eitaa logo
مجتمعنا
640 دنبال‌کننده
162 عکس
23 ویدیو
18 فایل
برخی یادداشت ها و درس گفتارهای محمدرضا قائمی نیک در اینجا، به عنوان شخص حقیقی می نویسم @MRghaeminik
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا مشارکت، پایین آمده است؟ تاملی در نقش کلیشۀ «مردم این حرف‌ها را نمی‌فهمند!» در کاهش مشارکت سیاسی [قسمت 2] اصلاح‌طلبان از جریان‌هایی بوده‌اند که همیشه به‌واسطۀ مجلات و ژورنال‌های تخصصی و حرفه‌ای‌شان از روزنامۀ شرق تا ایراندخت و سیاست‌نامه و بسیاری از سایت‌های‌شان به ترویج ادبیات نخبگانی شهرت داشته‌اند. از قضا خودِ اصلاح‌طلبان همواره جریان مقابل را به سطحی‌بودن، نداشتنِ ادبیات نخبگانی، عوام‌فریبی در حوزۀ سیاست و نظایر آنها محکوم می‌کردند و جراید و ژورنال‌های اصول‌گرایان را فاقد روند حرفه‌ای می‌دانستند. به‌راستی چگونه ممکن است که اسامی و نظریات دشوار و سنگینی نظیر هگل، لاک، هابز، لنین، استالین، کانت، هایک، راولز، لیبرالیسم، سوسیالیسم، مارکسیسم، ناسیونالیسم، رکود و تورم، انواع تکنیک‌های رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی و نظایر آنها را که هیچ نسبتی با حافظۀ بلندمدت تاریخی ایرانیان نداشته، تبدیل به ادبیات رایج سیاسی جامعۀ ایرانی کرد و آنگاه در مقابل، مدعی بود که مردم، حرفهای عادیِ سنتِ اسلامی-ایرانی خودشان را نمی‌فهمند یا این حرف‌ها، سنگین و نخبگانی است؟! از این‌منظر از قضا اگر کاهش مشارکت در این دوره را ناشی از فقدان یا ضعف حضور اصلاح‌طلبان بدانیم (فرضیه‌ای که لزوماً مورد تایید نگارندۀ این یادداشت نیست)، بازهم تاییدی بر فرضیۀ این یادداشت مبنی بر فاصلۀ بسیار زیادِ سطح فهم نمایندگان و مردم است؛ تجربۀ اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که از قضا، بالابودن یا بالابردنِ سطح آگاهی عمومی (و به‌طور کلی، اجتناب از کلیشه‌هایی نظیر «مردم» نمی‌فهمند! این حرف‌ها سنگین و نخبگانی است! و ... از طریق جراید، ژورنال‌ها و دیگر ابزارهای فرهنگ عمومی (حتی با مفاهیم و ادبیات بیگانه و غریبه و غیر بومی با حافظۀ تاریخیِ مردم)، باعث افزایش مشارکت سیاسی و نه کاهش آن می‌شود. مویدات فرضیۀ مختار 1. تفاوت شاخص‌های نمایندگان و مردم: شاخص‌های که می‌توان به‌عنوان سنجش سطح فهم بر آنها تکیه کرد، شاید روشن‌ترین شاخص برای تایید فرضیۀ مختار این یادداشت باشد. اشتغالِ درازمدتِ بسیاری از مدیران و نمایندگان، مخصوصاً نمایندگان مجلس به این شغل، عملاً امکان ارتباط با منابع آگاهی عمومیِ مردم در قلمروهای مختلف فنی، پزشکی، علوم انسانی، دینی و ... را از آنها سلب کرده است. منابع آگاهی عمومیِ مردم، خواه از طریق کتاب و جراید یا از طریق شبکه‌های مجازی و رسانه‌های داخلی یا خارجی و خواه از طرق رسمی‌ترِ تحصیلات عمومی و عالی، در حال رشد و ارتقاء است. این در‌حالی‌است که اشتغال چندین دوره‌ای نمایندگان به شغل پُر مشغلۀ نمایندگی یا مدیریتی و همچنین اخذ مدارکِ دانشگاهی از دانشگاه‌های رتبه‌پایین، باعث عقب‌افتادنِ آنها از سطح آگاهی عمومی شده است. تفاوت این شاخص‌ها مخصوصاً از حیث کیفی، فاصلۀ معناداری میان عموم مردم و نمایندگان/مدیران ایجاد کرده است. جز تعداد معدودی از نمایندگان/مدیران، اطلاعات و سطح آگاهی آنها در همان دوره‌های پیش از قبول مسئولیت اجرایی باقی مانده و به‌تعبیر رایج، دیگر فرصت کتاب‌خواندن ندارند. این فقدان، گاهی با اجبار مدیران/نمایندگان به ارتباط‌گیری با نخبگان و تحصیل‌کردگان یا حتی ارتباط با آگاهی عمومیِ مردم، می‌تواند رفع شود، اما در اینجا نیز چنانکه اشاره خواهم کرد، غلبۀ منطق تبلیغات و معطوف‌بودنِ این جلساتِ عمومی یا تخصصی به جلسات منجر به بیلان‌کاری و تبلیغاتی‌شدن آنها (که گلایه‌های مکرر متخصصان یا حتی عموم مردم از تبلیغاتی‌بودنِ جلسات مدیران/نمایندگان با آنها حکایت از این امر دارد)، امکان ارتقاء سطح آگاهی نمایندگان/مدیران را به حداقل می‌رساند. طبیعی است که وقتی مدیر/نماینده‌ای که با تبلیغاتی‌کردنِ جلسات تخصصی یا عمومی‌اش به شوهای تبلیغاتی یا بیلان‌کاری‌های مدیریتی، امکان ارتقاء آگاهی خودش را سلب می‌کند و در دورۀ بعد، به دلایل صرفاً سیاسی و زدوبندهای سیاسی نماینده یا مدیر شود، مشارکت مردمی کاهش می‌یابد. https://eitaa.com/mojtamaona
چرا مشارکت، پایین آمده است؟ تاملی در نقش کلیشۀ «مردم این حرف‌ها را نمی‌فهمند!» در کاهش مشارکت سیاسی [قسمت3] 2. سیاست‌زدایی از جامعۀ ایرانی: سیاست‌، نقطۀ اوج عقل و عقلانیت است. بر مبنای حدیث «من ساس نفسه ادرک السیاسه» از حضرت علی (ع)، سیاست در معنای واقعی کلمه، محصول سیاستِ نفس است و سیاست قوایِ نفسانی، به‌معنای کنترل قوای شهوت و غضب و تخیل در ذیل عقل است. حتی اگر معنای مدرن از سیاست را هم در نظر بگیریم، عقل تنظیم‌گر و کنترل نیروها با عقلانیت ابزاری، بازهم بیانگر حضور نحوه‌ای دیگر از عقلانیت در قلمرو سیاست است. در فقدان عقل و عقلانیت، تنها عاملی که می‌تواند ضرورت‌های شبه‌عقلانی و شبه‌منطقی را به‌صورت مقطعی تامین کند، همانطور که از زمان سوفسطائیان یونان چنین بوده، تکرار یک گزارۀ غلط، در حجم و تکرار انبوه است، به‌نحوی که آن گزارۀ غلط و غیر عقلانی، به دلیل تکرار انبوه، عقلانی جلوه کند. تکرار مکرر کلیشۀ «مردم» نمی‌فهمند! این حرف‌ها سنگین و نخبگانی است! و نظایر آنها عملاً به‌معنای دوری از هرمعنایی از عقلانیت در سیاست و پناه‌بردن و دمیدن در تنور سیاست‌زدایی از جامعۀ ایرانی است. شاید در برهۀ کوتاه‌مدتِ منتهی به‌انتخابات، بتوان با تکیه بر این شور تبلیغاتی (که در مورد بعد به آن اشاره خواهم کرد)، مشارکتی موقت را رقم زد، اما تهی‌کردنِ سیاست از عقلانیت و گفتگوهای انتقادیِ عقلانی، به‌بهانۀ آنکه «مردم نمی‌فهمند!» یا «این‌حرفها نخبگانی و سنگین است!» مخصوصاً در درازمدت، منتهی به سیاست‌زدایی از جامعه شده و نتیجۀ محتوم آن، کاهش مشارکت سیاسی خواهد بود. 3. اصالت تبلیغات در سیاست: تبلیغات، مهمترین ابزار نظام سرمایه‌داری غربی، مخصوصاً در قرن بیستم، برای غلبه بر بحران‌های ذاتی‌اش بوده است. تبلیغات به‌عنوان محور اصلیِ صنعت فرهنگ، واقعیت را به‌شکلی به‌مخاطب عرضه می‌کند که مخاطب، علیرغم التفات درونی به کذبِ آن، اما به‌جهت سلطۀ همگانیِ تبلیغات، ناگزیر از تن‌دادن به آن می‌شود. بی‌جهت نیست که تبلیغات در شکل رسانه‌ای‌اش تا این اندازه در انتخابات‌ها اهمیت یافته است. اگر در دهۀ شصت، تبلیغات ساده و بی‌آلایش، با محوریت معرفیِ صرف و شناساندنِ شعارهای عمیقی همچون شعار «حکومت اسلامی آن حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت می‌کند و هدایت ذهن مردم را به‌کار می‌گیرد»، انجام می‌شد، اما هرچه به‌تدریج جلوتر آمدیم، تبلیغات تبرج‌گونه و اغواگر بیشتر شد و محتوای شعارها و ایده‌ها، مبتذل‌تر و سطحی‌تر. در میان مشاوران یک مدیر یا نماینده، سهم و وزن مشاور رسانه‌ای یا حتی مشاورِ عکاسی و چهره‌پردازی، به‌مراتب بیشتر از وزن و سهم مشاور فکری یا حتی فلسفی یک مدیر یا نماینده است. در این موازنه، مشاور فکری (اگر وجود داشته باشد)، بایستی گزاره‌ها را هم مطابقِ نظر مشاور رسانه‌ای، به‌جذاب‌ترین و مهیج‌ترین شکل ممکن تنظیم کند تا به‌بهانۀ کلیشۀ «مردم نمی‌فهمند!» یا «این حرف‌ها سنگین و نخبگانی است!»، محتوایی کاذب، ایدئولوژیک و مبتذل اما پر زرق و برق، با بهره‌گیری از تولید انبوه‌ رسانه‌ای و تکرار بی‌امان بر سر مخاطب و مردم هوار شود. اصحاب صنعت فرهنگ که مفید فریب توده‌ای است، همچون تولید صنعتیِ توده‌ای، در حجمی انبوه، کالاهای فرهنگی مبتذل و یک‌بار مصرفی را تولید می‌کنند که علیرغم جذابیت‌های مقطعی و کوتاه‌مدت و تحریک هیجانات، هیچ‌ بهره‌ای از واقعیت و حقیقت ندارند. تاریخ مصرفِ این کالاها و محتواهای تبلیغاتی، به‌اندازۀ تاریخ مصرفِ پوسترهای کاغذی حاوی عکس‌های زینت‌شده‌ای از نمایندگان/مدیران است که آنها نیز حتی با واقعیتِ ظاهری نمایندگان/مدیران سازگار نیست. همانطور که مدیران/ نمایندگان، با صورت بزک‌کردۀ در عکس‌های تبلیغاتی بر سرِ کرسی‌های نمایندگی یا دیدارهای مردمی ظاهر نخواهند شد، کمتر نماینده‌ای را می‌توان یافت که شعارها و کالاهای تبلیغاتیِ پر شور انتخاباتی‌اش را در دستور کار اجرایی دورۀ نمایندگی‌اش قرار دهد. در اینجاست که عقلانیت، قربانی شورِ فراگیرِ کاذب می‌شود و سیاست، قربانیِ تبلیغات و مشاوران فکری و فرهنگی، تسلیمِ محض مشاوران رسانه‌ای و تبلیغاتی. https://eitaa.com/mojtamaona
چرا مشارکت، پایین آمده است؟ تاملی در نقش کلیشۀ «مردم این حرف‌ها را نمی‌فهمند!» در کاهش مشارکت سیاسی [قسمت4] در این شرایط، سیاست و انتخابات، بر سر یک دوراهی قرار می‌گیرد. در یک مسیرِ بی‌انتها، باید سیاست را فدای تبلیغات کرد و ناگزیر بایستی منتظر ظهور نسخه‌های ایرانی سلبریتی‌هایی نظیر زلنسکی یا ترامپ و رقص‌های هیلاری کلینتون در بالاترین سطح سیاست بود و یا در مسیری دیگر و متناقض، با حفظ چارچوب‌های شورای نگهبان، شاهد ظهور مدیران/نمایندگانی بود که علیرغم تن‌دادن به تبلیغات، اما سعی می‌کنند ظاهرِ صحنه‌ را حفظ کنند. در این شرایط، آگاهی عمیق‌تر مردم نسبت به اغواگریِ تبلیغات، مخصوصاً در درازمدت و در اثر سروکارداشتنِ شبانه‌روزی با رسانه‌ها، ناگزیر منجر به کاهش مشارکت سیاسی می‌شود.‌ پشت‌ صحنۀ فیلم‌های تبلیغاتی تنها تا زمانی برای مخاطب و مردم، جذاب و اغواگر است که خودِ آنها، دست به ساختِ کلیپ‌ها و فیلم‌هایی نزده‌ باشند و تمایز پشت صحنه و صحنه را تجربه نکرده باشند. با فهم تفاوت صحنه و پشت‌صحنۀ رسانه‌ای، دیگر تبلیغات جذابیت نداشته و لذا کاهش مشارکت سیاسی در فضای غلبۀ تبلیغات بر سیاست، امری طبیعی است. راهکار افزایش مشارکت، مشارکتِ مردم در فرایند آگاهی و معرفت با نظر به شواهد فوق که می‌توان جزئیات آنها را با تدقیق بیشتری نیز بیان کرد، به‌نظر می‌رسد مهمترین راهکار برای افزایش مشارکت در انتخابات اسفند 1402 و دیگر انتخابات‌های پیشِ رو، «مشارکت مردم در فرایندِ ارتقاء سطح آگاهی و معرفت از طریقِ انتخابات و سیاست‌ورزی» باشد. انتخابات، به‌مثابه عرصه‌ای که تصمیم سیاسی را نمودار می‌سازد، یکی از دشوارترین و مهمترین عرصه‌های حیات انسانی است. در انتخابات، هر انسانی، حق تصمیم‌گیری برای چهارسال از زندگی و حیات تکرارناشدنی‌اش را به نماینده یا نمایندگانی می‌سپارد که تصمیمات سیاسیِ آنها، سرنوشتِ جمعی یک ملت را رقم می‌زند. برای فهم این ماجرا، تنها کافی است به قلمروهای کم‌اهمیت‌تر از انتخابات مراجعه کنیم. هر کدام از ما برای دادنِ حق وکالت به یک وکیل برای انجام یک معاملۀ مالی حتی نه چندان سنگین و برای اجتناب از مخاطرات احتمالی، حتماً به دفاتر ثبت اسناد مراجعه می‌کنیم و با رعایت بسیاری از نکات ایمنی، در کمال صحت عقل و با حداکثر آگاهی و شناخت، مانع از هرگونه تصمیم خارج از خواست و ارادۀ خودمان توسط آن وکیل می‌شویم. بعید می‌دانم کسی حاضر باشد در حالتی که تحت تاثیر هیجانات قرار دارد و به‌صورت عقلانی تصمیم نمی‌گیرد، تن به چنین وکالتی بدهد. همۀ ما سعی می‌کنیم فرایند وکالت در دفتر اسناد رسمی را با حداکثرِ عقلانیت و شناخت و معرفت انجام دهیم. انتخابات، عرصه‌ای است که این وکالت، در بالاترین سطح تاثیر به افرادی دیگر سپرده شده و واگذار می‌شود. تصمیمات نمایندگان ما، نه تنها بر حیات تکرارنشدنیِ ما، بلکه بر حیات آیندگان و فرزندان ما تاثیرگذار است. از این‌جهت، انتخابات و فرایندهای منتهی به آن، مخصوصاً شناخت و انتخاب نماینده، بایستی در عقلانی‌ترین حالت انسانی صورت پذیرد. حتی اگر موضوع این انتخاب و تصمیم، هیجانات و نیازهای احساسی نظیر خورد و خوراک و تفریح و سرگرمی و نظایر آنها باشد، بازهم فرایند انتخاب، بایستی در کمال عقلانیت انجام شود. سیاست، کنترل قوای جسمانی با عقل است. خروج قوای احساسی از دایرۀ عقل، منجر به هلاکت انسان می‌شود. از این‌جهت، انتخابات مظهر عقلانیتِ یک ملت است و مشارکتِ حداکثری در انتخابات، لاجرم به‌معنای ارتقاء عقلانیت، آگاهی و معرفت یک ملت، از طریق مشارکتِ عمومی در آگاهی و عقلانیت است. ارتقاء این آگاهیِ عمومی، جز با مشارکتِ عمومی حداکثری در خودِ فرایند آگاهی و عقلانیت سیاسی ممکن نمی‌شود. به همین دلیل مهمترین راهکار کوتاه‌مدت یا بلندمدت برای افزایش مشارکت مردم انتخابات، تلاش برای تعمیقِ آگاهی عمومی است. با این افق روشن است که تکرار کلیشه‌های «مردم نمی‌فهمند!» یا «این حرف‌ها سنگین و نخبگانی است!» و نظایر آنها تا میزان با کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات و تشکیل حلقه‌های بستۀ قدرت که سیاست را فدای اصالت تبلیغات کرده‌اند، پیوند وثیقی دارد. در این فرصت اندک تا انتخابات، افزایش مشارکتِ مردم ناگزیر از فراهم‌کردنِ مشارکتِ عموم مردم در فرایند آگاهی و عقلانیت و دوری از غلبۀ تبلیغات بر سیاست واقعی و در یک کلمه، «تعمیقِ آگاهی سیاسی مردم با مشارکت خودِ آنها»، به‌دور از هرگونه تکنیک فریبندۀ تبلیغاتی و اغواگرانه و سطحی‌سازیِ امور است. https://eitaa.com/mojtamaona
▪️فایل صوتی نشست " الهیات اجتماعی به مثابه جایگزین جامعه شناسی دین" ▫️دکتر محمدرضا قائمی‌نیک (عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه علوم اسلامی رضوی ) 🔹دوشنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۲ ◾️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس◾️ @OlomEnsaniEslami
انا لله و انا الیه راجعون آقای خادمی از آن گلهای کم‌نظیر روزگار بود. اهل تأمل و دغدغه‌مند و اهل شنیدن. علیرغم همه بدقولی‌ها، بطور جدی پیگیر دغدغه‌ها بود. حیف که از میان ما رفت. بعد از مصطفی مدرس مصلی عزیز، دومین دوست و رفیقی بود که در حوزه فلسفه‌ تاریخ با هم گپ‌و‌گفت می‌کردیم و در جوانی ما را تنها گذاشت؛ دغدغه‌اش معطوف به نسبت انقلاب اسلامی و آینده آن بود. به خانواده و دوستانش تسلیت می‌گویم.
مقام معظم رهبری: بیست‌ودوّم بهمن، عید حقیقى براى ملّت ما است؛ بیست‌ودوّم بهمن براى ملّت ما در حکم عید فطرى است که ملّت در آن از یک دوران روزه‌ی سخت خارج شد، دورانى که محرومیّت از تغذیه‌ی معنوى و مادّى را بر ملّت ما تحمیل کرده بودند؛ بیست‌ودوّم بهمن در حکم عید قربان است زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملّت ما اسماعیل‌هاى خودش را قربانى کرد؛ بیست‌ودوّم بهمن در حکم عید غدیر است [زیرا] در آن روز بود که نعمت ولایت ‌-اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهى- براى ملّت ایران صورت عملى و تحقّق خارجى گرفت؛ در حکم نوروز واقعى براى ملّت ما است زیرا که حقیقتاً از دوران سخت و سیاه یک زمستان تلخ، ملّت ما خارج شد؛ عید واقعى است. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ١٣۶٨/١١/٠۴
📚تازه‌های نشر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی 📙 کتاب «نظریه تاریخی انقلاب اسلامی» 🖊️*به کوشش: گروه نویسندگان* 🔸از خصایص عموم انقلاب‌ها و به ویژه «انقلاب‌های کبیر» است که از پی خود موجی از تأملات نظری و مباحثات فکری را برمی‌انگیزند. اهالی نظر در فضای حاصل از رویداد بزرگ نهتنها می‌کوشند پاسخی برای پرسش از علل و عوامل انقلاب فراهم آورند، بلکه فراتر از آن به تأملاتی در باب سرشت جامعه و تاریخ، ملت و دولت، انسان و هستی و امثال آن‌ها می‌اندیشند. بدین ترتیب، بار دیگر آشفتگی حاصل از دگرگونی جای خود را به ثبات و استقراری تازه می‌دهد و روح انقلاب در قالب مفاهیم و ایده‌های نوآیین انتظام می‌یابد. 🔸در این کتاب تلاش شده تا تأملات نظری شماری از متفکران مهم دوره پساانقلابی در قالب فصولی جداگانه به بحث گذاشته شود تا از خلال آن خطوط اصلی نظریه تاریخی انقلاب اسلامی برای مخاطب روشن گردد. 🔸حوزه مطالعات نظری انقلاب اسلامی از جمله قلمروهای پژوهشی و مطالعاتی است که در سال‌های اخیر در دستور کار پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی قرار داشته و آثار ارزشمند و قابل استفاده‌ای در رابطه با آن از سوی این مجموعه منتشر گردیده است. کتاب «نظریه تاریخی انقلاب اسلامی» در امتداد این رویکرد در دهه فجر انقلاب اسلامی منتشر شده است. 🔗 برای تهیه کتاب می‌توانید از طریق سایت‌های زیر اقدام کنید: www.shop.rcica.ir www.bookroom.ir www.sooremehr.ir 🌍 rcica.ir ♨️ @rcica_ir