دو ماه بعد عروسی مان بود که اسمش به همراه خانواده برای سفر #حج در آمد . وقتی احسان مجرد بود، خانوادگی اسم نوشته بودند خودش دوست نداشت تنها به این مسافرد برود . به اجبار فرستادمش . می دانستم پدر و مادرش به کمک او احتیاج دارند . وقتی احسان از این سفر برگشت ، بهم قول داد که این آخرین سفر شخصی ام است که تنهایی به مسافرت میروم. از سر #دلتنگی در دفتر خاطراتم چیزهایی نوشته بودم.آن را که نشانش دادم زیر صفحه برایم نوشت : « این اولین و آخرین سفر شخصی ام بود است . یا با شما یا هیچ. اینو قول میدهم . اینم تاریخ قولم 90/3/8 #شهید_سید_احسان_حاجی_حتم_لو 📖کتاب "دویدن زیر باران" 🆔 @mokhlesein