هدایت شده از . دلنویـس .
داشتـم کم میاوردم که یهو یادم افتـاد
من عهـده دارم خانم ام البنیـنِ 🫀 . .
سه سری رفتم دکتر
۱۴ تا امپول زدم
دمنوش و آویشن خوردم
پدر خودمو با میوه درآوردم
سه کیلو فقط سوپ سفارش دادم خوردم
یه تن دارو دارم مصرف میکنم
شلغم خوردم
یه عسل یک کیلویی در شرف تموم شدنه اینقدر عسل و ابجوش و آبلیمو خوردم
روتارین خوردم
آبمیوه خوردم
همچنان آنفولانزا در حال مقاومت برا بیرون نرفتنه
داداش وا بده اینا رو به فیل داده بودم از پا افتاده بود ، سرویس شدم 💔
در انتهای شب هر آنچه که با مشقت فکرش رو در طول روز از خودت دور کردی بهت حمله میکنه.
احساس میکنم باید یه زبان جدید واسه
حرف زدن با روحا خلق کنیم؛ دیگه فارسی
و ترکی جواب نیست.
مکملِمن ؛
احساس میکنم باید یه زبان جدید واسه حرف زدن با روحا خلق کنیم؛ دیگه فارسی و ترکی جواب نیست.
نکه نفمیم حرف همو ها نه
یه چیزایی میگیم که فقط خودمون باید
بدونیم😶🌫😂قابل پخش نیست🚶♀