eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
2.1هزار دنبال‌کننده
194 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 پایداری متوقف بر چهار چیز است ❗️ 📌 بحث ما راجع به حرکت امام حسین (ع) و قیام حضرت بود که در دو رابطه عرض کردم، پایداری در حرکت به سوی حق و پایداری در حرکت برای به پاداشتن حق بود که اوّلی جنبۀ معرفتی و دوّمی جنبۀ اجتماعی داشت. پایداری، متوقّف بر سه چیز است. یک، تشخیص حق. دو، تشخیص راهی را که انسان را به آن حق می رساند. سه، حرکت به سوی آن هدف که حق است و چهار، پایداری. اهمّ این چهار مطلب مسئلۀ پایداری در حرکت است . چرا؟ چون اگر پایداری در این حرکت نباشد به مقصد نخواهد رسید. خیلی روشن است. در بُعد اجتماعی اش، آن کس به این هدفش می رسد که در جامعه دین الهی را اقامه کند و پای آن بایستد. امام حسین(ع)هم همین کار را کرد و به مقصودش نیز رسید. چون اگر این نبود، از اسلام خبری نبود. یعنی اگر این قیام و حرکت نبود، از اسلام خبری نبود، «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام». پایداری هم در راه وصول به حق، لقاءالله و هم پایداری در اقامۀ حق، دین الله است. این حرکت از نظر ظاهری است، امّا وابستۀ به هم است. نمی توان از هم جدایش کرد. از جداسازی خبری نیست و آمیختۀ به هم است. ظاهر آن یک قیام است ولی باطنش دو چیز است. امام حسین(ع) به هر به خاطر پایداری اش به دو هدفش رسید. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه سوم @mojtabatehrani_ir
﷽ رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ» ترجمه: استدراج از ناحیۀخداوند نسبت به بنده اش این است که انواع نعمت ها را به سوی او سرازیر می کند و از طرفی حالت های شکر را از او ربوده و سلب می کند. شرح: روایت از امام حسین صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: استدراج از ناحیۀ خداوند نسبت به عبدش،عبارت از این است که فراخی و گشایش به او بدهد از نظر نعمت هایش؛ ولی از طرفی چی؟ سلب کند از او شکر و سپاس گزاری نسبت به نعمت های خداوند. مسئله ای من عرض کنم و او اینکه: ما در این دنیا که هستیم، همه ما مورد آزمایش های الهی قرار می گیرم همۀ ما در هر لحظه ای، مثل کسی که این نشسته، دارد امتحان پس می دهد. هیچ چیز بدون امتحان نیست، خدا امتحان مان می کند،بسم الله.. امتحاناتش هم چند قسم است. یک قسم که نسبت به اولیا خاصّ خودش هم این گونه است، «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ آیه شریفه 155سورۀ بقره دارد. که من، قسم می خورد خدا، امتحانتان می کنم. خدمتتان عرض شود که خوف و جوع و...خدمتتان عرض شود: کمبود مالی و خدمتتان عرض شود که بعد هم مسائل اینکه مصیبت ها به خصوص، نسبت به فرزند و امثال این ها؛ بعدش می گوید: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ این ها که پایش بایستند و این ها اثر سوء روی ایمانشان نگذارد. یک قسم دیگر هم امتحان می کند. نگاه کنید! همیشه این طور نیست که آزمایش خداوند، این باشد که بگیرد آن چه را که داده است. نه خیر! عکسش را هم دارد، می دهد. یک وقت می گیرد آن چه که داده است، می خواهد امتحانت بکند، ببیندچند مرده حلّاجی. البتّه عرض کردم که مال اولیائش این جوری است، آن جاها، آن هم مال اولیا خاصّ خداست و غالباً برای این طرف نیست. از این طرف دارد و آن این است که او می دهد، با داده اش امتحانت می کند. اینجا همین است که امام حسین(ع)، می فرماید. نگاه کن! و آن این است به اینکه «اَلِْاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ(تعالی) سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ»؛ آزمایش الهی به این نحو که استدراج معناش این است: نسبت به عبدش این جوری است، «أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»؛ و آن این است که گشایش میدهد به بنده اش، فراخی می دهد. استباغ؛ به اصطلاح ما گشایش، فراخی در زندگی را می گویند. امّا از آن طرف، سلب می کند از شکر . بله، بنده خدا یادش می رود، آن وقت سلب شکر چند قسم دارد این: یک: و او این است به این که غفلت از این که خدا به اش داده، من بودم، خودم کردم، چکار کردم. تو که هستی، فهمیدی چه می خواهم بگویم؟ بدترین استدراج ها این است که آن نعمت را در راه رضای خدا مصرف نکند؛ در راه غضب الهی مصرف کند؛ یعنی نعمت را وسیلۀ معصیت قرار بدهد. این بدترین استدراج هاست. می بیند، معصیت می کند، خدا هم چیه؟ در روزیش را تنگ نمی کند، باز گشادش می کند. بفهم! بی چاره ات دارد می کند. چه بگویم من، نمی فهمی تو. میدان دارد باز می کند برایت، ببیند تو چند مرده حلّاجی. گوش می کنی چه می خواهم بگویم؟ بله، این هم امتحان است.
البتّه توی آیه هم هست، من نمی خواهم وارد شوم. لذا انسان در دو حالت داده و ندادۀ الهی، هر دو شاکر باشد؛ چه آن گاه که می دهد، چه آن گاه که می گیرد. توجّه کنید چه می خواهم بگویم. این را می خواستم بگویم: فقط در حال داده، نه. می گیرد، شکرت، درست است؟!روایت از پیامبراکرم(ص) است، «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى‏ كُلِّ‏ حَالٍ» فهمیدی؟ « اَلْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى »؛ چی؟ «كُلِّ‏ حَالٍ»؛ لذا اولیا، این حرف پیغمبر اکرم(ص) است: همۀ اولیا همین گونه بودند: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى»؛ چی؟ «كُلِّ‏ حَالٍ»؛ البتّه، سرآمد آن ها حسین ؟ع؟ است؛ مافوق او ما نداریم. توجّه می کنید چه می خواهم بگویم؟ چون در تمام موادی را که انسان در نظر می گیرد،در تمامش، همه اش می گفت: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ تا آن آخرین لحظه، « إِلَهَی رِضَاً بِقَضَائِک».  سورۀ مبارۀ بقره، آیه 155 وَ قَالَ(ع)‏ الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ ... بحار الأنوار، جلد 75 صفحه 117 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ- وَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ كُلِّ‏ حَالٍ‏. کافی، جلد2، صفحه 97 - وسائل الشیعه، جلد3، صفحه 247 〰〰〰〰〰 شرح حدیث @mojtabatehrani_ir
19.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ» ترجمه: استدراج از ناحیۀخداوند نسبت به بنده اش این است که انواع نعمت ها را به سوی او سرازیر می کند و از طرفی حالت های شکر را از او ربوده و سلب می کند. 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 یک نمونه ای از مردان دارای استقامت و پایداری ❗️ 📌حالا به‏عنوان نمونه، یک ماجرا از مردان اهل استقامت نقل می‏کنم و یکی هم از زنان اهل پایداری. جنگ اُحد از دلخراش‏ترین غزوات پیغمبراکرم(ص) بود. بعد از آنکه عدّه‏ای از مسلمانان که پیغمبر(ص) آن‏ها را گماشته بود تا گردنه را حفظ کنند، از فرمان حضرت تخلّف کرده و سنگر را رها کردند، مشرکین مسلمانان را دور زدند و جنگ مغلوبه شد. بسیاری از مسلمانان کشته شده و بقیه هم فرار کردند. فقط پیغمبراکرم(ص) ماند و حضرت‏علی‏(ع)! در تاریخ معروف است که یکی دیگر از اصحاب به نام ابودجانه هم فرار نکرد و خدمت پیغمبر‏اکرم(ص) ماند. وقتی پیغمبر(ص) چشمش به او افتاد، فرمود: ای ابودجانه! من بیعتم را از تو برداشتم؛ یعنی به من تعلّقی نداشته باش! برو به سلامت! هرجا که می‏خواهی برو! این کسی را هم که می‏بینی کنار من ایستاده، علی‏(ع) است؛ حساب تو با او فرق می‏کند. علی از من است و من از علی هستم. ابودجانه وقتی سخن پیغمبر(ص) را شنید، شروع به گریه کرد و گفت: به‏خدا قسم، من هرگز از بیعت با تو و از تعلّقی که به تو دارم، دست برنمی‏دارم! سپس چهار مطلب گفت که غرض من هم همین مطالب است. ابودجانه به پیغمبر(ص) عرض کرد: کجا بروم؟ به‏سوی همسرم بروم که خواهد مُرد؟ به خانۀ خود بروم که خراب خواهد شد؟ به طرف اموال خود برگردم که فانی می‏شود؟ یا اینکه از مرگ و أجل بگریزم که بالاخره مرا خواهد گرفت؟ بالاخره پیغمبر(ص) به او اذن ماندن داد و او با حضرت‏علی‏(ع) رفتند و شروع به جنگیدن کردند؛ آن‏قدر به بدن او جراحت وارد شد که روی زمین افتاد. حضرت‏علی‏(ع) بدن نیمه‏جان ابودجانه را برداشت و جلوی پیغمبر(ص) گذاشت. وقتی چشمش به پیغمبر(ص) افتاد، یک جمله گفت: آیا بیعت خودم را به آخر رساندم؟ یعنی آیا پایداری کردم و به مقصد رسیدم؟ پیغمبر(ص) به او فرمودند: آری. بعد هم حضرت در حقّ او دعا کردند. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم @mojtabatehrani_ir
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 📍 یک نمونه ای از مردان دارای استقامت و پایداری ❗️ 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 یک نمونه ای از زنان دارای استقامت و پایداریپایداری ❗️ 📌یک نمونه هم از زنان اهل پایداری را مثال می‏زنم. این پیرزن با شوهرِ پیرش، در خانه نشسته‏اند و صبحانه می‏خورند که کسی در می‏زند. مرد در را باز کرد و برگشت. همسرش دید نامه‏ای در دست شوهر است. پرسید: که بود؟ مرد پاسخ داد: نامه‏ای از جانب امام‏حسین‏(ع) آمده است. پرسید: چه نوشته است؟ نوشته است: «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ. مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِی إلَی الرَّجُلِ الفَقِیهِ حَبِیبِ‏بن‏ِمَظَاهِرِ الأسَدِی، أمَّا بَعدُ فَقَد نَزَلتُ بِکربَلَا، وَ أنتَ تَعلَمُ قَرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ فَإن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً سَرِیعاً»1️⃣؛ چقدر امام‏حسین(ع) از حبیب تجلیل می‏کند؛ از حسین به مردی فقیه، حبیب‏بن‏مظاهر؛ می‏فرماید: ما وارد کربلا شده‏ایم. همسرش گفت: حالا می‏خواهی چه کنی؟ می‏گویند: حبیب آنجا تقیّه کرد؛. لذا حبیب به همسرش گفت: من نمی‏توانم به یاری امام‏حسین‏(ع) بروم. چون اگر بروم، عبیدالله خانۀ مرا خراب می‏کند، اموالم را غارت می‏کند و تو را به اسارت می‏گیرد. برای همین من نمی‏روم. حالا پاسخ‏های همسر حبیب را با حرف‏های ابودجانه مقایسه کنید. همسرش گفت: یعنی نمی‏روی پسر پیغمبر(ص) را یاری کنی؟ روز قیامت چگونه می‏خواهی جواب پیغمبر(ص) را بدهی؟ آیا فکر قیامتت را کرده‏ای؟ تو برو! بگذار عبیدالله خانۀ مرا خراب کند و اموالمان را غارت کند و مرا به اسارت ببرد. همسر حبیب وقتی از حبیب ناامید شد و دید این حرف‏ها کارساز نیست، مقنعۀ خود را از سر برداشت و روی سر حبیب انداخت و گفت: اگر این‏طور است، پس مثل زنان در خانه بنشین! بعد هم یک جمله خطاب به امام‏حسین‏(ع) گفت؛ عرض کرد: یا اباعبدالله(ع)! ای کاش من مَرد بودم به کربلا می‏آمدم و یاری‏ات می‏کردم! حبیب وقتی از همسرش اطمینان پیدا کرد، گفت: چنان کربلایی بروم که تا قیام قیامت زبانزد شود! 1️⃣مکاتیب الأئمه؟عهم؟، ج 3، ص 145 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم @mojtabatehrani_ir
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 📍 یک نمونه ای از زنان دارای استقامت و پایداریپایداری ❗️ 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم 🎞 @mojtabatehrani_ir