1️⃣#سخن_ایت_الله_بهجت به فرزند
آیت الله کوهستانی بعداز درگذشت پدر
🔆بعد از#فوت آیت الله کوهستانی، در ملاقاتی که بین آیت الله بهجت
وفرزند آیت الله کوهستانی
صورت گرفت آقای بهجت فرمود:
پدر شما که از دنیا رفت در آن عالم(برزخ) #غوغابه پا شد.
2️⃣#شیطان بساط خود را#جمع کرد.
از #مرحوم جعفردایی(خدمت گزاراقا) نقل شده که گفت:
🔆 چندروز پس از #درگذشت آقاجان شبی شیطان را به صورت پیرمردی درخواب دیدم که رختخواب ودیگر وسایل خود را به دوش گرفته ومی خواهد از محل خارج گرد گفتم:
#کجا می روی؟.
🔆گفت:#شیخ_محمدکه فوت کردکار ماهم تمام شد و بقیه مردم هم نیازی به من ندارند.
🔆بخشی از#شعر آقای عبدالجواد بیژنی بابلی در فوت آیت الله کوهستانی
🔆ای که در زهدوورع ثانی سلمان بودی
درره صدق وصفا #بوذر دوران بودی.
هر چه گویند چه بودی توبه ازآن بودی
حافظ شرع دراین خطه وسامان بودی
🍃🌹━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━🌹🍃
🔰 خوابی که سردار #سلیمانی پس از شهادت سردار #مهدی زینالدین دیدن :
🔶هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون #میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك بار دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد.
❤️قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس.
🔘هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
🔘همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت #زیر_نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: « #سیدمهدی_زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید #نبودی!» اینجا بهم مقام #سیادت دادن.
🛑از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در #جمع شما هستم»
📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران"
روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین.
❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣