eitaa logo
مخلصین
87 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
309 ویدیو
2 فایل
🔹خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنهکاریم🔹 🌷شهيد عبد الله ميثمے
مشاهده در ایتا
دانلود
می گفت : فردا هر جا بودیم،فقط نان می خوریم. و فقط هم نان می خوردیم ،سیر هم می شدیم . گاهی می گفت : روزه بگیریم برویم کوه . هـم ورزش است ، هم عبادت. او می خواسـت عنان اراده اش را در دسـت بگیرد و نفس خود را زیر پا له کند. ماه رمضان یک تومان یخ می خریدیم و برای افطار هم نـان و انـگور می خوردیم. زمستان آن سال ،نفت نداشتیم ،می گفت:می ســازیم، یعنی باید بسازیم. تا سال 57 اصلا گوشت نخریدیم ،نه اینکه نمی توانستیم ،نمی خواستیم. 📚 کتاب "نمی توانست زنده بماند" 📝 خاطـراتی از زندگی 🆔 @mokhlesein
فرمانده دلیر لشکر 31 عاشورا ، بر اثر اصابت تیر ، از ناحیه کتف مجروح شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای سرکشی و کسب اطلاع از انبارهای لشکر بازدید کند مسئول انبار ، پیرمردی بود به نام حاج امر ا... با محاسنی سفید که با هشت جوان بسیجی در حال خالی کردن کامیون مهمات بود ، او که آقا مهدی را نمی شناخت تا دید ایشان در کناری ایستاده و آن ها را  تماشا می کند فریاد زد جوان چرا همین طور ایستاده ای و ما را نگاه می کنی بیا کمک کن بارها را خالی کنیم یادت باشد آمده ای جبهه که کار کنی شهید باکری با معصومیتی صمیمی  پاسخ داد : « بله چشم» و با آن کتف مجروح به حمل بار سنگین پرداخت نزدیکی های ظهر بود که حاج امرا... متوجه شد که او آقا مهدی فرمانده لشکر است بعض آلود برای معذرت خواهی جلو آمد که مهدی گفت : « حاج امر ا...   🆔 @mokhlesein
: در یکی از روز ها قبل از عملیات بدر آقا مهدی باکری را دیدم هنگام برگشت از ماموریت از قایق پیاده شد نجات تنش بود و به جلیقه دیگه تو دستش هست نزدیک شد گفت: (بنده خدا) و اگه اشتباه نکنم این رو هم گفتن بالالاریم (فرزندانم) جلیقه را نشون مون داد و گفت این است که از لابلای نیزارها پیدا کردم ما اینا را به سختی تامین کرده ایم قدر اینا را بدونین چرا که در راستای حفاظت از بیت المال در مسئولیم و دیگر اینکه این میتونه جان یه رزمنده ای را نجات بده.... ❤️ @mokhlesein
فرمانده دلیر لشکر 31 عاشورا ، بر اثر اصابت تیر ، از ناحیه کتف مجروح شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای سرکشی و کسب اطلاع از انبارهای لشکر بازدید کند مسئول انبار ، پیرمردی بود به نام حاج امر ا... با محاسنی سفید که با هشت جوان بسیجی در حال خالی کردن کامیون مهمات بود ، او که آقا مهدی را نمی شناخت تا دید ایشان در کناری ایستاده و آن ها را  تماشا می کند فریاد زد جوان چرا همین طور ایستاده ای و ما را نگاه می کنی بیا کمک کن بارها را خالی کنیم یادت باشد آمده ای جبهه که کار کنی شهید باکری با معصومیتی صمیمی  پاسخ داد : « بله چشم» و با آن کتف مجروح به حمل بار سنگین پرداخت نزدیکی های ظهر بود که حاج امرا... متوجه شد که او آقا مهدی فرمانده لشکر است بعض آلود برای معذرت خواهی جلو آمد که مهدی گفت : حاج امر اله   ❤️ @mokhlesein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام ماندگار شهیدمهدی باکری: می خواهیم بریم ما در گروه ماست.... ۳۱‌عاشورا 🍁ان شاءالله رهرو راهی باشیم که شما رفتین واینچنین زنده موندین؛ و واقعا زنده بودن شما وشهدا در گروه رفتن از بود.... @mokhlesein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام ماندگار شهیدمهدی باکری: می خواهیم بریم #زنده_بودن ما در گروه #رفتن ماست.... #شهید_مهدی_باکرے #سردار_بی‌نشان #فرمانده_لشکر۳۱‌عاشورا #خدایا‌_مرا_پاکیزه_بپذیر 🍁ان شاءالله رهرو راهی باشیم که شما رفتین واینچنین زنده موندین؛ و واقعا زنده بودن شما وشهدا در گروه رفتن از #خود بود.... @mokhlesein
#من_و_تو_نداره.... از بس با آمبولانس این طرف وآن طرف رفته بود یکی از یخچال هایش شکسته بود زنگ زد بهم گفت: خسارت این یخچال چقدر میشه؟ گفتم برای شما هیچی!! قطع کرد ؛ معلوم بود از حرفم ناراحت شده کلی التماس کردم تا قبول کرد بروم پیشش، بهم گفت مگه بیت المال #من و #تو داره!! که اینجوری حرف می زنی؟؟! #شهید_مهدی_باکری #فرمانده_لشکر31عاشورا #شهدا_و_بیت‌المال @mokhlesein