شد دهان صدفی باز و گهرگفت: علی
غنچه تا باز شد از باد سحر گفت: علی
تا به درگاه خداوند تقرّب جوید
دل سرگشته به هنگام سحر گفت: علی
شهردانش که رسول است از او پرسیدند
چه کسی باشد برعلم تو در ؟گفت: علی
ای پیام آور خورشید مرا روشن کن
کیست در هردو جهان از همه سر، گفت: علی
چه کسی جای تو خوابید به هنگام بلا
کیست هشیارترین مرد خطر؟ گفت: علی
عارفی رفت دلش سوی خدا تا ملکوت
گفتم از عالم بالا چه خبر ؟گفت: علی
هردرختی که جدا شد ز ولایت خشکید
هردرختی که به کف داشت ثمر گفت: علی
جان بیمار مرا نغمه ی درویش دواست
ذکر حق بردل او کرد اثر گفت: علی
تا که از شوق تو در هرغزلم شور افتاد
از دهان قلمم ریخت شکر گفت: علی
✍️#محسن_درویش
✅کربلایی مجتبی شیخی
🆔@mojtabasheikhi_110