﷽
📍 راحتی برای متوسّطین از مؤمنین، غفلت آور است❗️
📌بلکه به تعبیر دیگر انسان وقتی گرفتار شد، به هر چیزی تَشَبُّث پیدا میکند، برای اینکه گرهاش باز شود. هر چیزی که احتمال میدهد کارآیی داشته باشد، سراغش میرود. اگر زودتر سرش به سنگ بخورد، بهتر است؛چون سابقۀ رابطه با خداوند داشته است، سراغ خداوند میرود. بنابراین راحتی برای مؤمنینی که ایمانشان در حد توسّط است، غفلت آور است. ابتلای آنها اینطور است که هر کس متناسب با خودش مبتلا میشود. در روایت دارد که من خودم بهتر میدانم که با هر کس باید چه کار بکنم. چُرت غفلت را پاره میکند.
〰〰〰〰〰
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 راحتی برای متوسّطین از مؤمنین، غفلت آور است❗️
〰〰〰〰〰
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
📍 بلا، باعث میشود انسان به درِ خانۀ خداوند برود. ❗️
📌روی این موضوع، اهل معرفت خیلی سطح بالا بحث میکنند. اسم این بحث را انقطاع الی الله تعالی میگذارند. در قالب اصطلاح میگویند که یک نکتۀ بلیّات، انقطاع الی الله تعالی است. بلیّات، انقطاع الی الله تعالی میآورد. انسان میبیند که از نظر او سببهای مادّی دیگر کارآیی ندارند. البته اینطور نیست که سببها کارآیی نداشته باشند؛ بلکه او نمیداند کدام سبب مادّی برای او کارآیی دارد:
چون قضا آید، طبیب ابله شود
بلا، مذکّر است؛ یعنی انسان را به یاد مسبّب الاسباب که الله تعالی است، میاندازد. انسان به درِ خانۀ خداوند میرود. این، لطف خداوند است. عنایت خاصّۀ خداوند به کسانی است که با او رابطۀ مختصر دارند و ما میگوییم: متوسّطین از مؤمنین هستند. برای چه؟ برای ثبوت آنها. سقوط، ثبوت و صعود داریم. او را مبتلا میکند برای اینکه نگهش دارد و رابطهاش را با خدا قطع نکند. وقتی که سرش به سنگ خورد، یادش میافتد کسی بود و ما از اوّل با او ارتباطی داشتیم و دنبال خدا میرود؛ لذا میفرمایند که راحتی، غفلت را در پی دارد و ابتلائات برای مؤمنین تذکّر را در پی دارد. انقطاع الی الله که میآید، دیگر انسان دست از همۀ آنها برمیدارد؛ چون کارآیی ندارند.
〰〰〰〰〰
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 بلا، باعث میشود انسان به درِ خانۀ خداوند برود. ❗️
〰〰〰〰〰
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
📍 چرا مؤمن نبایدچهل شبانه روز سر کیف باشد❗️
📌امامصادق(ع) فرمود: «الْمُؤْمِنُ لَا يَمْضِي عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ لَيْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ يَحْزُنُهُ». چرا؟ «يُذَكَّرُ بِهِ»1️⃣؛ نمیشود چهل شب بگذرد و هیچ چیزی برای مؤمن پیدا نشود که ناراحت بشود و همیشه سر کیف باشد. اگر چهل شب پشت سر هم سر کیف است، معنایش این است که چهل شب خدا یادش رفته است. بسترش چنین بستری است. تعبیر روز را هم داریم. امامصادق(ع) فرمود: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ هُوَ يُذَكَّرُ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً بِبَلَاءٍ». در انتهای روایت دارد: «أَوْ هَمٍّ لَا يَدْرِي مِنْ أَيْنَ هُوَ »2️⃣؛ چهل روز و چهل شب نمیشود که بر مؤمن بگذرد و بلایی برای او پیش نیاید. اگر برای انسان بلایی پیش نیاید، یابوی نفس او را بر میدارد.
1️⃣ الکافی، ج 2، ص254- وسائلالشیعه، ج 3، ص262- بحارالأنوار، ج 64، ص211
2️⃣ بحارالأنوار، ج 64، ص237
〰〰〰〰〰
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 چرا مؤمن نبایدچهل شبانه روز سر کیف باشد❗️
〰〰〰〰〰
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
📍 تعبیری از آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی(ره)❗️
📌تعبیری است که استاد ما(ره) میفرمود. میگفت که مواظب باش یابوی نفس تو را برندارد. اگر بنا بشود که همه چیز بر وفق مراد باشد، به هیچ چیزی سر فرود نخواهد آورد. نفس، چموش عجیبی است. نفس، سر خم کن نیست. باید سُمّ حیوان نفسش را در یک چاله فرو بکند تا بخوابد و سرش را پایین بیاورد. روایت را مطرح میکنم. اسب سرش بالا بود و پایش در چاله رفت. چرا بالا را نگاه میکردی؟ پایین را هم نگاه کن و ببین که چه خبر است!
〰〰〰〰〰
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 تعبیری از آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی(ره)❗️
〰〰〰〰〰
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
18.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
«كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ أَصْبَحْتُ وَ لِيَ رَبٌ فَوْقِي وَ النَّارُ أَمَامِي وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي»
〰〰〰〰〰
شرح حدیث
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
«كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ أَصْبَحْتُ وَ لِيَ رَبٌ فَوْقِي وَ النَّارُ أَمَامِي وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي»
دارد عرض شد به امامحسن صلوات الله علیه، «كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ»؛ به قول ما «كَيْفَ أَصْبَحْتَ»، این احوالپرسی است، حال شما چطور است؛ «قَالَ أَصْبَحْتُ وَ لِيَ رَبٌ فَوْقِي»؛ میدانی حالم چطوری است؟ دارند به ما یاد میدهند، که ما باید اینطوری باشیم، شب را به روز آوردم در حالی که یک پروردگاری دارم که احاطه به من دارد، «وَ لِيَ رَبٌ فَوْقِي وَ النَّارُ أَمَامِي»؛ نعوذ بالله آتش در پیشرو دارم، بحث قیامت است معصوم است نمیگوید میروم توی آتش. «وَ النَّارُ أَمَامِي» مسلّم است جهنّم، «وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي»؛ مرگ مرا طلب میکند توی دنیا ماندنی نیستم، رفتنی هستم. «وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي»؛ یک پروردگاری دارم که به همه چیز من احاطه دارد. همه شراشر وجودی من، سیری میکنم که یک شاخه منتهیالیه او چیست؟ جهنّم است، یک احتمال است دیگر. مرگ هم حتمی است و او این است به اینکه اینطور نیست که بتوانم جلوگیر باشم از سیرم، این هم نیست، حتمی است، و از آن طرف. «وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي»؛ حساب هم حدقه کرده به من، حلقهوار دور من است، بیبرو برگرد هست نمیتوانم از او خارج بشوم اصلاً، باید حساب پس بدهم. «وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي»؛ من گروگان اعمال خود هستم. «لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ»؛ آن قدر هم عاجز هستم که آنچه که دوست دارم توی دنیا، نمیتوانم هر چه دوست دارم چه کار کنم به دست بیاورم،....
......جلب منفعت خودم منهای الله تعالی، هیچ نمیتوانم بکنم. «وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ»؛ نمیتوانم از خودم دفع ضرر هم بکنم، آن چیزهای که خوشم نمیآید از خودم دفع بکنم، چه بسا اشاره به این باشد که این انسان دلش میخواهد جاودانه در دنیا بماند و مرگ را از خودش دور کند که دوست ندارد، میخواهد این را بفرماید، یک اشاره هم به این است، نمیتوانم بمانم در دنیا، نمیتوانم مرگ را هم از خودم دفع کنم که دوسش ندارم، «وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي» تمام کارها بدست یکی دیگر است بدست من نیستش دیگر، «فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي»؛ آخر کارم این است، مشیَّت اوست، مشیَّتش تعلّق بگیرد نعوذ بالله من را عذاب میکند و اگر مشیَّتش تعلّق بگیرد چشمپوشی میکند و عفو میکند از من. «فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي»؛ فقیری فقیرتر از من نیست دیگر. خوب اینجا یک اشاره زیباست به آن چیزی که در صدر آن روایت اوّل بود که خواندیم و او این است که بابا خودت که هیچ نداری که، اینها را باورت بیاید. هیچ چیز خودمان نداریم هر چه هست در دست خداست؛ بنابراین امیدت را به غیر خدای میبندی بعد اعمالت را خراب میکنی توی دنیا چرا؟ بهتر این نیست که آدم چه کار کند، برود سراغ خدا که همه کاره هست تنها امیدش او و هر چه گفت چشم. و همه چیز هم است توی آن روایت هم داشت مستجاب الدعوه شما خوب دقت کنید اینها همه روابط دارد با همدیگر تو چیز ......
.....میخواهی؟ این خواستهها تو را میکشاند به این خلافکاریها دیگر، غیر از این است؟ خواستههای توست، اینها که بیکاره هستند، برو پیش همه کاره، امید تو او، هر چه گفت چشم و تو هم هر چه گفتی چشم من نمیخواهم وارد بشوم دیگر در آن روایتی که دارد که خطاب میکند عبد تو اطاعت من را بکنم من هم مطیع تو میشوم نعوذ بالله واقعاً من اصلاً نمیدانم این را، من گاهی میدیدم، این تعبیرات، تعبیرات عجیبی است. ای بنده من، تو مطیع من بشو من هم میشوم مطیع تو، نعوذ بالله، این همین معناست، کجا میروی بیا پیش من، از کی میخواهی از من بخواه، همه چیز هم دست من است چرا خلافکاری.
بحارالانوار، ج75، ص113
عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قِيلَ لِلْحَسَنِبْنُ عَلِيٍّ (ع) فَقِيلَ لَهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَالَ أَصْبَحْتُ وَ لِي رَبٌ فَوْقِي وَ النَّارُ أَمَامِي وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي.
〰〰〰〰〰
شرح حدیث
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir