی؟ قاری قرآن، ابتدا جرئت نمی‌کرد دلیلش را بگوید، فقط اظهار می‌داشت که من از این کار استعفا می‌دهم. گفتند: اگر حقوقت کم است، حاضریم دو برابر این مبلغ را به تو بدهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید، دیگر حاضر به انجام این کار نیستم، بالاخره به او گفتند: دست از تو بر نمی‌داریم تا علت رابگویی. قاری قرآن گفت: چند شب قبل، که مشغول قرائت قرآن بودم، مرده سر از قبر بیرون آورد و به من اعتراض کرد و با من درگیر شد که چرا بر سر قبر من قرآن می‌خوانی من گفتم: مرا اینجا آورده‌اند که برای تو قرآن بخوانم، بلکه خیر و ثوابی به تو برسد. گفت: اینطور نیست؛ زیرا هر آیه‌ای که تو می‌خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می‌شود، به من می‌گویند: می‌شنوی؟ چرا در دنیا به آن عمل نکردی؟ لذا مرا معاف بدارید که دیگر من جرئت نمی‌کنم بر سر گورش قرآن بخوانم. 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ عاقبت گنهکاران 🍃فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ🍃 (اعراف: ۸۴) 🍂ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﮔﻨﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ؟🍂 ✅ مکاشفه هولناک ✍ در آخر کتاب «دارالسلام عراقی» جزء مکاشفات برزخی می‌نویسد: و این مکاشفه سید جلیل «سید محمد علی عراقی» است، وی از کسانی می‌باشد که حضرت مهدی-علیه السلام-را دیده است، او می‌گفت: در ایام جوانی، در وطن اصلی‌ام، قریة «کزهرود» که ازدهات معروف «اراک» است، بودم و شخصی را به نام و نسب می‌شناختم. او وفات کرد، وی را آورده و در مقبره‌ای که روبروی خانه ما بود، دفن کردند. تا مدت چهل روز، چون مغرب می‌شد، آتشی از قبر اونمایان می‌شد و آواز و ناله جانسوزی از آن قبر، شنیده می‌شد. بلکه در اوایل، یک شب چنان ناله و فزع آن شخص، شدت کرد که من خائف و هراسان شده، ترسیده و از شدت وحشت بر خود لرزیدم به طوری که نتوانستم خود را نگهدارم و نزدیک بود غش کنم. یکی از کسانم، متوجه شده، مرا برداشته به خانه برد. پس از زمانی به خود آمدم، اما از این حالت که بر مرده می‌گذشت، در تعجب بودم؛ زیرا در هنگام حیات، کار بدی از او ندیده بودم. پس از تحقیق معلوم شد که وی، در زمان حیاتش، چندی مباشر مالیاتی محله خود بود، و از سیدی، مالیات می‌خواسته و آن سید بر دادن آن قادر نبود، پس سید را حبس کرده و مدتی او را به سقف خانه خود آویخته بود. 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ بهشت خدا 🌴وَ ادْخُلِي جَنَّتِي🌴 (فجر: ۳۰) 🍁و در بهشتم داخل شو.🍁 ✅ شرط ورد به بهشت؛ پاکی ✍در حالات «ابراهیم ادهم» نوشته‌اند که: پس از مدتی فقر، دید که خیلی کثیف وچرک شده است، با لباس کهنه و کثیف به حمام آمد. استاد حمامی دستور داد که او را از حمام بیرون کنند. او آمد و در خارج حمام نشست و شروع به گریه کرد. دل حمامی به حال او سوخت. خواستند او را به حمام بازگردانند، نیامد. هر کار کردند، نیامد. گفتند: چرا نمی‌آیی؟ گریه‌ات برای چیست؟ گفت: گریه‌ام برای این نیست که از حمام بیرونم کرده‌اند، بلکه فکر آن عالم و بهشت را می‌کنم. می‌بینم در این دنیا، به واسطه کثافت، مرا به حمام راه نمی‌دهند، آن وقت چطور فردای قیامت، با روح کثیف و بدون تقوا، می‌گذارند که پشت سر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد بهشت شوم. 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ ناامیدی ممنوع ⛔️ 🌴 لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ (زمر: ۵۳)🌴 🍃از رحمت خداوند نومید نشوید🍃 ✅ یونجه! ✍«صدر الحکما» پزشک معروف سال‌های قبل تعریف می‌کرد: «چهل سال قبل، مریضی را به مطب من آوردند. بیماری او بسیار سخت بود. مرض‌های گوناگونی داشت. قلب و معده و کبد و کلیه هایش همگی خراب و فاسد شده بودند. من می‌دانستم که درمان فایده‌ای ندارد و بیماری او قابل علاج نمی‌باشد و هیچ دارویی مناسب حال او نیست. به همین دلیل به همراهان بیمار گفتم: «او را به خانه برگردانید. زیرا درد وی درمان ندارد. » همراهان بیمار اصرار کردند و گفتند: «شما دوا بده، کاری نداشته باش که خوب می‌شود یا نه.» من گفتم: «بیهوده پولتان را هدر ندهید؛ زیرا او درمان شدنی نیست، مگر اینکه خداوند لطفی فرماید و او را معالجه نماید.» پرستاری که همراه بیمار بود، گفت: «تو که چیزی سرت نمی‌شود، چرا مطب باز کرده ای؟!» من گفتم: «شفا به دست خداوند است و ما فقط وسیله هستیم. » آنها اصرار کردند و من که ناراحت شده بودم، گفتم: به او یونجه بدهید بخورد، شاید حالش خوب شود! » چند روز گذشت. یک روز دیدم که مقدار زیادی روغن و پنیر و شیر و کره و گوسفند به مطب آوردند. پرسیدم: «این‌ها برای چیست؟» گفتند: «همان مریضی که دردش بی درمان بود، چند روز به او یونجه دادیم، حالش خوب شد! » و من به راستی متحیر شدم از قدرت نمایی خداوند و برایم ثابت شد که شفا دهنده حقیقی فقط خداوند است و بس! 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ بهترین نگهبان 🌴فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 🍃ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ (یوسف : ٦٤)🍃 ✅ راننده خواب‌آلود ✍ یکی از معانی «ب» در عربی، یاری خواستن است، بنابراین وقتی می‌گوییم «بسم الله الرحمن الرحیم»؛ یعنی از خداوند بخشنده مهربان، یاری می‌جوییم. راننده‌ای که اهل تقوا بود، تعرف می‌کرد: «من خودم را عادت داده‌ام همیشه وقتی پشت فرمان می‌نشینم، ابتدا «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویم شبی، سوار کامیون بودم و از یک سربالایی بالا می‌رفتم، ناگهان خواب بر چشمانم غالب شد. نمی‌دانم چقدر گذشت که ناگهان با صدای بوق ممتدی از خواب پریدم. وقتی حساب کردم، دیدم از آنجایی که به خواب رفتم تا اینجا حدود چند کیلومتر می‌شود، یعنی من چند کیلومتر در خواب رانندگی کرده بودم.» چه کسی او را در این مدت نگه داشت؟ جاده سربالا، فرمان هم آزاد و مرگ هم در کمین. معلوم می‌شود وقتی راننده از خداوند مدد خواسته است، خداوند هم به کمک او شتافته و او را از مرگ نجات داده است. 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 تفسیر قرآن کریم با داستان📜 ✳️ خداشناسی؛ 🌴وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا🌱إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ...( کهف: ۲۳-۲۴)🌴 🍃و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام می‌دهم»🌱مگر آنكه خدا بخواهد...🍃 ✅ همه چیز وابسته به اراده خداست ✍ در زمان مرجعیت مرحوم «سید محمد کاظم یزدی»، عده‌ای از طلاب در پشت بام مدرسه «سید» در «نجف اشرف» خوابیده بودند. ناگهان هیاهو و سر و صدایی بلند شد و مردم به طرف صحن مدرسه سید سرازیر شدند. وقتی پرس و جو کردند، معلوم شد یکی از طلبه‌های خراسانی، از پشت بام ساختمان دو طبقه مدرسه به زمین افتاده است. وقتی مردم به بالین او رفتند، دیدند که وی صحیح و سالم بوده، هنوز از خواب بیدار نشده است! برای اینکه وی از ترس هول نکند به وی نگفتند که چه حادثه‌ای اتفاق افتاده است. دوستانش او را به حجره اش بردند و لیوانی آب گرم به او دادند. صبح روز بعد، این واقعه را برای سید محمد کاظم یزدی تعریف کردند. سید خوشحال شد و دستور داد گوسفندی را خریده و ذبح نمودند و گوشتش را بین فقرا تقسیم کردند. چند روز بعد، همان طلبه، روی تختی که بلندی‌اش فقط دو وجب بود، خوابیده بود که در حال خواب غلتید و از تخت به زمین افتاد و بلافاصله چشم از جهان فرو بست و جنازه اش را از آنجا بیرون بردند؟ 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ یاد نعمت‌های الهی 🌴 اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ 🌴(ابراهیم: ۶) 🍃نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد🍃 ✅ نعمت چشم > پانصد سال عبادت ✍ عابدی، پانصد سال از عمر خود را صرف عبادت خداوند کرده بود. تقریبا هزار یا دو هزار سال قبل، عمر بشر غیر از حالا بوده است، مثلا لقمان حکیم سه هزار سال عمر کرد. عمر بشر در آن زمان‌ها زیاد بوده است. این عابد، در دامنه کوهی زندگی می‌کرد که آب شیرین و گوارایی داشت و درختی نیز در آن نزدیکی بود که عابد از میوه آن استفاده می‌کرد. هنگامی که این عابد، بعد از پانصد سال عبادت مرد، درعالم قبر، فرشتگان بین اعمال او و نعمت‌هایی که خداوند به وی داده بود، موازنه (سنجش) کردند؛ موازنه آخرتی طوری است که خود شخص هم یقین به درست بودن آن می‌کند اول آمدند سراغ بدنش. تمام عباداتی که وی انجام داده بود، در برابر نعمت بینایی و چشمی که خداوند به وی داده بود، نشد. از دست وزبانی که برآید کز عهده شکرش به درآید بنده همان به، که زتقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجا آورد 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ اثر نیکوکاری 🌴إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ🌴 🍃ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﺳﺖ🍃 (اعراف : ٥٦) ✅ پاداش دستگیری از مظلوم ✍ یکی از بزرگان می‌گوید: صورت برزخی مردی را دیدم که در حال مردن بود، صورتش در نهایت سیاهی و کثافت و تعفن بود. وحشت کردم که این بدبخت، اگر با این حالت بمیرد، در برزخ چه بر او می‌گذرد؟ ناگاه صدایی بلند شد که به فرشته مرگ می‌گفت: «ای ملک الموت، صبر کن و جان او را نگیر، زیرا او بر ما حقی دارد که باید ادا شود. » ناگاه انواری بر او افاضه شد که سیاهی‌اش به نور و درخشندگی، و تعقن و کثافتش به عطر و زشتی صورتش به زیباترین صورت‌ها مبدل شد و بدن برزخی اش مانند قطعه بلوری درخشان گردید. سپس در این حالت، جانش گرفته شد و مرد. از خداوند خواستم به من بفهماند که آن مرد چه حقی نزد خدا داشت. شب در عالم خواب آن مرد را دیدم و از او پرسیدم، گفت: و زشتی کردارم همان بود که دیدی، لکن روزی مظلومی را دیدم که می‌خواستند بدون هیچ تقصیری او را اعدام کنند؛ چون در دستگاه حکومتی نفوذی داشتم، سعی کردم و او را نجات دادم، همان واقعه سبب شد که در سخت ترین حالات، خداوند به دادم رسید و مرا از عذاب نجات داد. 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
✍ نقل است: یه بنده خدایی پیش امام رضا علیه السلام آمد و گفت: آقا من فقیرم، اگر می‌شود به من کمک کنید . امام رضا علیه السلام یک سینی انگور پیش او گذاشت . 🍇 یک شاخه انگور برداشت و به او داد گفت آقا انگور چه به کار من می آید شکم زن و بچه ام گرسنه هستند انگور را گذاشت توی سینی . چند لحظه گذشت یک بنده خدای دیگری وارد اتاق شد. به امام رضا علیه السلام سلام کرد . حضرت یک دانه انگور به او داد . 🍇 برق خوشحالی در چشمش جهید. گفت آقا ممنونم. من دلم تنگ شده بود آمدم شما را ببینم شما چقدر کریم هستید. حضرت یک شاخه انگور به او داد گفت : آقا همان دانه بس است این را داخل یک ظرف آب می چکانم تا همه فامیل و اطرافیانم از آن بخورند و متبرک شوند شما چقدر بزرگوارید . حضرت سینی انگور را به او داد گفت آقا من زبان تشکر ندارم ، زبانم لال من فقط آمدم شما را ببینم شما اینقدر کرامت دارید . حضرت فرمودند چیزی بیاورید می خواهم بنویسم. حضرت فرمودند باغ انگورم را به او دادم . گفت آقا من زبانم لال است نمی توانم تشکر کنم . حضرت فرمودند زمین های اطرافش را که مال من است به تو می دهم. آن بنده خدا که اول آمده بود یک مرتبه برآشفته شد گفت : من فقیر بودم او فقط دلش برای شما تنگ شده بود آمده بود تا شما را ببیند شما به او این همه مال دادید حضرت زیر آن نوشته ای که باغ را بخشیده بود نوشت 🍃لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ🍃 🍂 همانا اگر شكر كنيد، قطعاً (نعمت‌هاى) شما را مى‌افزايم، و اگر كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است🍂 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ میزان برتری 🌴يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ 🍃ﺍﻱ ﻣﺮﺩم ! ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﻣﻠﺖﻫﺎ ﻭ ﻗﺒﻴﻠﻪﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ تا ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﺪ . ﺑﻲﺗﺮﺩﻳﺪ ﮔﺮﺍﻣﻰﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺗﺮﻳﻦ شماست. ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ🍃 (حجرات: ۱۳) ✅ سفره امام (رضا علیه‌السلام) 👤مردی از اهالی بلخ می‌گوید: ✍در سفر خراسان در خدمت امام رضا (علیه السلام) بودم، روزی سفره غذا انداختند و امام (علیه السلام) همه غلامان و خدمتگزاران خود حتی سیاهان را بر سر سفره نشانید تا با آنها غذا بخورند. عرض کردم: فدایت شوم! بهتر است برای اینان سفره جداگانه می‌انداختند. امام (علیه السلام) فرمود: ساکت باش! خدای همه ما یکی است، پدر و مادرمان نیز یکی است و پاداش بستگی به عمل اشخاص دارد. 📚 داستان‌های بحارالانوار 🎁 به کانال موج نور بپیوندید👇👇👇 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 @mojnoor3
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 تفسیر قرآن کریم با داستان📜 ✳️ خداشناسی؛ بی‌نیاز 🌻وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ🌻 (آل عمران: ۹۷) 🍃و هر کس کفر ورزد (به خود زیان رسانده)؛ چرا که خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است.🍃 ✅ چرا خدا را عبادت کنیم؟ ✍ روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه‌السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه‌السلام فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. 🌟ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم🌟 📚الانوار النعمانیه ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸