eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
2.2هزار دنبال‌کننده
194 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم در سالروز ‌شهادت ‌ششمين امام شيعيان ‌حضر‌ت ‌امٰام جعفر صادق(ع) بيست و ‌پنجم ‌شوال ‌ا‌لمكر‌م 1443 ق ( جمعه 6/3/1401 ش) مراسم سو‌گوا‌ری و عز‌اد‌ا‌ری در محل دفتر حضر‌ت آ‌يت ‌ا‌للّه ‌ا‌لعُظمیٰ حٰا‌ج آقا مجتبیٰ تهرانی(ره) با سخنرانی و مداحی مداحان اهل بيت(ع) از ساعت 11 صبح الی 13 برقرار می‌باشد. حضور برادران و خوا‌هر‌ان ايمانی موجب ‌تعظيم شعائر اسلا‌می ا‌ست. نشانی: ‌خيابان ‌مجاهدين ا‌سلا‌م ‌(روبروی ‌مجلس ‌شورای ‌اسلا‌می) خیابان ‌شهيد ر‌حمانی پور ‌خيابان قائن پلاك 43 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 دعای پیامر راجع‌به اهلبیت(ع)❗️ 📌پیغمبر اکرم(ص) راجع به اهل‏بیت(ع) این‏طور دعا می‎کردند: «فَأَحْبِبْ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ»؛ خدایا! کسانی را که اهل‏بیت(ع) من را دوست می‎دارند، دوست بدار و کسانی را که آنها را دشمن می‎دارند، دشمن بدار! «وَ وَالِ مَنْ وَالَاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ أَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ اجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِينَ مِنْ كُلِّ رِجْس»1️⃣.وقتی این فرازها را می‏بینیم، این سؤال به ذهن انسان می‏رسد: با اینکه پیغمبر(ص) این سخنان را فرموده بودند ولی آن مردم چرا با فرزندان او آن کارها را کردند؟! من نمی‎خواستم مأخذهای این روایات را بگویم. امّا بدانید این‏ ادعیه ای که از پیغمبر(ص) نقل کردم، فقط از طریق شیعه نقل نشده؛ این‏هایی را که خواندم، از طریق عامّه است. سؤال از آنها این است که آیا این‏ها را نقل می‎کنید، ولی چشم بر آنها می بندید؟! 1️⃣بحارالأنوار، ج43، ص24 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه سیزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 نصیحت لقمان به فرزندش ❗️ 📌امام صادق(ع) فرمودند: «قَالَ لُقمَانُ لإبنِهِ»؛ لقمان به فرزندش چنین نصیحت کرد. معلوم می‎شود که امام صادق(ع) این حرف را قبول داشتند که نقل می‎کنند. «وَ خُذْ مِنَ الدُّنْيَا بَلَاغاً»؛ از دنیا و امور مادّی به مقدار بلاغ برگیر. بلاغ در لغت، به معنای کفایت و بسندگی آمده است. البته دنیای بلاغ؛ یعنی دنیایی که من را به اهداف معنوی‎ام برساند. این، بحث جداگانه‏ای است که قبلاً بیان کرده‏ایم. امّا اینجا بلاغ به معنای کفایت است و در لغت هم همین‎طور است. در ادامه می‏فرماید: «وَ لَا تَرْفُضْهَا فَتَكُونَ عِيَالًا عَلَى النَّاسِ»؛ از آن ‎طرف هم، دنیا را آن‏طور رها نکن که محتاج دیگران شوی؛ یعنی طوری نباش که سربارِ دیگران شوی. «عِيَالًا عَلَى النَّاسِ»1️⃣، به این معنا است. سپس فرمود: «وَ لَا تَدْخُلْ فِيهَا دُخُولًا يُضِرُّ بِآخِرَتِك»؛ آن‏گونه داخل در امور دنیا نشو که به امر آخرتت ضربه بخورد. 1️⃣بحارالأنوار، ج 13، ص411- مستدرک الوسائل، ح13 ، ص1 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه هفدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 احساس کمبود همیشگی❗️ 📌ابن ابی ‏یعفور که از اصحاب امام صادق(ع) است، از ایشان نقل می‏کند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلِ الدُّنْيَا إِلَّا مَا قُسِّمَ له»1️⃣؛ کسی که صبح و شام کند، در حالی که دنیا بزرگ‎ترین همّ او باشد، خداوند نیازمندی را بین دو چشمش قرار می‎دهد؛ یعنی همیشه احساس کمبود می‎کند و از دنیا جز به مقداری که برای او مشخص شده برخوردار نمی‏گردد. همّ، دو معنا دارد؛ اوّل، به معنای آهنگ، به سوی هدف و هدف‎گیری است. دوّم، به معنای غصّه و غم و اندوه است. کسی که شب تا صبح و صبح تا شب دنبال دنیا باشد، همیشه در ترس به سر می‏برد؛ چرا که دنیا بزرگ‎ترین غصّهٔ اوست. می‏گوید: هرچه می‎خواهد، بشود؛ ولی دنیا از بین نرود! اگر همّ را به معنای غصّه بگیریم، بزرگ‎ترین غصّه، ‏جایی است که انسان به هدفش نرسد. اگر بزرگ‎ترین همّ انسان دنیا باشد- به معنای هدف و غصّه- و دنیا هدف انسان ‏شده و برای دنیا اصالت قائل شود، دیگر آن را به عنوان ابزار و وسیله نمی‏بیند. 1️⃣بحارالانوار، ج 70، ص 17 - الكافی، ج‏2، ص319 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه بیستم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 تعلّق به دنیا غصه و گرفتاری را در پیش دارد❗️ 📌روایت را ابن ابی‏ یعفور از امام صادق(ع) نقل می‎کند که حضرت فرمودند: «مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْيَا تَعَلَّقَ مِنْهَا بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا يَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا يُدْرَكُ وَ رَجَاءٍ لَا يُنَالُ»1️⃣؛ کسی که به دنیا تعلّق قلبی پیدا کند، قلبش به سه امر گره می‎خورد: اوّل، غصّه‎ای که بی‏زوال است. دوّم، آرزویی که به آن نمی‎رسد، و سوّم، امیدی که به آن نائل نمی‎شود. دارند؟ خیر. اگر چیزی هدف من شود، از دل من هم جدا نمی ‏شود. وقتی بزرگ‎ترین هدف من دنیا باشد، دل من با دنیا گره می‏خورد. گره خوردن دل با دنیا به این خاطر است که دنیا بزرگ‏ترین هدف من شده است. کسی که چون به هدفش نرسیده است همیشه غصّه ‏دار و همیشه گرفتار است و احساس کمبود می‎کند. بنابراین کسی که مبتلا به این درد است، از آنچه که در اختیارش هست، نمی ‏تواند استفاده کند. بدبخت‎تر از چنین فردی در عالم وجود ندارد. 1️⃣الخصال، ج1، ص88 - بحارالأنوار،ج 70 ،ص91 و ص103، و ص163 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه بیست و پنجم @mojtabatehrani_ir
﷽ رُوِیَ اَنَّه قِيلَ لِلصَّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ: «عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ؟ فَقالَ عَلَیهِ السَّلامُ: «عَلَى‌ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلِمْتُ‌ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ» ترجمه: زندگی دنیای خود را بر چه محور و پایه ای استوار کرده اید؟ حضرت فرمودند: آن را بر چهار محور و پایه بنا کرده‌ام: دانستم که عمل مرا و آن چه را انجام آن به سود من است، کسی برای من انجام نمی‌دهد و به همین خاطر برای انجام اعمال تلاش و کوشش کردم. فهمیدم که خداوند عزّوجل در همه حالات بر اعمال و حرکات و اعتقادت و خطورات قلبی من کاملاً آگاه است و به همین خاطر از انجام اعمال زشت و داشتن افکار زشت شرم کرده و صرف کردم. دانستم روزی مرا کسی غیر من نمی‌خورد و به همین خاطر آرامش پیدا کردم. دانستم که آخر کار من مرگ است؛ پس خود را برای سفر آماده کردم. شرح:روایت شده است که به امام صادق صلوات الله علیه، عرض کردند: زندگی دنیایت را بر چه محوری استوار کردی؟ خب، ترجمه اش کنم باید همین را بگویم. «عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ؟ فَقالَ عَلَیهِ السَّلامُ»؛ حضرت سپس در جواب فرمود: «عَلَى‌ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ»؛ بر محور چهار چیز استوار کردم، زندگی این نشئه دنیا را.اوّل: البته تو روایت اوّل ندارد، من دارم می‌گویم عَلِمْتُ‌ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ»؛ این را فهمیدم، دانستم که آن کاری را که به سود و نفع من است و سعادت مرا، او تأمین می‌کند، غیر من، برای من انجام چیه؟ نمی‌دهد. درست است یا نه؟ بسم الله. نماز ظهرت را می‌خوانی این‌جا، کسی دیگر می‌تواند این نماز را برای تو بخواند؟تا زنده هستی؟ آره؟همین جور دانه دانه می‌رویم جلو.کارهای مثلاً فرض کنید آخرتی، همین جور، کار خیری که سعادت انسان را در این دنیا انجام بدهد، تأمین می‌کند، درست است یا نه!؟ «عَلِمْتُ‌ أَنَّ عَمَلِي»؛ مراد این است: عملم، کاری را که به نفع من است، شد؟! «لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي»؛ غیر من، برای من انجام نمی‌دهد. کسی برای من انجام نمی‌دهد. این را فهمیدم، «فَاجْتَهَدْتُ»؛ کمرِ همّت بستم که خودم این کار را بکنم. شد؟ چون کس دیگر که برای من نمی‌کند. دوّم: «وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ»؛ این را فهمیدم که خدا، چیه؟ خدا آگاه است و احاطه دارد بر من. شد؟! هیچ چیز من، پنهان از او نیست، درسته؟ به تمام شراشر وجود من احاطه دارد. شد؟! «فَاسْتَحْيَيْتُ»؛ پس شرم کردم که عمل زشت انجام بدهم؛ یعنی گناه بکنم. «وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ»؛ پس خجالت کشیدم، به تعبیر ساده که کار زشت انجام بدهم. سوّم: «وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي»؛ این را فهمیدم، آنی که روزی من است، رزق، آن که روزی من است، شد!؟ آن را غیر من نمی‌تواند بخورد. فهمیدی؟ روزی ماها را شد؟! هیچ کس نمی‌تواند بخورد. روزی هر کس را که خدا مشخص کرده، همان را می‌خورد. این دویدن‌ها همه‌اش بی‌جا است. آدم به تکلیفش عمل می‌کند. توجّه کردید؟ آن چه روزی‌اش هست، بهش می‌رسد. «وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي»؛ غیر من، روزی من را نمی ‌تواند بخورد. درست است یا نه؟ حالا چه کار کرده؟ «فَاطْمَأْنَنْتُ» روحم آرامش پیدا کرد، هیچ اضطرابی برای روزیم ندارم، اصلاً، چون کس دیگر که نمی‌تواند بخورد مال من را. روزی مرا کس دیگر نمی‌خورد. شد؟ نه ضعف اعصاب گرفتم، نه ناراحتی روانی پیدا کردم، می‌فهمی چه می‌گویم؟ هیچ کدام از این‌ها را. فهمیدی؟ اصلاً. در ارتباط با زندگی دنیای‌ام، هیچی، یک آرامش، اطمینان، آرامش، یک آرامش درونی دارم نسبت به چی؟ نسبت به وضع روزی‌ام. چهار: «وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ» این را بهش رسیدم، ته خط، آخر کار من در این نشئه، مرگ و کوچ کردن است، سفر است؛ از این جا باید بروم. درسته؟ شد؟! چه کار کردم؟«فَاسْتَعْدَدْتُ» آماده این سفر کردم، خودم را. مسافر چه طوری خودش را آماده می‌کند. هان؟ توشه راه، «یَا جُنَادَةَ اسْتَعِدَّ لِسَفَرِك‌»؛ امام حسن فرمود به جناده، در آن آخرین لحظاتش «وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِك‌»؛ درست یا نه؟ به جناده گفت. «اسْتَعِدَّ»؛ «فَاسْتَعْدَدْتُ» می‌فرماید حضرت؛ «اسْتَعْدَدْتُ» یعنی خودم را آماده کردم. آمادگی چی؟ زاد و توشه این سفر را تهیه کردم برای خودم. بحار جلد 78 صفحه 228 بحار جلد 44 صفحه 139
مِنْ خَطِّ الشَّهِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ‌ قِيلَ لِلصَّادِقِ(س) عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ فَقَالَ عَلَى‌ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلِمْتُ‌ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ. 〰️〰️〰️〰️〰️ شرح حدیث 🎞 @mojtabatehrani_ir