eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
925 دنبال‌کننده
223 عکس
1هزار ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 امتحان حجّت است، به‌خصوص برای مؤمن❗️ 📌روایتی که از امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) نقل کردند. مرحوم فیض از کافی شیخ کلینی نقل می‌کند: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ(ع) وَ امّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ»1️⃣. دو تا مربّی است. در تعبیر روایت، ناس دارد؛ یعنی برای همه است و صحبت مؤمن و کافر نیست. برای همۀ مردم است؛ یعنی تمام کسانی که مدّعی انسانیت هستند. دو حجّت هستند. تعبیر به حجّت، برای این است که بعد می‌خواهد برخورد بکند. می‌خواهد جداسازی بکند و طبق آنچه به دست آوردند، با آن‌ها عمل کند. «لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيهَْا مَا اكْتَسَبَتْ». اگر در مسیر حیوانی رفتی برای تو آخور می‌بندد. که به جایگاه حیوانات بروی. باید در وادی انسانیّت عمل کنید. این مطلب به‌خصوص برای آنهایی است که مدّعی ایمان هستند. بنابراین چرا امتحان می‌کند؟ اوّلین جهت، این است که خداوند می‌خواهد که حجّت را بر ابنای بشر تمام بکند که دیگر نتوانند اعتراض بکنند؛ به‌خصوص برای مؤمن راه اعتراض وجود ندارد. 1️⃣همانا برای خدا بر مردم دو حجّت است. حجّت ظاهری و حجّت باطنی است. پس امّا حجّت ظاهری رسولان، انبیا(ع) و ائمّه(ع) هستند و امّا حجّت باطنی عقل‌ها هستند. الکافی، ج1، ص16- وسائل‌الشیعه، ج 15، ص207- بحارالأنوار، ج 1، ص137 〰️〰️〰️〰️〰️ @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 جداسازی مؤمن از کافر، منافق و خود مؤمنین❗️ 📌مسئلۀ آزمایش، مسئلۀ جداسازی سعادت از شقاوت و مطیع از عاصی است. اصلاً دنیا دار امتحان است. مدرسه‌ای برای ابنای بشر است. در این مدرسه هم امتحان هست. 📌 مدرسۀ بدون امتحان نمی‌شود. دنیا، مدرسة الله است و در آن، برای هر ذی شعوری امتحان هست. ذی‌شعور به معنای کسی است که به او عقل دادیم. عقل، مربّی باطنی است و مربّی خارجی هم دارد. در این جداسازی‌ها چند قسم دیگر هم هست. یک وقت مؤمن از کافر جدا می‌شود و یک وقت، مؤمن از منافق جدا می‌شود. یک وقت جداسازی در خود مؤمنین است. سه جور است. 🔻یک وقت مؤمن از کافر جدا می‌شود که در آیات هم داریم. یک وقت مؤمن از منافق جدا می‌شود. ما دو اصل داریم که در تقابل با هم هستند: مؤمن و کافر داریم. نفاق اصلاً شاخه‌ای از کفر است. منافق ظاهراً مسلمان و باطناً کافر است. احکام فقه اسلام هم آن‌ها را از هم جدا می‌کند. 🔻مسلمان بی دین را سال گذشته در ایّام عاشورا بحث کردم. اینجا هم مسئلۀ تمییز و جداسازی است؛ نه اینکه خداوند نمی‌داند؛ خداوند می‌داند. در بعضی از آیات یک احتمال همین است که برای خاطر این است که دیگران شناسایی کنند. «وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً»1️⃣؛ ما بعضی از شما را برای بعضی از شما مادۀ امتحانی قرار می‌دهیم. 1️⃣سورۀ مبارکۀ فرقان، آیۀ 20 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 شمر و یزید فراوان است، امّا امام‌حسین(ع) نیست که بیاید و ببینیم مردم چه کاره هستند. ❗️ 📌در میان مؤمنین هم جداسازی مطرح است. کسانی هستند که از نظر ظواهر مدّعی مرتبۀ بالایی از ایمان هستند و حال اینکه در این مرتبه نیستند. خداوند صحنه‌ای پیش می‌آورد که ظاهر می‌شود و می‌بینند که این شخص در این مرتبه نیست؛ نه اینکه فاقد ایمان باشد. ایمان، دارای درجات است. یک بُعد از امتحانات برای این است که ایمان فرد ظاهر بشود. یک وقت این بروز و ظهور نسبت‌به غیر و یک وقت نسبت‌به خود شخص است. چه بسا خود انسان به معنای واقعی خودش را نشناخته باشد. آزمایش الهی یک نوع خودشناسی نسبت‌به مؤمنین _ چه بسا انسان خودش را نشناسد و خیال کند که در حدّی از ایمان است. ◾️بعد صحنه‌ای پیش می‌آید. به تعبیر ساده، آب گیرش نیامده؛ و الّا شناگر قابلی است. میدان برایش باز نشده است. اگر میدان شیطنت برایش باز شود، ببین چه کار می‌کند. وقتی میدان برایش باز نشده، مثل امامزاده است؛ امّا وقتی صحنه‌ای پیدا شد که امتحان الهی است، حقیقت ظاهر می‌شود. ◾️چه بسا خودش هم خودش را نمی شناسد. شمر و یزید فراوان است، امّا امام‌حسین(ع) نیست که بیاید و ببینیم مردم چه کاره هستند. این‌طور نیست که ظواهر یا عادات، گویای آنچه در باطن من می‌گذرد، باشد. 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه @agamojtabatehrani علیه السلام ◾️◾️◾️
﷽ 📍 فرمایش پیغمبراکرم(ص) به امام‌حسین(ع) ❗️ 📌امام‌حسین(ع) یک نوع مختصّاتی دارد. یکی از آن‌ها را وارد می‌شوم . دیگری را در مورد ششم، بحث می‌کنم. روایت در کتاب بحارالأنوار است. ◾️ وقتی که امام‌حسین(ع) خواست از مدینه حرکت بکند، شب بود. سر قبر پیغمبراکرم(ص) آمد تا با جدّش وداع کند. در آنجا نماز خواند و سرش را به سجده گذاشت. ◾️ در کتاب بحارالأنوار دارد: «فَأَطَالَ فَنَعَسَ وَ هُوَ سَاجِدٌ»؛ سجده‌اش طولانی شد؛ به تعبیر ما چُرتش برد و خوابید. «فَجَاءَهُ النَّبِيُّ وَ هُوَ فِي مَنَامِهِ‌»؛ پیغمبراکرم(ص) به خوابش آمد. «فَأَخَذَ الْحُسَيْنَ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ»؛ امام‌حسین(ع) را گرفت و به سینه‌اش چسابند. ◾️ «وَ جَعَلَ يُقَبِّلُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ»، و بین دو دیدۀ امام‌حسین(ع) را بوسید، «وَ يَقُولُ بِأَبِي أَنْتَ كَأَنِّي أَرَاكَ مُرَمَّلًا بِدَمِكَ بَيْنَ عِصَابَةٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ»، و گفت: پدرم فدای تو! مثل اینکه تو را می‌بینم که بین گروهی از این امّت، آغشتۀ به خونت هستی. ◾️ «يَرْجُونَ شَفَاعَتِي»؛ آن‌ها امید دارند که من شفاعتشان کنم. «مَا لَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ خَلَاقٍ»؛ آن‌ها اصلاً بهره‌ای از آخرت ندارند. «يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَادِمٌ عَلَى أَبِيكَ وَ أُمِّكَ وَ أَخِيكَ وَ هُمْ مُشْتَاقُونَ إِلَيْكَ»؛ ای پسر من! تو به پدر، مادر و برادرت وارد می‌شوی و آن‌ها به دیدار تو اشتیاق دارند. 〰️〰️〰️〰️〰️ @agamojtabatehrani علیه السلام ◾️◾️◾️◾️
﷽ 📍 مقایسه حضرت ابراهیم(ع) با امام حسین(ع)❗️ 📌آزمایش‌هایی از حضرت‌ابراهیم(ع) شد. اینکه مواد امتحانی‌اش چه بود، بحثی است. می‌گویند: هم از نظر قلبی امتحان شد، هم مالی امتحان شد، هم جانی و هم فرزندی امتحان شد. دل به رحمان داد و گفت: «إِنىّ‌ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفًا»1️⃣. 🔰 از همه چیز رو برگرداند و گفت: روی دلم به سمت خداست. از نظر مالی هم در راه رحمان داد. وقتی این جمله را شنید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنَا وَ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ»؛ رمۀ بزرگی داشت. گفت: نصفش را دادم. یک بار دیگر اگر بگویی، نصف دیگر را هم می‌دهم. یک بار دیگر گفت و همه را داد. همه را داد. جان به نیران داد. دل به رحمان داد. او را در آتش انداختند. فرزند به قربان داد. اسماعیل را برد. این کارها را کرد تا بعد امام شد. امّا مکرر گفتم: میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است 🔰 سراغ امام‌حسین(ع) بیا. بین روایاتمان در باب ابتلائات حضرت‌ابراهیم(ع) مطالعه می‌کردم که بی‌اختیار یاد امام‌حسین(ع) افتادم؛ گفتم یا حسین(ع)! خوبی و دلبریِ حُسن حسابی دارد بی حساب از چه سبب این همه زیبا شده‌ای 🔰مکرّر این شعر را خوانده‌ام و بی اختیار اشکم در آمده است. خیلی تفاوت است. حضرت‌ابراهیم(ع) رمه را داد. پسرش را آورد. جان به نیران داد، امّا خدا گفت: «يَنَارُ كُونىِ بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلىَ إِبْرَاهِيمَ»2️⃣.جان به نیران داد. اسماعیل را به قربانگاه آورد.«وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»3️⃣.اسماعیل تشنه شد. پایش را روی زمین کشید و چاه زمزم بیرون زد. 🔰اسماعیل تشنه شد. پایش را روی زمین کشید و چاه زمزم بیرون زد. کجا حضرت‌ابراهیم(ع) العطش بچه‌هایش را شنید؟ کجا حضرت‌ابراهیم(ع) دید که لشکر به خیمه‌های زن و بچّه‌اش حمله کند. طوری که امام‌حسین(ع) نتوانست بلند شود. سر زانو بلند شد و گفت: «اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِیناً فَکُونوُا اَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ»؛ ای بی دین‌ها! اگر دین ندارید، شرف داشته باشید. این زن و بچّه‌ها چه کرده‌اند؟! حضرت‌ابراهیم(ع) کجا فرق شکافتۀ اسماعیل را دید؟ 1️⃣ روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمان‌ها و زمين را پديد آورده است. سورۀ مبارکۀ انعام، آیۀ 79 . 2️⃣اى آتش! براى ابراهيم سرد و بى‌آسيب باش! سورۀ مبارکۀ انبیا، آیۀ 69 . 3️⃣ و او را در ازاى قربانىِ بزرگى، رهانيديم. سورۀ مبارکۀ صافات، آیۀ 107 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه @agamojtabatehrani علیه السلام ✅✅✅✅
﷽ 📍 حضرت ابالفضل (ع)اطاعت امام را اطاعت الله می‌دید.❗️ 📌پیغمبراکرم(ص) فرمود: «لَا تَكُونُ مُؤْمِناً»، مؤمن نیستی، «حَتَّى تَعُدَّ الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مِحْنَةً»؛ تا اینکه شدّت را نعمت بدانی و گشایش را بدبختی بدانی. «لِأَنَّ بَلَاءَ الدُّنْيَا نِعْمَةٌ فِي الْآخِرَةِ وَ رَخَاءَ الدُّنْيَا مِحْنَةٌ فِي الْآخِرَةِ»1️⃣؛ یعنی یک چهرۀ ملکوتی دارد. بحث صور غیبیّه است. فریب این چیزها را نخورید. انسان باید به وظیفه‌اش عمل بکند. تو مسیر صحیح الهی‌ات را طوری برو که شرمندۀ خداوند نباشی:هر چه پیش آید، خوش آید. حالا تطبیق می‌دهم. خداوند در صحنۀ عاشورا و قیام امام‌حسین(ع)، هم یزید را امتحان می‌کرد هم امام‌حسین(ع) را امتحان می‌کرد. آن حیوان درندۀ به صورت انسان و مدّعی ایمان را امتحان می‌کرد؛ لذا مسئله و محور همین است. نعم الهیّه که می‌آید، انسان شکر و حمد می‌کند. امّا قرار نبوده که غفلتی در کار باشد. هر نعمتی پنج رقم شکر دارد. اگر دیدی که پنج تای آن را انجام دادی، نعمت می‌شود. اگر انجام ندادی، نقمت است. امام‌زین‌العابدین(ع) فرمودند: برای عمویم عباس در بهشت مقامی است که شهدا به آن غبطه می‌برند. قیمت را بالا می‌برد. شهدا در مرتبۀ شهادت غبطه می‌برند، نه در مراتب دیگر. سرّش این است که اطاعت امام را اطاعت الله می‌دید. همین روح اطاعتی‌اش بود که باعث عظمت روح حضرت‌عباس(ع) است. نه تنها زمان حیات و نه تنها در بهشت؛ بلکه در همین دنیا به این مقامات رسید. قابل انکار نیست که حضرت‌ابوالفضل(ع) باب الحوائج است و گره‌های بزرگ را باز می‌کند. 1️⃣برای اینکه بلای دنیا، نعمت در آخرت است و آسایش دنیا، سختی آخرت است. بحارالأنوار، ج 64، ص237 〰️〰️〰️〰️〰️ @agamojtabatehrani 🔰🔰🔰 علیه السلام ◾️◾️◾️◾️◾️
﷽ 📍 خودم ماندم و کس دیگری نیست❗️ 📌امام‌حسین(ع) یک خطبه موقع ورود به کربلا دارد که معروف است: «إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ». وقتی که بنا شد آزمایش جمعی پیش بیاید، «قَلَّ الدَّيَّانُونَ». دین در معرض خطر است. می‌خواستم که این خطبه را برای شما معنا کنم که امام‌حسین(ع) چه می‌خواهد بگوید. مقدّمات حرکت امام‌حسین(ع) را ببینید. از مدینه به مکّه و از مکّه به سمت کوفه. بعد حوادث بین راه. بعد هم به کربلا رسیده است. امام‌حسین(ع) چه می‌خواهد بگوید؟ آیا می‌خواهد بگوید: این آدم و بنده وقتی مثلاً چشمش درد گرفته است، می‌فهمی که دین دارد یا ندارد؟! چون می‌بینی که کفر می‌گوید یا نه. از خداوند شکایت می‌کند یا نه. ◾️ آیا حضرت آزمایش فردی را می‌گوید؟ دل درد گرفته‌ام و به خودم می‌پیچم. مریض شده‌ام. آزمایش شخصی الهی است. می‌خواهد ببیند آیا در آنجا چیزی از دهانم درمی‌آید و از خداوند شکایت می‌کنم یا نه؟ مثلاً کسی در خانه نبوده و برگشته است. او دیده است که دزد خانه‌اش را زده و مالش را برده است. ◾️ ببینیم که او چه کار می‌کند؟ آیا باز هم شکر خداوند را می‌کند یا نه؟ آیا امام‌حسین(ع) این موارد را می‌گوید؟! مسئله، این نیست. بحث آنجایی است. که دین در خطر قرار بگیرد و یک آزمایش جمعی پیش آمده است. جمع شوید! دارند دین را از بین می‌برند. از مختصّات امام‌حسین(ع) است که با شهادتش به آنجا می‌رسد؛ لذا می‌گویند که هر چه بیشتر بر امام‌حسین(ع) مصیبت وارد می‌شد، چهره‌اش برافروخته تر می‌شد. ◾️در مقاتل دارد: «فَنَظَرَ الْحُسَیْنُ(ع) اِلَی مَصَارِعِ فِتْیَانِهِ وَ اَحِبَّائِهِ»؛ امام‌حسین(ع) روز عاشورا به تمام شهدا از جوانان تا اصحاب نگاه کرد. خیلی عجیب است! «فَنَظَرَ الْحُسَیْنُ(ع) اِلَی مَصَارِعِ فِتْیَانِهِ وَ اَحِبَّائِهِ»؛ قلم به قلم همه را نگاه کرد. ◾️«فَعَزَمَ عَلَی لِقَاءِ الْقَوْمِ»؛ آنجا بود که گفت: خودم ماندم و کس دیگری نیست. «فَنَادَی»؛ صدای امام‌حسین(ع) بلند شد: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذَبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص) هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یُخَافُ اللهَ هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثَنَا لِوَجْه اللهِ»؛ شروع کرد این جملات را گفتن. بحارالأنوار، ج 44، ص383 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه @agamojtabatehrani علیه السلام
﷽ 📍 امتحان یزید ،عمر سعد و یارانشان با اصحاب امام حسین(ع)❗️ 📌در صحنۀ کربلا مسئله همین بود. هم یزید داشت، هم عمر سعد و هم شمربود، هم بقیه‌ای که آنجا بودند و هم امام‌حسین(ع) امتحان پس می‌دادند. خوب تطبیق بدهید. یک حادثه است و همه جور افراد هم در آن هستند. همه دارند امتحان پس می‌دهند. یک نوع جداسازی بود. تمام این پنج موردی که گفتم، در ذهنتان باشد. جداسازی مؤمن از غیر مؤمن بود. موادّ امتحانی آن‌ها هم فرق می‌کرد. یکی از آن‌ها ریاست بود. برای عمر سعد، مُلک ری بود. برای یزید، خلافت مسلمین بود. امّا برای سپاهیانی که آمده بودند، چطور؟ برای یک مشتی مال و یک مشتی هم تهدیدو تطمیع بود. وقتی سر امام‌حسین(ع) را آورد، گفت: «وَ امْلَاْ رِکَابِی ذَهَباً وَ فِضَّةً»؛ رکاب پای مرا از طلا و نقره پر کن! چه آوردی؟ سر پسر پیغمبراکرم(ص) را آوردم. خوب ببینید! صحنۀ امتحان عجیبی از همه رقم افراد بودند. امتحان از اصحاب امام‌حسین(ع) هم بود. امّا امتحان آن‌ها چه بود؟ تا به خود امام‌حسین(ع) برسیم که مورد ششم آن است. این امتحان‌ها برای امام‌حسین(ع) مهم نیست و کوچک است. برای اصحاب، ترفیع درجه بود. من نمی‌توانم راجع‌به امام‌حسین(ع) بگویم ترفیع درجه است. برای امام‌حسین(ع) چیز دیگری است. 〰️〰️〰️〰️〰️ @mojtabatehrani_ir
﷽ روی عَنِ عَلِیِّ اَبنِ الحُسَینِ عَلَیهِمَا السَّلامُ قالَ: « لَا يَهْلِكُ‌ مُؤْمِنٌ‌ بَيْنَ‌ ثَلَاثِ‌ خِصَالٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ شَفَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ سَعَةِ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. خَفِ اللَّهَ تَعَالَى لِقُدْرَتِهِ عَلَيْكَ وَ اسْتَحْيِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ» ترجمه: مؤمن آن گاه که سه خصلت را داشته باشد هلاک نمی شود: یکی شهادت و اقرار به این که خدایی به غیر از خدای واحد بی شریک، وجود ندارد. دوّم شفاعت رسول خدا صلی الله علَیه و اله وسلم. سوّم سعه و وسعت رحمت خداوند عزّو جلّ؛ یعنی از خداوند به خاطر قدرت و تسلطی که بر تو دارد بترس و به دلیل این که خداوند به تو بسیار نزدیک است، حیا کرده و شرم داشته باشی. شرح: روایت از زین العابدین صلوات لله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: هلاک نمی‌شود مؤمن، آن گاه که در بین این سه خصلت باشد؛ یعنی این سه خصلت در او هست. تعبیر به خصلت می‌فرماید، چه بسا اشاره به این است که، این جایگزین شده در روح او، این سه تا مطلب، در دلش این سه تا مطلب جایگزین شده است، به قول ما تردیدی توش ندارد. اوّل: «شَهادَةُ اَن لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ»؛ یعنی گواهی به یگانگی خدا و این که او شریکی ندارد که توحید است. دوّم: شفاعت پیغمبراکرم(ص) در قیامت؛ این هم است. اوّل خصلت توحیدی است، دوّم در ارتباط با شفاعت نبوی است در قیامت. سوّم: «وَسِعَةُ رَحمَةِ اللهِ عزَّوَجَلَّ» البته این‌جا، جایش نیست که من این را عرض کنم که؛ در قیامت این طور است؛ حالا من اشاره ای بکنم، که اگر انسان از نظر ورودش به قیامت، انسان مؤمنی باشد که به اصطلاح ما، از نشئه برزخ، عبور کرده باشد و تطهیر شده باشد، خب مسئله‌ای ندارد قیامت؛ ولی اگر تطهیر نشده، آن جا احتیاج به شفاعت پیدا می‌کند. لذا نگاه کنید! حالا من عرض کنم: چه بسا اشاره به این سه مرحله هم هست. این که هلاک نمی‌شود مؤمن، مراد قیامت است؛ یعنی به جهنّم نمی رود، ان شاءالله. اگر این معنا درش بود که تطهیر شده بود و موحّد وارد شده بود، مسئله‌ای نیست. نه؛ مرحله دوّم چیه؟ شفاعت است. که پیغمبراکرم(ص) در رأس است که شفاعت می‌کند امّت را. علی الفرض، خوب دقّت کنید که چه می‌خواهم بگویم. این دیگر از آن به قول ما چیزها... که آن جا هم اگر نشد، توجّه می‌کنید؟ سعه رحمت الهی را چون او، در دلش بوده است، او دستگیرش می‌شود و بالاخره به جهنّم نمی‌رود. این اشاره به او بود که سه تا مرحله را زین‌العابدین (صلوات الله علیه) می‌فرماید. بعد، در روایت من دیدم، در بحار این جوری بود که این جملات، بعدش هست، که جملات زیادی است، من دوتا جمله اش را خواندم. و آن این است که خوف از خدا داشته باش، حریم خدا را حفظ کن. چرا؟ به جهت قدرتی که بر تو دارد. این را بدان! نعوذبالله، از چنگ خدا نمی‌توانی فرار کنی تو. فهمیدی؟ «خَفِ اللَّهَ لِقُدْرَتِهِ عَلَيْكَ» توجّه می‌کنید. این جور چیز نداشته باش. آن حریم را حفظ بکن. توجّه کنید. و بالاخره، احاطه قیّومیّه به تعبیر من، خداوند نسبت به تو هست. دو: «وَ اسْتَحْيِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ» یک وقت می گوییم به اینکه از خدا خوف داشته باش، این جا در مقابلش، قدرت مطرح می‌شود، شد! آدم از چه می‌ترسد؟ هان؟ از قدرت می‌ترسد.هان!؟ بعد تعبیر دیگر، لطیف تر حضرت می‌فرمایند، می‌گوید: حالا هیچی، نمی‌گویم به قول ما، بیم و این‌ها، نه. خودت، بینی و بین الله، از خدا خجالت بکش، فهمیدی؟! گناه نکن. نمی‌گویم ازش بترس؛ چون قدرت دارد. نه! این را می‌گذاریم‌اش کنار.شد؟ فرض کن قدرت، نعوذبالله، این‌ها خبری نیست؛ درست؟! اما خدا حاضر هست، ناظر هست به کارهایت، یا نه؟ این که قبول است؛ لااقل این را رعایت کن. اگر انسان، خدا را حاضر و ناظر ببیند، هان؟! شرمش می‌آید، به این که معصیت بکند. «وَ اسْتَحْيِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ» فهمیدی؟ و او این است که از خدا، شرم کن. به جهت چی؟ نزدیکی خدا به تو، که این جور نیست، هیچ کاری فرض کنید، نعوذبالله، در مرعی و منظر خدا چیه؟ نباشد و از تو صادر بشود. قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) لَا يَهْلِكُ‌ مُؤْمِنٌ‌ بَيْنَ‌ ثَلَاثِ‌ خِصَالٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ شَفَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ سَعَةِ رَحْمَةِ اللَّهِ. خَفِ اللَّهَ تَعَالَى لِقُدْرَتِهِ عَلَيْكَ وَ اسْتَحْيِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ. بحار جلد 75 باب 21 صفحه 159
﷽ روی عَنِ عَلِیِّ اَبنِ الحُسَینِ عَلَیهِمَا السَّلامُ قالَ: « لَا يَهْلِكُ‌ مُؤْمِنٌ‌ بَيْنَ‌ ثَلَاثِ‌ خِصَالٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ شَفَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ سَعَةِ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. خَفِ اللَّهَ تَعَالَى لِقُدْرَتِهِ عَلَيْكَ وَ اسْتَحْيِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ» ترجمه: مؤمن آن گاه که سه خصلت را داشته باشد هلاک نمی شود: یکی شهادت و اقرار به این که خدایی به غیر از خدای واحد بی شریک، وجود ندارد. دوّم شفاعت رسول خدا صلی الله علَیه و اله وسلم. سوّم سعه و وسعت رحمت خداوند عزّو جلّ؛ یعنی از خداوند به خاطر قدرت و تسلطی که بر تو دارد بترس و به دلیل این که خداوند به تو بسیار نزدیک است، حیا کرده و شرم داشته باشی. 〰️〰️〰️〰️〰️ شرح حدیث 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 درجات انسان با شهادت است❗️ 📌حالا سراغ بلیّات می‌آییم. هر چه در این عالم بلا از نظر چهره بزرگتر باشد، در قیامت چهره‌اش زیباتر و اجرش بالاتر است. زید شحام از امام‌صادق(ع) نقل می‌کند: «إِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمَعَ عَظِيمِ الْبَلَاءِ»1️⃣. همانی مطلبی است که مطرح کردم و شعر هم خواندیم. هر چه در این عالم شدّت بلا و تحمّل انسان بیشتر باشد، قلّه‌اش مرتفع تر و کیفش بیشتر است. نمی‌توانم معقول را قالب محسوس بیاورم. این مطلب نسبت‌به جمیع انبیا(ع) و اولیا بوده است. امّا آن‌ها از نظر درجات متفاوت هستند. آن‌ها به قلۀ ثبوتی رسیدند، امّا از نظر صعودی قُللی است و پایگاه‌ها دارد. از نظر اصطلاحات اهل معرفت، بالا می‌رود تا فانی فی الله بشود. آن‌ها مختلف هستند و به هر مقدار ابتلائشان بیشتر بشود، مقامات آن‌ها بیشتر می‌شود. امام‌حسین(ع) وقتی که رفت با قبر پیغمبر(ص) وداع بکند، سرش را به سجده گذاشت و طولانی شد. خوابش برد. پیغمبراکرم(ص) آمد و به او گفت: «وَ إِنَّ لَكَ فِي الْجَنَّةِ دَرَجَاتٍ لَا تَنَالُهَا إِلَّا بِالشَّهَادَةِ»2. در این روایت، درجات مطرح است و در روایت قبل درجه بود. مطلب تفاوت کرد. درجات در کار نیست مگر با شهادت. 1️⃣الکافی، ج 2، ص252- وسائل‌الشیعه، ج 3، ص263- بحارالأنوار، ج 64، ص207 2- بحارالأنوار، ج 44، ص313 〰️〰️〰️〰️〰️ @mojtabatehrani_ir