🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ راه خوشبختی👈 یاد نعمتها
«... فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
«... ﭘﺲ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ .»(اعراف: ٦٩)
✅ حق نمک
📍یکی از خیرین اصفهان که به علامه مجلسی ارادت داشت شبی بعد از نماز جماعت خدمت ایشان آمد و گفت : گرفتاری مهمی برایم پیش آمده است .
#علامه_مجلسی گفت: چه گرفتاری ؟
📍آن مرد گفت: لوطی باشی محل ، به من خبر داده است که امشب با دوستانش می خواهند به خانه من بیایند و شام #میهمان من باشند و قهرا می دانم اسباب لهو و لعب را هم می آورند و موجبات ناراحتی ما را فراهم می کنند و ما را در #حرام می اندازند .علامه مجلسی گفت: خودم می آیم و به لطف خداوند مساله آنرا آنطوری که خدا بخواهد حل و فصل می کنم .
📍جناب علامه از راه مسجد جلوتر از میهمان ها به خانه آن مرد رسید ، وقتی بعد از مدتی لوطی باشی و رفقایش وارد شدند ، ناگهان چشمشان به شیخ الاسلام اصفهان ؛ مرحوم #مجلسی افتاد ، تنبک و تنبورهای خود را پنهان کردند و مؤدبانه در محضر او نشستند. اما لوطی باشی از میزبان سخت ناراحت و دلگیر شده که او علامه مجلسی را موی دماغ و مزاحم عیششان کرده بود.
لوطی باشی شروع به سخن گفتن کرد و گفت : جناب مجلسی ؛ ما لوطی ها صفات خوبی هم داریم ، کمتر از اهل #علم هم نیستیم.
علامه مجلسی گفت: من که چیزی از خوبی های شما نمی دانم.
📍لوطی باشی گفت: جناب مجلسی تو با ما #معاشرت نداری که بدانی ما چه صفات خوبی داریم ؛ ما در نمک شناسی بی نظیریم. لوطی کسی هست که اگر نمک کسی را چشید تا آخر عمر یادش نمی رود و به صاحب نمک #خیانت نمی کند .
علامه گفت: من این حرف شما را نمی توانم بپذیرم که شما نمک شناسید و #نمکدان نمی شکنید . بگو ببینم چند سال از سن ما می گذرد؟ لوطی باشی گفت: چهل سال.
📍علامه مجلسی گفت: چهل سال است #نعمت خدا را می خوری و معصیت خدا را می کنی ای نمک به حرام!
این جمله را که علامه گفت مثل آبی که به آتش بریزند لوطی باشی خاموش شد و راستی که او را تحت تاثیر قرار داد و تا آخر مجلس دیگر یک کلمه هم حرف نزد و در فکر فرو رفت .
📍مجلس تمام شد و هر کس به خانه اش رفت . لوطی هم به خانه اش رفت تا بخوابد اما مگر خوابش می برد ! چرا که چهل سال عوض نمک شناسی نسبت به کسی که به او همه چیز داده ؛ #سلامتی ، بضاعت ، ثروت ، و . . . نمک بحرامی کرده فکر کرد و فکر کرد تا آخر تصمیم خود را گرفت . فردا صبح پس از اذان ، علامه مجلسی شنید که کسی در خانه اش را می زند ، در را باز کرد ، دید لوطی باشی است . گفت : آقای شیخ ! آیا اگر من #توبه کنم خدا مرا می بخشد و می آمرزد و قبولم می کند ؟
📍علامه مجلسی گفت : بله ، البته خدا کریم و #غفور است ، انسان هر قدر هم گناهش زیاد باشد اما اگر حقیقتا پشیمان شود و به درگاه خداوند بزرگ توبه کند خداوند تعالی #گناهان او را می بخشد و او را قبول می کند . پس لوطی باشی گفت : من پشیمانم و #توبه کردم تو از خدا بخواه تا مرا بیامرزد.
🌈1-علی محمد عبداللهی. عاقبت بخیران عالم، ج1: 39.
🌈2-دستغیب. فاتحۀ الکتاب: 121
🌐 @rahyafte_com
🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت پانزدهم : حوزه حاج آقا مجتهدی
✔️راوی : ايرج گرائی
🔸 سالهای آخر، قبل از #انقلاب بود. #ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگری بود. تقريباً کسی از آن خبر نداشت. خودش هم چيزی نمیگفت. اما كاملاً رفتار و اخلاقش عوض شده بود. ابراهيم خيلی معنویتر شده بود. صبحها يک پلاستيک مشكی دستش میگرفت و به سمت بازار میرفت. چند جلد #کتاب داخل آن بود.
🔸يک روز با موتور از سر خيابان رد میشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا میری؟! گفت: میرم بازار. سوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاستيک رو دستت میبینم چيه!؟ گفت: هيچی کتابه! بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظی کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟
🔸با كنجكاوی به دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مسجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادی جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهميدم دروس حوزوی میخوانه، از #مسجد آمدم بيرون.
🔸از پيرمردی که رد میشد سؤال کردم: ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدی با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نمیکردم ابراهيم #طلبه شده باشه. آنجا روی ديوار حديثی از #پيامبر نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز برای سه دسته طلب آمرزش میکنند: علما، کسانيکه به دنبال #علم هستند و انسانهای با سخاوت.»
🔸شب وقتی از زورخانه بيرون میرفتم گفتم: داش ابرام حوزه میری و به ما چيزی نمیگی؟يک دفعه باتعجب برگشت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلی آهسته گفت: آدم حيفِ عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمی نيستم. همين طوری برای استفاده میرم، عصرها هم میرم بازار ولی فعلاً به کسی حرفی نزن.
🔸تا زمان #پيروزی انقلاب روال کاری ابراهيم به اين صورت بود. پس از پيروزی انقلاب آن قدر مشغولیتهای ابراهيم زياد شد که ديگر به کارهای قبلی نمیرسید.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
#امام_زمان
#حضرت_معصومه
#طوفان_الاقصی
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸