هدایت شده از آنروزیکهدیگرنیستم.
تو نمیتونی حالمو خوب کنی.
تو موکب های تمیز و کولر دار سر ظهر نیستی.
هدایت شده از آنروزیکهدیگرنیستم.
تو نمیتونی حالمو خوب کنی.
تو کباب ترکی و لیموناد موکبِ کویتیا نیستی.
هدایت شده از « منِفیالحال »
تو نمیتونی حالمو خوب کنی،
تو کتریِ زغالیِ رو آتیشِ دمِ غروبِ موکب نیستی.
- مخاطبِخاص ؛
+
مثلا بیا خیال کنیم الان کنار یه موکب وایسادم و دارم چای عراقی میخورم و به این فکر میکنم چیز زیادی نمونده تا بهت برسم.
یا مثلا توی مسیر مداحیِ تصویری حاج محمود پخش کردن و من دلم میخواد وایسم تا تهشو ببینم.
یا مثلا طوری که دارم اشکامو با گوشه آستین پاک میکنم زمزمه میکنم :
به سمت دریا تو میکشونی
دارم میام نه ، تو میرسونی
منم که خاکم ، تو آسمونی
یه ذره ام من ، تو کهکشونی
تو بیکرونی ، تو مهربونی(:
هدایت شده از پرایوتِجهاد .
بهترین: