eitaa logo
مجتمعنا
1.1هزار دنبال‌کننده
128 عکس
19 ویدیو
17 فایل
برخی یادداشت ها و درس گفتارهای محمدرضا قائمی نیک در اینجا، به عنوان شخص حقیقی می نویسم @MRghaeminik
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فلسفه علوم اجتماعی
مواجهه با لحظه مرگ انسان، نحوه‌ی هستی‌اش، قابلیت و توانایی درک لحظه و زمان است. هر لحظه‌ای قابلیتهایی را دارد، برخی لحظات در برهه‌ای، انسان توانست ان را تکرارپذیر سازد. لذا توجه به این نکته حائز اهمیت است که این برهه در جایی از افق زمانی برای انسان ممکن شد، لذا انسان قبل از این برهه توانایی درک این امر را نداشت. برخی لحظات زندگی امکان و قابلیت تکرار ندارد،از جمله‌ی این لحظه‌ها که شاید گفت تنها لحظه‌ای که قابلیت تکرار ندارد،لحظه مواجهه با مرگ است. انسانی که این مواجهه را داشته باشد، امکان زندگی بعد از این لحظه برچیده می‌شود، از این رو برای انسان این لحظه واجد اهمیت خاص و وافر است. انسان از آنجا که نوع متوسط است در حکمت متعالیه، امکانهای متنوعی از مواجهه با مرگ برای‌ش ممکن می‌شود. لذا نحوه‌ی صورت‌بخشی زندگی در حرکت جوهری انسان، امکانهای مختلفی از مرگ را برای انسان ممکن می‌سازد. از این رو، این لحظه خاص مواجهه با مرگ، در برخی از انحاء انسانی، با جلوه‌ی خاصی مواجه خواهیم بود که در همه‌ی انسان‌ها این نحوه از مواجهه را نمی‌یابیم. نتیجه‌ی اول اینکه،نحوه‌ی حرکت جوهری انسان، در نوع مواجهه با لحظه مرگ متفاوت خواهد بود و در همه یکسان نیست و توجه به این خاص بودگی اهمیت خاص خود را دارد. نتیجه‌ی بعدی اینکه در لحظه مواجهه با مرگ، انحاء مختلف انسان، معنای خاصی را در این لحظه تکوین خواهند نمود که در همه‌ی این مواجهات با مرگ، یکسان نیست، بلکه تفاوتها و اختلاف‌های مختلف به لحاظ قوت وجود تکوین می‌شود. از این رو هر چه در این نوع مواجهه، معنای قوی‌تر به لحاظ شدت وجود، تکوین یابد، نیروی موثر خاص خود را بازآفرینی خواهد کرد. از این رو، میزان تاثیر این هستی در محیط زندگی، قابلیت آن نحوه‌ی خاص از وجود را نشان می‌دهد و نماد و نمود آن امر است. این دست از معانی، به لحاظ شدت وجودی، قدرت جمع‌کنندگی دارند، و این قدرت جمع‌کنندگی در تشییع خود را نمایان می‌سازد. هر چقدر تشییع و بازتولید حزن سنگین‌تر،حاکی از قدرت آن لحظه‌ی معنایی دارد. شهادت رییس جمهور و تشییع ان از این نوع از لحظات وجودی است که معنای پرقدرت و جمع‌کننده‌ی خود را بازتولید نمود. خدایش بیامرزد و ما را در زمره رهروان ایشان قرار دهد. https://eitaa.com/philosophyofsocialscience
مجتمعنا
مواجهه با لحظه مرگ انسان، نحوه‌ی هستی‌اش، قابلیت و توانایی درک لحظه و زمان است. هر لحظه‌ای قابلیته
این یادداشت دکتر مهدی سلطانی، 👆👆👆تبیین بسیار خوبی دربارۀ تعبیر دقیق مقام معظم رهبری دربارۀ آیت الله رئیسی مبنی بر درگذشت شهادت گونه ارائه کرده است.
دربارۀ خاص‌بودنِ حضور گستردۀ مردمی در مراسم درگذشت شهادت‌گونۀ سیدابراهیم رئیسی [قسمت اول] 1. «آژانش شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا بیانگر دقیقه‌ای تاریخی در تاریخ انقلاب اسلامی بود که در آن، دوگانه‌ای به رخ کشیده می‌شد که بعضاً از آن به دوگانۀ نهضت-نظام یا انقلاب-نظم تعبیر می‌شود. به‌تعبیر دیگر، حاج کاظم، نماد شرایطی است که اگرچه ایثارگونه، خارج از قواعد عقل ابزاری مرسوم و با روحیۀ معنویت بسیار زیاد دورۀ دفاع مقدس رقم خورده، اما نمی‌تواند با نظم مبتنی بر عقل ابزاری حاکم بر شهر و جامعه تعامل کند و به‌تعبیر دیگر، لحظۀ پایان آژانش شیشه‌ای، ناکامی انتقال نظم هتروتوپیایی دفاع مقدس به نظم شهری مبتنی بر عقلانیت ابزاریِ روزمره است. 2. مسئلۀ آژانش شیشه‌ای در سه دهۀ اخیر همواره در سطح کلان تعاملات اجتماعیِ جامعۀ ایرانی حضور داشته است. مردم همواره از یک‌سو درگیر مناسبات سفت و سخت عقلانیتِ ابزاری زندگی روزمره‌اند؛ تعاملات آنها بر اساس قراردادهای منفعت‌طلبانه تنظیم می‌شود؛ اختلاس روی می‌دهد، بی‌عدالتی می‌شود، تضاد طبقاتی بعضاً بی‌داد می‌کند؛ اما همین مردم، در مواقعی، گویی به‌شکلی غیر قابل پیش‌بینی و حتی ناخودآگاه و غیر قابل توضیح توسط خودِ همان مردم، ناگهان در «رویداد»‌ها یا «رخداد»‌هایی، همۀ این مناسبات منفعت‌طلبانه، لذ‌ت‌طلبانه، قدرت‌طلبانه را کنار می گذارند و به‌تعبیری فضایی اتوپیایی شکل می‌گیرد. رفت و آمد میان این دو فضا یا دو جهان، در سه دهۀ اخیر جزو امور ثابتۀ حیات اجتماعی یا سیاسی جامعۀ ایرانی شده است. رویدادها زیادند؛ ... https://eitaa.com/mojtamaona
دربارۀ خاص‌بودنِ حضور گستردۀ مردمی در مراسم درگذشت شهادت‌گونۀ سیدابراهیم رئیسی [قسمت دوم] رویدادها زیادند؛ فارغ از رویداد‌های مناسبتی مانند راهپیمایی 22 بهمن، روز قدس، پیاده‌روی اربعین و حتی اخیراً مراسم جشن روز غدیر در تهران یا مراسم مربوط به ولادت امام رضا (ع) در مشهد و نظایر آنها، رویدادهای خاصی همچون حضور عجیب و تا حد زیادی غیر قابل توضیح مردم در تشییع پیکر شهدای قواص، شهید حججی، شهید حاج قاسم سلیمانی و نظایر آنها حاکی از غلیانِ این شور و احساسات معنوی و مذهبی یا حتی ملی است. 3. در مواجهۀ با این رویدادها یا رخدادها، دستکم دو دسته تحلیل مختلف، مخصوصاً از سوی اصحاب علوم اجتماعی وجود دارد. در یک‌سو این رویدادها محصول دستکاری عظیم قدرت و حکومتِ سیاسی جمهوری اسلامی برای تامین بار ایدئولوژیک خویش است که توانسته، برخلاف حرکتِ اصلیِ جامعه که ناظر به پذیرش عقلانیت ابزاری حیات اجتماعی و سیاسی است، بخشی از جامعه را به‌نحوی ایدئولوژیک، وارد میدان کند. اما در سوی دیگر، چارچوبی تحلیلی مدعی است تحلیل مذکور، ناشی از نادیده‌گرفتنِ نقصانی معرفت‌شناختی در فهم تحولات جامعۀ ایرانی و لایه‌های عمیق مقاومتِ تاریخی آن در مواجهه با جهانِ مدرن یا سکولارِ غربی است. این مواجهه که نزدیک به دو قرن از آغاز آن می‌گذرد، چه پیش از انقلاب و پس از آن، همواره با چنین واکنش‌هایی از عمق لایه‌های هویتیِ مردم ایران روبرو بوده است. بر اساس این چارچوب تحلیلی، جامعۀ ایرانی بر اساس انباشت هزارسالۀ خود از ترکیب عناصر هویت اسلامی و ایرانی، تا پیش از مواجهۀ با جهانِ مدرن غربی، به یک ترکیب نسبتاً متلائم، در قالب یک مرکب حقیقی رسیده بود؛ هرچند این مرکب حقیقیِ هویتی، ادوار افول و زوال داشته است. از قضا در دورۀ مواجهۀ با تمدنِ غربی، این ترکیب هویتی در دورۀ انحطاط و افول خویش بوده و به همین جهت، حداقل تا دورۀ وقوع انقلاب اسلامی، اگرچه همواره شاهد جنبش‌های مقاومتی پراکنده بوده، اما تاب و توان مواجهه‌ای جدی با تمدن مدرنِ غربی را نداشته است. از این منظر، اصل وقوع انقلاب اسلامی، نقطۀ اوج این جنبش‌های مقاومتی است که توانسته است امکان خروج از چارچوب مواجهۀ استعماری را فراهم آورده و با اتکای به انباشت تاریخی و هویتیِ خود، امکان مواجهه‌ای فعال و متصرفانه در تمدن مدرن و سکولار غربی را فراهم کند. با این‌حال به دلیل حضور ساختارهای مدرنی که عمدتاً در دورۀ مواجهۀ استعماری، مخصوصاً در دورۀ پهلوی در ایران، جایگیر شده و به‌تبع ایدۀ توسعۀ غربی، در شرایط بعد از انقلاب گسترش نیز یافته است، جامعۀ ایرانی، خودآگاه یا ناخودآگاه، در میانۀ این دو جهان در کشاکش است یا به تعبیر دقیق‌تر، در مواجهۀ فعال و متصرفانۀ خویش، در کشاکش با عناصر هویتیِ ناشناختۀ غربی قرار می‌گیرد و واکنش‌های مذکور را از خود نشان می‌دهد. https://eitaa.com/mojtamaona
دربارۀ خاص‌بودنِ حضور گستردۀ مردمی در مراسم درگذشت شهادت‌گونۀ سیدابراهیم رئیسی [قسمت سوم] 4. یکی از آخرین واکنش‌های جامعۀ ایرانی، مربوط به حضور عجیب و پر تراکم مردمی در مراسم تشییع پیکر شهید حاج‌ قاسم سلیمانی بود. در این مراسم یا مراسم مشابه شهید حججی، هرچند در فهم کاملِ آن، دشواری‌های نظری بسیاری وجود دارد، اما می‌توان بعضی از نیروهای محرک را توضیح داد. تاثیر مستقیم و موثر دشمن متخاصم در این شهادت‌ها و سَرَیانِ نیروی تخاصم با دشمن ملی و مذهبی و نیز برجستگیِ شخصیتیِ شخصیت‌های اصلی در زندگیِ ماقبل شهادت‌شان، مخصوصاً در موضوع شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی، از نیروی های محرکِ این حضور مردمی است. فارغ از اینکه خودِ نحوۀ شهادت آنها نیروی برانگیزانندۀ موثری ایجاد کرده است، این شخصیت‌ها، در قبل از شهادت‌شان، چه از حیث حقیقی و چه از حیث حقوقی، شخصیت‌هایی مردمی، فراجناحی و حتی در یک معنای خاص، غیر سیاسی و غیر حکومتی بودند و این، به‌خودِی خود، می‌توانست نیرویِ محرکی برای حضور نیروهای متنوع از طیف‌های بسیار گسترده و متکثر مردمی را فراهم سازد. از این حیث، شاید بتوان مولفه‌های تحلیلیِ اولیه‌ای برای تحلیل این حضور گستردۀ مردم، فراهم کرد. 5. درگذشتِ شهادت‌گونۀ آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی در سانحۀ بالگرد ایشان، در 30 اردیبهشت 1403، دوباره رویدادی مشابه با رویداد حاج قاسم سلیمانی و موارد مذکور دیگر را در ایران رقم زد و به‌نظر می‌رسد دوباره موجی از هر دو چارچوب تحلیلی بروز و ظهور کرده و خواهد کرد. با این‌حال این رویداد، علیرغم مشابهت با رویدادهای فوق‌الذکر، واجد حداقل سه خصوصیت معماگونه و خاصِ به‌خود است. اولاً در این رویداد، حداقل با بررسی‌هایی که تا زمان حضور گستردۀ مردمی اعلام شده و می‌توانست بر این حضور تاثیرگذار باشد، خبری از تاثیر نیروی دشمن متخاصم دیده نمی‌شود و بنابراین این حضور مردمیِ گسترده، نمی‌تواند تحت تاثیر نیروی برانگیزانندۀ ملی یا مذهبی در تقابل با دشمنِ متخاصمی همچون آمریکا، اسرائیل و حتی منافقین و داعش و نظایر آنها باشد. ثانیاً شخصیت حقوقیِ آیت‌الله رئیسی در یکی از سیاسی‌ترین، جناحی‌ترین و دسته‌بندی‌ترین مناصبِ حقوقی یعنی ریاست جمهوری، مخصوصاً با روایتِ سه دهۀ اخیر بوده است. در سه‌ دهۀ اخیر، ریاست جمهوری همواره یک منصبِ سیاسی و حتی جناحی بوده و به این‌معنا همواره منصبی غیر مردمی یا کمتر‌مردمی شناخته می‌شود و از این جهت، تفاوت معناداری میان شخصیت حقوقیِ آیت‌الله رئیسی و حاج قاسم سلیمانی یا شهید حججی و نظایر آنها است. ثالثاً نحوۀ درگذشتِ شهادت‌گونه ایشان در سانحۀ تصادف بالگرد، فارغ از مبهم‌بودن علت سانحه و به لحاظ رسانه ای، نبود تصاویر برانگیزاننده احساسات، نظیر آتش گرفتنِ اتومبیل حاج قاسم یا اسارت شهید حججی، امری طبیعی و محصول یک تصادف بسیار طبیعی است، در حالی‌که در ماجرای مربوط به حاج قاسم سلیمانی و حتی شهید حججی، هم نحوۀ وقوع حادثۀ شهادت، آشکار و عیان بوده و هم، تاثیر نیرویِ غیر طبیعی و دخالت نیروی انسانی در کشته‌شدن در میدانِ نبرد دربارۀ آنها موثر بوده است. از این حیث، حضور گسترده و متراکم و همراه با شور و احساسات مردمی در ماجرای درگذشت شهادت‌گونۀ آیت‌الله رئیسی، واجد وجوه معماگونۀ بیشتری از حیث علت‌یابی و تحلیل این حضور است. حضوری که شاید به نحوۀ سیاست‌ورزیِ آیت‌الله رئیسی در منصب ریاست‌جمهوری بازگردد و شاید مقدمات تعریف جدیدی از دولت اسلامی در شرایط مابعد انقلاب اسلامی را فراهم سازد. در یادداشت دیگری، به این مقدمات اشاره خواهد شد. https://eitaa.com/mojtamaona
✏️ هم‌اکنون؛ KHAMENEI.IR 🔹️ ملت ایران به یک رئیس جمهور فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب احتیاج دارد 🔹️ پیش رو اگر باشکوه باشد، مکمل حماسه بدرقه شهیدان و یک پدیده پر دستاورد است 💻 Farsi.Khamenei.ir
دولت سیزدهم، حد نصاب جدید و انتخابات 1403 «در باب خود رئیس‌جمهور عزیزمان ــ که رحمت خدا بر او باد ــ همه اعتراف کردند که مرد کار بود، مرد عمل بود، مرد خدمت بود، مرد صفا و صداقت بود؛ این را همه اعتراف کردند. شب و روز نمی‌شناخت. در خدمتگزاری به کشور، یک نصاب تازه‌ای را به وجود آورد. ما قبلاً هم شخصیّت‌های خدمتگزار داشته‌ایم، امّا نه در این حد، نه با این حجم، نه با این کیفیّت، نه با این صداقت، نه با این پُرکاری و شب و روز نشناختن؛ یک نصاب جدیدی را آقای رئیسی (رحمة الله علیه) در باب خدمتگزاری به ملّت ایجاد کرد» (بیانات مقام معظم رهبری در 14/3/1403) در شرایطی که مسئلۀ اصلیِ کشور، «پیشرفت» است، ایجاد حد نصاب جدید در قلمرو دولت، طبعاً به معنای آن خواهد بود که انتخاباتِ آیندۀ ریاست جمهوری و مناظرات مربوط به آن، باید تفاوتی ماهوی و رو به پیشرفت نسبت به سال 1400 داشته باشد. علی القاعده تکرار وضعیتِ 1396 یا 1400 توسط نامزدهای ریاست جمهوری 1403 که مهمترین های شان، همان نامزدهای ادوار قبل هستند، به معنای عقبگرد خواهد بود. (1)
دربارۀ تلازم مخاطره‌پذیری و دولت‌مردی در انتخابات 1403 [قسمت اول] 1. در لحظۀ وقوع انقلاب اسلامی، بزرگترین «آرمان»‌های جامعۀ ایرانی، در سطحی جهانشمول، با بالاترین مخاطره‌پذیریِ یک ملت یعنی ایستادن در آستانۀ مرگ و زندگی، در «واقعیت» آشکار شد. با این‌حال مخصوصاً از اواسط دهۀ شصت، این آرمان‌ها به‌واسطۀ دوری از آن لحظۀ خاصِ انقلابی و گرفتارشدن در موقعیت‌های محافظه‌کاری و مصلحت‌سنجی، یکی پس از دیگری به حاشیه و پستو رفت و دقیقاً متلازم با این روند، مشارکتِ مردم در انتخابات، کاهش یافت. از این دوره به بعد، هر فرد حقیقی یا حقوقی (همچون 76 یا 84) که جرأت، توان و امکانِ احیاء آن‌ آرمان‌های واقعی را یافت، فرصتِ جلب مشارکت و همراهیِ ملت را نیز کسب کرد؛ هرچند گاهی توان تحققِ آن در واقعیت را داشت و گاهی نداشت. 2. آرمان‌های انقلاب اسلامی، همواره از خلالِ مواجهه با دوگانه‌ای اساسی بر می‌خیزند که شاید صریح‌ترین تعبیر دربارۀ آن، دوگانۀ تحجر-تجددِ غربی از امام خمینی (ره) است. این آرمان‌های واقعی، نه از خلالِ بازگشت به گذشته بر می‌خیزند و نه از درونِ تن‌دادن به جهانِ معاصر و مدرنِ غربی، بلکه از میانۀ این دو و خلق واقعیتی جدید سربر می‌آورند. جمهوری اسلامی، مردم‌سالاری دینی، پیشرفت و عدالت و ده‌ها آرمان دیگر، تنها زمانی از جهانی تخیلی به زمین واقعیت می‌نشینند که از خلال این دوگانۀ سهمگین و تاریخی عبور کنند. 3. ما در آستانۀ انتخابات 1403، انتخاباتی را تجربه می‌کنیم که با فاصلۀ بسیار اندک از انتخاباتی (انتخابات مجلس 1402) در حال برگزاری است که یکی از پایین‌ترین مشارکت‌ها را مخصوصاً در پایتخت کشور تجربه کرده است. در این وضعیت که محصول انباشتِ تجربۀ ملت از حضور در انتخابات و ناکامی در حل مسائل اساسی جمهوری اسلامی است، مردم، مشکلات‌شان را دیگر نه به‌واسطۀ حضور در انتخابات و پذیرش مخاطرۀ سیاست‌ورزیِ انتخاباتی، بلکه از طریق دیگر قلمروها رفع و تامین می‌کنند. علت کاهش مشارکت، سیاست‌زدایی از بسیاری از قلمروهای زندگی و بی‌نیازیِ مردم از سیاست‌مدران و دولت‌مردان در رفع نیازهای‌شان است. به تعبیر صریح‌تر، قلمرو سیاست و دولت، دیگر توان خلقِ ارزش‌افزودۀ نظری و عملی برای مردم را ندارد. دولت‌مردان نیز به حداقلی از آرمان‌ها و امکان‌ها راضی‌ شده‌اند. قلمرویی بسته ایجاد شده که بی‌نیاز از خواستِ مردم، عده‌ای می‌آیند و عده‌ای می‌روند. همه چیز از پیش معلوم است. انتخابات دیگر قلمرو مخاطره بر سر آرمان‌ها و به‌ظهور رساندنِ آنها نیست. در این شرایط، کاهش مشارکت، رخدادی طبیعی است. 4. با این‌حال از سوی دیگر، در سه سال اخیر، با دولت سیزدهم، بارقه‌هایی برای تغییر در این وضعیت دهشتناک ایجاد شد. دولتی را به‌واسطۀ شهادت آقای رئیسی از دست دادیم که مطابق شواهد بسیاری، توانسته بود در حد وسع خود، تحولی در بنیانِ دولت اسلامی در شرایط بعد از انقلاب ایجاد کند و توقع مردم از دولت را به حداکثر برساند. مردم، برخلاف همۀ قواعد و چارچوب‌ها، در مراسم درگذشتِ شهادت‌گونۀ او حضوری عجیب و متراکم داشتند. ما از یک‌سو کاهش مشارکتِ در انتخابات یک نهاد حکومتی (یعنی مجلس) را تجربه کردیم و از سوی دیگر، حضورِ گسترده و عجیب مردمی در شهادتِ دولت‌مرد. این دوگانه، گویای شرایط معماگونه است. 5. اکنون دولتِ چهاردهم در شرایطی بسیار ویژه می‌خواهد بر کار آید. دولتی از یک‌سو با واکنش سردِ مردم در انتخابات 1403 روبرو است و از سوی دیگر، با ظرفیتِ احساسی و هیجانیِ مردم در مراسم افرادی نظیر شهید حججی، حاج قاسم و شاید از این حیث، از همه عجیب‌تر، مراسم بدرقۀ شهدای خدمت در دولت. این حضور نشان می‌دهد که حتی اگر قلمرو سخت و خشکِ دولت، مردمی باشد و مردمی بماند و در حوادث انقلاب اسلامی، مخاطره‌پذیر باشد و پای‌به‌‌پای مردم، در مخاطرات حضور داشته باشد، مردم حاضرند دوباره در امر سیاست، مشارکت کنند. https://eitaa.com/mojtamaona
دربارۀ تلازم مخاطره‌پذیری و دولت‌مردی در انتخابات 1403 [قسمت دوم] 6. مجموع این شرایط نشان می‌دهد که دولت چهاردهم، ناگزیر از تن دادن به یک مخاطرۀ بسیار بزرگ است. این دولت، ضرورتاً ناگزیر است تا آرمان‌های بزرگ انقلاب 57 را با حداکثر مخاطره، از حصار جمعی مختصر و محدود، با هر عنوانی اعم از حزب‌اللهی یا امنیتی یا خودی، از پستوهای شکل‌گرفته از اواخر دهۀ 1360، خارج سازد و به عرصۀ عمومی بیاورد. مخاطره‌ای که از یک‌سو، امکان تحققِ جهشی بزرگ در ایدۀ دولت در ایران را فراهم می‌سازد و البته از سویِ دیگر، به تبع شرایط مخاطره‌آمیز خود، امکان زوال یا به‌محاق و پستو رفتنِ مجددِ آن آرمان‌ها را ممکن می‌سازد. از یک‌سو روند کاهش مشارکت در انتخابات و تبدیل این حضور مردمی در مراسم احساسی و هیجانی برای کلیت نظام مقدور نیست و موجب گسستی در زندگی روزمره و لحظات هیجاتی می‌شود و از سوی دیگر، گریزی از به میدانِ عمومی آوردنِ آرمان‌های به پستو رفتۀ انقلاب 57 و رای عمومی‌گذاشتنِ آنها نیست. در این میدان مخاطره است که مردِ سیاست از غیر آن شناخته می‌شود. *به جهت انجام وظیفه دربارۀ انتخابات 1403، این مطلب، خلاصه ای از گفتگو با یکی از جراید است که شاید در هفتۀ آینده منتشر شود. https://eitaa.com/mojtamaona
💢این‌بار اجماع هم مؤونه دارد!💢 🔹امروز چند افکارسنجی منتشر شده است. آمار یکی از دستگاه های امنیتی نیز حاکی از این آمار بود: پزشکیان حدود 10 میلیون، جلیلی و قالیباف هم هر کدام حدود 7 میلیون و حدود بیست درصد هم مرددین. 🔹چند نکته به نظرم قابل توجه است: 1️⃣ از میان کسانی که قطعی رای میدهند و مرددین را تشکیل می دهند، پزشکیان از جلیلی و قالیباف سهم کمتری دارد. اکثر مرددین را کسانی تشکیل می دهند که در میانه کاندیداهای اصولگرا به خصوص جلیلی و قالیباف گیر کرده اند. اساسا عمده کسانی که پزشکیان را برمی گزینند، با انتخاب او و برای انتخاب او پا به صحنه انتخابات گذاشته اند، نه اینکه اول در انتخاب شرکت کردن را برگزیده باشد و بعد از تردید و تفحص به پزشکیان رسیده باشند. 2️⃣ در صورت متعین شدن رای این مرددین به صورت متوازن (که بعید هم نیست) می تواند حتی به دور دوم رفتن همزمان جلیلی و قالیباف شود. 3️⃣ در صورت کنار رفتن قالیباف، بخش قابل توجهی از آرای او ممکن است به سبد رأی پزشکیان اضافه شود. 4️⃣ از طرفی دوگانه پزشکیان ـ جلیلی می تواند منجر به قطبی سازی جدی صحنه شود و به نفع پزشکیان، آرای خاموش را پای صندوق رأی بیاورد؛ به تعبیر دیگر درست است از میان کسانی که الان قطعا رأی میدهند آرای منفی قالیباف (حدود30 درصد) از جلیلی (حدود 15 درصد) بیشتر تخمین زده می شود، ولی باید توجه کرد که این آمار مربوط به جامعه آماری انقلابی ها و حزب اللهی هاست و نشانه آن این ست که در همین افکارسنجی بیشترین آرای منفی و حتی بالاتر از قالیباف متعلق به پزشکیان (حدود 34 درصد) است. این در حالی است که در میان کسانی که هنوز تصمیم به شرکت در انتخابات نگرفته اند، قابلیت دوقطبی سازی با جلیلی ـ پزشکیان بالاتر است و زمینه مساعدتری برای شوک انتخاباتی به نفع پزشکیان را فراهم میکند. 5️⃣ در صورت کنار رفتن جلیلی، هم موجی از سرخوردگی اجتماعی برای طرفداران دو آتیشه وی فراهم می کند که حقیقتا به صلاح نیست و در صورت تکرار، مانند انتخابات مجلس در آینده ای نزدیک شاهد خروش پاچنارها علیه چنارها خواهیم بود. 6️⃣ به نظر میرسد که تلاش برای متعین کردن حدود 20 درصد مرددین در دو گزینه جلیلی و قالیباف و خارج نشدن گزینه این افراد از سبد رای این دو نفر مهمترین راهبرد چند روز پیشِ رو است. 7️⃣ این راهبرد به خاطر دلایلی که در بندهای 3 و 4 و 5 ذکر شد، حتی بر راهبرد اجماع اصولگرایان نیز ارجحیت دارد. 8️⃣ ولی در صورتی که به هر دلیلی، این راهبرد را نپذیریم؛ ناگزیر بین دوگانه «پزشکیان ـ جلیلی» یا «پزشکیان ـ قالیباف»؛ در اولی خطر شوک اجتماعی به نفع پزشکیان محتمل تر است و البته رفتن برخی از طرفداران قالیباف به سمت پزشکیان و در دومی خطر سرخوردگی نیروهای فعال کف میدان حائز اهمیت هست و احتمال سفید شدن رای برخی از طرفداران جلیلی به علت مرزبندی شدید با قالیباف... 9️⃣ در این لحظه سنگین شدن تصمیم به خاطر تزاحم مؤلفه‌ها و پیچیدگی‌ها، جامعه انقلابی ایران در حال استقرار در منزلت جدیدی از است؛ الحمدلله ..... 🤲🌺 https://eitaa.com/alimohammadi1389/1730
مجتمعنا
💢این‌بار اجماع هم مؤونه دارد!💢 🔹امروز چند افکارسنجی منتشر شده است. آمار یکی از دستگاه های امنیتی ن
این تحلیل علی محمدی عزیز را نباید مانند دیگر تحلیل های افکارسنجی تلقی کرد. او در اینجا دارد سعی می کند به ما بگوید چگونه می توان به فراسوی عقلانیتِ ابزاری مبتنی بر نظرسنجی هم اندیشید. متاسفانه جماعت حزب اللهی این روزها، نگاهی به نظرسنجی ها دارند که نه تنها معنای قدسی و الهی سیاست را به حاشیه می برد، بلکه حتی معنای وبری سیاست یعنی سیاست مبتنی بر اخلاق مسئولیت را هم نادیده می گیرد. در لحظات حساس تصمیم گیری دربارۀ انتخابات، باید به اصلِ مسئلۀ دولت در ایران نیز بیندیشیم. ما در عینِ اینکه در حال تلاش برای انتخاب اصلح برای رسیدن به قدرت در دولت هستیم، مسئولیتِ شکل گیری دولت متناسب با جمهوری اسلامی را هم بر دوش داریم.
سال 1400 دربارۀ ضرری که نظرسنجی ها به انتخابات در جمهوری اسلامی می زدند، گفته و نوشته بودم. انتخابات 8 تیر 1403 و اوضاع جبهۀ انقلاب، به خوبی نشان می دهد که تن دادن به نظرسنجی و عدم توجه به حدودِ آن، تا چه اندازه می تواند بسیاری از آرمانهای سیاسی انقلاب اسلامی را کور و کَر کند. به زعم بنده مهمترین راهکار جبهۀ انقلاب، در این شرایط اگر بی توجهی به نظرسنجی ها یا حداقل فهم آنها به اندازۀ حدودشان (و عدم خروج از حدودِ آنها) باشد، توفیقات کسب شده به مراتب بیشتر خواهد بود.