eitaa logo
موج نور
170 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼امام باقر علیه‌السلام: 🍃همانا ياد كردن از ما، ياد كردن از خداست و ياد كردن از دشمن ما، ياد كردن از شيطان است.🍃 🍂إنَّ ذِكرَنا مِن ذِكرِ اللّهِ، وذِكرَ عَدُوِّنا مِن ذِكرِ الشَّيطانِ🍂 📗 الكافي، ج ۲، ص ۴۹۶ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت شصت و هفتم  : برخورد صحیح (۱) ✔️راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸از خيابان ۱۷ شهريور عبور می‌کردیم. من روی موتور پشت سر ابراهيم بودم. ناگهان يک موتورسوار ديگر با سرعت از داخل کوچه وارد خيابان شد. پيچيد جلوی ما و ابراهيم شديد ترمز کرد. جوان موتور سوار که قيافه و ظاهر درستی هم نداشت، داد زد: هُو! چيکار می‌کنی؟! بعد هم ايستاد و با عصبانيت ما را نگاه کرد! همه می‌دانستند که او مقصر است. من هم دوست داشتم ابراهيم با آن بدن قوی پایین بيايد و جوابش را بدهد. 🔸ولی ابراهيم با لبخندی که روي لب داشت در جواب عمل زشت او گفت: سلام، خسته نباشيد! موتور سوار عصبانی يک دفعه جا خورد. انگار توقع چنين برخوردی را نداشت. کمی مکث کرد و گفت: سلام، معذرت می‌خوام، شرمنده. بعد هم حرکت کرد و رفت. ما هم به راهمان ادامه داديم. ابراهيم در بين راه شروع به صحبت کرد. سؤالاتی كه در ذهنم ايجاد شده بود را جواب داد: ديدی چه اتفاقی افتاد؟ با یک سلام عصبانيت طرف خوابيد. تازه معذرت خواهی هم کرد، حالا اگر می‌خواستم من هم داد بزنم و دعوا كنم، جز اينکه اعصاب و اخلاقم را به هم بريزم هيچ کار ديگری نمی‌کردم. 🔸روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهيم در نوع خود بسيار جالب بود. اگر می‌خواست بگويد که کاری را نکن سعی می‌کرد غير مستقيم باشد. مثلاً دلايل بدی آن کار از لحاظ پزشکی، اجتماعی و... اشاره می‌کرد تا شخص، خودش به نتيجه لازم برسد. آنگاه از دستورات دين برای او دليل می‌آورد. یکی از رفقای ابراهيم گرفتار چشم چرانی بود. مرتب به دنبال اعمال و رفتار غير اخلاقی می‌گشت. چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهرکردن نتوانسته بودند رفتار او را تغيير دهند. در آن شرايط کمتر کسی آن شخص را تحويل می‌گرفت. 🔸اما ابراهيم خیلی با او گرم گرفته بود! حتی او را با خودش به زورخانه می‌آورد و جلوی دبگران خیلی به او احترام می‌گذاشت. مدتی بعد ابراهيم با او صحبت کرد. ابتدا او را غیرتی کرد و گفت: اگر کسی به دنبال مادر و خواهر تو باشد و آنها را اذيت کند چه می‌کنی؟ آن پسر با عصبانيت گفت: چشماش رو در می‌یارم . ابراهيم خيلی با آرامش گفت: خُب پسر، تو که برای ناموس خودت اينقدر غيرت داری، چرا همان کار اشتباه را انجام می‌دی؟! 🔸بعد ادامه داد: ببين اگر هرکسی به دنبال ناموس ديگری باشد جامعه از هم می‌پاشد و سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. بعد ابراهيم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد. حديث پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را گفت كه فرمودند: «چشمان خود را از نامحرم ببنديد تا عجايب را ببينيد.» (ميزان الحکمه، ج ۱۰ ص ۷۲) بعد هم دلايل ديگر آورد. آن پسر هم تأييد می‌کرد. بعد گفت: تصميم خودت را بگير، اگه می‌خواهی با ما رفيق باشی بايد اين كارها را ترک كنی. برخورد خوب و دلايلی که ابراهيم آورد باعث تغيير کلی در رفتارش شد. 🔸او به یکی از بچه‌های خوب محل تبديل شد. همه خلافکاریهای گذشته را كنار گذاشت. اين پسر نمونه‌ای از افرادی بودکه ابراهيم با برخورد خوب و استدلال و صحبت کردن‌های به موقع، آنها را متحول کرده بود. نام اين پسر هم اكنون بر روی یکی از کوچه‌های محله ما نقش بسته است! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 شادی روح پاک شهداءصلوات 🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌼 پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله): 🍃براى رياكار، چهار نشانه است: در حضور ديگرى خود را بر طاعت خدا حريص نشان می‌دهد؛ در تنهايى، سستى می‌ورزد؛ در هر كارى شيفته ستايش است؛ و در ظاهرسازى می‌کوشد.🍃 🍂أمّا علامةُ المُرائِي فَأربَعةٌ: يَحرِصُ في العَمَلِ للّه ِِ إذا كانَ عِندَهُ أحَدٌ ويَكسَلُ إذا كانَ وَحدَهُ، ويَحرِصُ في كُلِّ أمرِهِ على المَحمَدَةِ، ويُحسِّنُ سَمتَهُ بِجُهدِهِ 🍂 📚تحف العقول، ص۲۲ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت شصت و هشتم  : برخورد صحیح (۲) ✔️راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸پاييز ۱۳۶۱ بود. با موتور به سمت ميدان آزادی می‌رفتیم. می‌خواستم ابراهيم را برای عزيمت به جبهه به ترمينال غرب برسانم. يک ماشين مدل بالا از کنار ما رد شد. خانمی کنار راننده نشسته بود که حجاب درستی نداشت. نگاهی به ابراهيم انداخت و حرف زشتی زد. ابراهيم گفت: سريع برو دنبالش! من هم با سرعت به سمت ماشين رفتم. بعد اشاره کرديم بيا بغل، با خودم گفتم: اين دفعه حتماً دعوا می‌کنه. 🔸اتومبيل کنار خيابان ايستاد. ما هم كنار آن توقف کرديم. منتظر برخورد ابراهيم بودم. ابراهيم كمی مكث كرد و بعد همين طور که روب موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسي گرمی کرد! راننده که تيپ ظاهری ما و برخورد خانمش را ديده بود، توقع چنين سلام و علیکی را نداشت. بعد از جواب سلام، ابراهيم گفت: من خيلي معذرت میخوام، خانم شما فحش بدی به من و همه ریش‌دارها داد. می‌خواهم بدونم که... راننده حرف ابراهيم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد، بيجا کرد! 🔸ابراهيم گفت: نه آقا اينطوری صحبت نکن، من فقط می‌خواهم بدانم آيا حقی از ايشان گردن بنده است؟ يا من کار نادرستی کردم که با من اين طور برخورد کردند؟! راننده اصلاً فكر نمی‌کرد ما اين گونه برخورد كنيم. از ماشين پياده شد. صورت ابراهيم را بوسيد و گفت: نه دوست عزيز، شما هيچ خطایی نکردی. ما اشتباه کرديم، خیلی هم شرمنده‌ایم. بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد. 🔸اين رفتارها و برخوردهای ابراهيم، آن هم در آن مقطع زمانی برای ما خیلی عجيب بود. اما با اين کارها راه درست برخورد كردن با مردم را به ما نشان می‌داد. هميشه می‌گفت: در زندگی، آدمی موفق‌تر است که در برابر عصبانيت ديگران صبور باشد. کار بی‌منطق انجام ندهد و اين رمز موفقيت او در برخوردهايش بود. 🔸نحوه برخورد او مرا به ياد اين آيه می‌انداخت: «بندگان (خاص خداوندِ) رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبر بر زمين راه می‌روند و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب سازند (و سخنان ناشايست بگويند) به آنها سلام می‌گویند.» (فرقان/ آیه ۶۳) 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم شهید🕊🌹 شادی روح مطهر شهداء صلوات 🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌼امام سجّاد (عليه السلام): 🍃در شگفتم از كسى كه از خوردن غذايى كه برايش ضرر دارد پرهيز می‌کند، اما از گناه، كه مايه ننگ و رسوايى است پرهيز نمی‌کند! 🍃 🌴عَجِبتُ لِمَن يَحتَمي عنِ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ و لا يَحتَمِي مِنَ الذنبِ لِمَعَرَّتِهِ!🌴 📚ميزان الحكمه، ج۴، ص۲۶۴ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت شصت و نهم: ماجرای مار ✔️راوی : مهدی عموزاده 🔸ساعت ده شب بود. تو كوچه فوتبال بازی می‌کردیم. اسم آقا ابراهيم را از بچه‌های محل شنيده بودم، اما برخوردی با او نداشتم. مشغول بازی بوديم. ديدم از سر كوچه شخصی با عصای زير بغل به سمت ما می‌آید. از محاسن بلند و پای مجروحش فهميدم خودش است! كنار كوچه ايستاد و بازی ما را تماشا كرد. یکی از بچه‌ها پرسيد: آقا ابرام بازی می‌کنی؟ گفت: من كه با اين پا نمی‌تونم، اما اگه بخواهيد تو دروازه می‌ایستم. بازی من خیلی خوب بود، اما هر كاری كردم نتوانستم به او گل بزنم! مثل حرفه‌ای‌ها بازی می‌کرد. 🔸نيم ساعت بعد، وقتی توپ زير پايش بود گفت: بچه‌ها فكر نمی‌کنید الآن دير وقته، مردم می‌خوان بخوابن! توپ و دروازه‌ها را جمع كرديم. بعد هم نشستيم دور آقا ابراهيم. بچه‌ها گفتند: اگه می‌شه از خاطرات جبهه تعريف كنيد. آن شب خاطره عجيبی شنيدم كه هيچ وقت فراموش نمی‌کنم. آقا ابراهيم می‌گفت: در منطقه غرب با جواد افراسيابی رفته بوديم شناسایی. نيمه شب بود و ما نزدیک سنگرهای عراقی مخفی شده بوديم. 🔸بعد هوا روشن شد. ما مشغول تكميل شناسایی مواضع دشمن شديم. همين طور كه مشغول كار بوديم یک دفعه ديدم مار بسيار بزرگی درست به سمت مخفيگاه ما آمد! مار به آن بزرگی تا حالا نديده بودم. نفس در سينه ما حبس شده بود. هيچ كاری نمی‌شد انجام دهيم. اگر به سمت مار شلیک می‌کردیم عراقی‌ها می‌فهمیدند، اگر هم فرار می‌کردیم عراقی‌ها ما را می‌دیدند. مار هم به سرعت به سمت ما می‌آمد. فرصت تصمیم‌گیری نداشتيم. آب دهانم را فرو دادم، در حالی كه ترسيده بودم نشستم و چشمانم را بستم. گفتم: بسم الله و بعد خدا را به حق زهرای مرضيه (سلام الله علیها) قسم دادم! 🔸زمان به سختی می‌گذشت. چند لحظه بعد جواد زد به دستم. چشمانم را باز كردم. با تعجب ديدم مار تا نزدیک ما آمده و بعد مسيرش را عوض كرده و از ما دور شده! آن شب آقا ابراهيم چند خاطره خنده‌دار هم برای ما تعريف كرد. خیلی خنديديم. بعد هم گفت: سعی كنيد آخر شب كه مردم می‌خواهند استراحت كنند بازی نكنيد. از فردا هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. حتی وقتی فهميدم صبح‌ها برای نماز مسجد می‌رود. من هم به خاطر او مسجد می‌رفتم. تاثير آقا ابراهيم روی من و بچه‌های محل تا حدی بود كه نماز خواندن ما هم مثل او آهسته و با دقت شده بود. مدتی بعد وقتی ايشان راهی جبهه شد ما هم نتوانستیم دوریش را تحمل كنيم و راهی جبهه شديم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 شادی روح مطهر شهدا صلوات 🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌼امام حسن عسكرى علیه‌السلام: 🍃هر كس فردى را كه استحقاق ستايش ندارد بستايد، خود را در جایگاه اتهام و بدگمانى قرار داده است🍃 🍂منْ مَدَحَ غَيْرَ اَلْمُسْتَحِقِّ فَقَدْ قَامَ مَقَامَ اَلْمُتَّهَمِ🍂 📗أعلام الدین ص۳۱۳ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتادم : رضای خدا (۱) ✔️راوی : عباس هادی 🔸از ویژگی‌های ابراهيم اين بود که معمولاً کسی از کارهایش مطلع نمی‌شد. به جز کسانی که همراهش بودند و خودشان کارهایش را مشاهده می‌کردند. اما خود او جز در مواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی‌زند. هميشه هم اين نکته را اشاره می‌کرد که: کاری كه برای رضای خداست، گفتن ندارد، يا مشکل کارهای ما اين است که برای رضای همه کار می‌کنیم، به جز خدا. 🔸حضرت علی (علیه‌السلام) نيز می‌فرماید: «هر کس قلبش را و اعمالش را از غير خدا پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت.» (غرر الحکم، ص ۵۳۸) عرفای بزرگ نيز در سرتاسر جملات شان به اين نکته اشاره می‌کنند که: «اگر کاری برای خدا بود ارزشمند می‌شود، يا اينكه هر نَفَسی که انسان در دنيا برای غير خدا کشيده باشد در آخرت به ضررش تمام می‌شود.» 🔸در دوران مجروحيت ابراهيم به یکی از زورخانه‌های تهران رفتيم. ما در گوشه‌ای نشستيم. با وارد شدن هر پيشکسوت صدای زنگ مرشد به صدا در می‌آمد و کار ورزش چند لحظه‌ای قطع می‌شد. تازه وارد هم دستی از دور برای ورزشکاران نشان می‌داد و با لبخندی بر لب، در گوشه‌ای می‌نشست. ابراهيم با دقت به حركات مردم نگاه می‌کرد، بعد هم برگشت و آرام به من گفت: اينها را ببين که چطور از صدای زنگ خوشحال می‌شوند. بعد ادامه داد: بعضی از آدم‌ها عاشق زنگ زورخانه‌اند. این‌ها اگر اين قدر که عاشق اين زنگ بودند عاشق خدا می‌شدند، ديگر روی زمين نبودند، بلكه در آسمان ها راه می‌رفتند! 🔸بعد گفت: دنيا همين است، تا آدم عاشق دنياست و به اين دنيا چسبيده، حال و روزش همين است. اما اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بياورد و کارهايش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باشد زندگيش عوض می‌شود و تازه معنی زندگی كردن را می‌فهمد. بعد ادامه داد: توی زورخانه خیلی‌ها می‌خواهند ببينند چه کسی از بقيه زورش بيشتر است و چه کسی هم زودتر خسته می‌شود. 🔸اگر روزی میاندار ورزش شدی تا ديدی کسی خسته شده، برای رضای خدا سريع ورزش را عوض کن. من زمانی مياندار ورزش بودم و اين کار را نکردم، البته منظوری نداشتم اما بی‌دلیل بين بچه‌ها مطرح شدم ولی تو اين کار را نکن! ابراهيم می‌گفت: انسان بايد هر کاری حتی مسائل شخصی خودش را برای رضای خدا انجام دهد. آگاه باش عالم هستی ز بهر توست، غير از خدا هر آنچه بخواهی شکست توست. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 🌹شادی روح مطهر شهدا صلوات🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼