eitaa logo
✍"مختصر و مفید"📝
1.5هزار دنبال‌کننده
739 عکس
801 ویدیو
13 فایل
✨ ﷽ ✨ پیامبراسلامﷺ : بهترين سخن، آن است كه قابل فهم و روشن و كوتاه باشد و خستگى نياورد🤩 😍 در اینجا شما شاهد👈کلیپــ💻های جذاب و دیدنی👀شنیدنی و نکات طــــ🥇لایی خواهید بود👌 🟢 به کانال خودتون خوش اومدید🤗 👇ارتباط با مدیر 👇 💌 @etrehoseyni 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 عادت‌ها به مرور کنترل ما را به دست می‌گیرند 🚨🚨🚨🚨 خارپشتی از یک مار تقاضا کرد که بگذار من نیز در لانه تو، مأوا گزینم و هم‌خانه تو باشم. مار تقاضای خارپشت را پذیرفت و او را به لانه تنگ و کوچک خویش راه داد. چون لانه مار تنگ بود، خارهای تیز خارپشت هر دم به بدن نرم مار فرومی‌رفت و او را مجروح می‌ساخت. اما مار از سر نجابت دم برنمی‌آورد. سرانجام 🐍 گفت: نگاه کن ببین چگونه مجروح و خونین شده‌ام. می‌توانی لانه من را ترک کنی؟ 🦔 گفت: من مشکلی ندارم، اگر تو ناراحتی می‌توانی لانه دیگری برای خود بیابی! 🔺عادت‌ها ابتدا به‌صورت مهمان وارد می‌شوند. اما دیری نمی‌گذرد که خود را صاحبخانه می‌کنند و کنترل ما را به دست می‌گیرند🔻 ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️⊱━━ https://eitaa.com/mokhtasarVmofid ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️ ⊱━━
✨﷽✨ 🔴نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان ✍زنی به روحانی مسجد🕌 گفت: من نمی‌خوام در مسجد حضور داشته باشم!روحانی گفت: می‌تونم بپرسم چرا❓ زن جواب داد: چون یک عده را می‌‌بینم که دارند با گوشی📱 صحبت می‌کنند، عده‌ای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند، بعضی‌ها غیبت می‌کنند و شایعه‌پراکنی می‌کنند، بعضی فقط جسمشان اینجاست، بعضی‌‌ها خوابند🥱، بعضی‌ها به من خیره شده‌اند ...روحانی ساکت بود، بعد گفت: می‌توانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟ زن گفت: حتما، چه کاری هست؟روحانی گفت: می‌خواهم لیوان آبی🍹 را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. 🔅🔅🔅🔅
🔅 ✍ از بزرگی اسم مشکل نترسید 🔹شخصی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. 🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁنجا ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ خانه‌اش ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. 🔹نزدیک خانه، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: چطور ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ‌ای؟! 🔸آن شخص ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است. 🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: برای چه از حال رفتی؟ 🔸گفت: فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است! 🔹 ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده. وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. 🔸ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ. ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️⊱━━ @mokhtasarVmofid ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️ ⊱━━
مےڱفتْ : میخوٰا؎؏ـــــآشق‌چیز؎بِشے؛ بٰا؏َـــــمل‌ورَفتٰار؏ـــــآشق‌شو۔۔۔! مثلاً أڱرمیـــــخوٰا؎، ؏ـــــآشقِ شــــᰔـآه ڪَربـــــلآبشے ، هَرروزصُبـــــح‌تویِہ سآ؏ـــــتِ‌مَخصـــــوص‌بڱو : " صلّے‌اللّٰہ‌؏َــــلیڪ‌یٰاأبٰا؏ــــبدالله... " بڱوحُسیــــ❤️ــن‌ْجآنم ، میخوٰام‌بِهت‌؏ـــــآدَت‌ڪُنم... تٰا؏ـــــآشقِت‌بِشَم‌تٰابہ‌تو؏ـــــآرف‌بِشَمـــــ...! [🎙] ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️⊱━━ @mokhtasarVmofid ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️ ⊱━━ 💞💎✨ سَـــــ🌸ــلـٰام لَحظـِــᰔــہ ھآ تُون مُ؏طࢪ بہ ؏ِطࢪ حُسـیــــ★ـنْ «؏»✨💎💞
🔆 ✍ ما همه مسافریم 🔹مرد جهانگردی شنيد روحانی مقدسی در سرزمينـ🌏 خاور زندگی می‌كند. 🔸وسايلش را جمع كرد تا برود و شكوه و عظمت او را ببيند. 😲 🔹وقتی به خانه روحانی رسيد، او را در كلبه محقری تنها يافت در حالی كه در آن خانه جز يک قفسه كتاب 📚و ميز و صندلی🪑 چيزی وجود نداشت. 🔸مرد جهانگرد از روحانی پرسيد: پس وسايل خانه🏚️ شما كجاست❓ 🔹روحانی پرسيد: وسايل تو كجاست؟🤔 🔸مرد جهانگرد پاسخ داد: من وسيله‌ای ندارم، اينجا مسافرم🛫. 🔹روحانی نيز پاسخ داد: من هم وسيله‌ای ندارم، اينجا مسافرم.👌 🪴"مختصر و مفید"🪴 👇👇 ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️⊱━━ @mokhtasarVmofid ╰━━⊰▪️▪️🥀▪️▪️ ⊱━━
🔶 🔸 یادبگیریم..‌ 🔶🔸 👈باهم باشیم ؛ ❌بدون تصاحب یکدیگر 👈همنوا باشیم ؛ ✖️بدون تصرف اندیشه یکدیگر 👈 همکار باشیم ؛ ❌ بدون دخالت در کار یکدیگر 👈همدل باشیم ؛ ✖️ بدون راهیابی به راز یکدیگر 👈 همنشین باشیم ؛ ❌ بدون تجاوز به مرزهای یکدیگر 🌱 🌱 🪴"مختصر و مفید"🪴 https://eitaa.com/mokhtasarVmofid313
🔵 ﺍﺯ شخصی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، چه به دست ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴــﭻ ...! 👈 ﺍما ، ﺑﻌﻀﯽ چیزﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ؛ ♦️ ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ 👈 ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑـه دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلماﻥ ﺧﻮﺏ می شوﺩ ؛ 👌ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍدن ها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ وراحت مان می کند 💥 🪴"مختصر و مفید"🪴 https://eitaa.com/joinchat/2462712284Cf36ad15536
🖌پندانه 👇 👇 🔻👈آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید:تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی💥👈آهنگر سر به زیر اورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم. 👌همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما هیچ وقت کنار نگذار... 🪴"مختصر و مفید"🪴 https://eitaa.com/mokhtasarVmofid
نمی توانم نگاهم راکنترل کنم!😞 ✍ یک جوان ازعالمی پرسید: من جوان هستم ونمی توانم نگاه خودراازنامحرم منع کنم... چاره ام چیست⁉️ 👈 عالم نیزکوزه ای پرازشیربه اودادوبه اوتوصیه کردکه کوزه راسالم به جایی ببردوهیچ چیزازکوزه بیرون نریزدوازشخصی درخواست کرداوراهمراهی کندواگرشیرراریخت؛ جلوی همه مردم اوراکتک بزند! جوان کوزه راسالم به مقصدرساندوچیزی بیرون نریخت... ✴ عالم ازاوپرسید: چنددخترسرراه خود دیدی؟؟ 🔸جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیررانریزم که مباداجلوی مردم کتک بخورم وخاروخفیف بشوم... 👌 عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خداراناظر برکارهایش می بیند... واز روز قیامت وحساب وکتابش که مبادا درنظرمردم خاروخفیف شودبیم دارد. 🪴"مختصر و مفید"🪴 https://eitaa.com/mokhtasarVmofid
💥داستان آموزنده💥 👈 به خدا اعتماد کن👉 💖 پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح می‌داد که چگونه همه‌چیز ایراد دارد؛ مدرسه، خانواده، دوستان و💟 مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید: کیکـ🍰 دوست داری؟ 💖 و پسر کوچولو پاسخ داد:👇 البته که دوست دارم. 💟 مادربزرگ: 🤶 روغن چطور؟ 💖 پسر کوچولو: 🙍‍♂️ نه! 💟 مادربزرگ: 🤶 و حالا دو تا تخم‌مرغ؟ 💖 پسر کوچولو: 🙍‍♂️ نه مادربزرگ! 💟 مادربزرگ:🤶 آرد چی؟ از آرد خوشت می‌آید؟ جوش‌شیرین چطور؟ 💖 پسر کوچولو:🙍‍♂️ نه مادربزرگ! حالم از همه‌شان به‌هم می‌خورد. 💟 مادربزرگ:🤶 بله، همه این چیزها به‌تنهایی بد به‌نظر می‌رسند. اما وقتی به‌درستی باهم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست می‌شود. 🥰 ❣️خداوند هم به‌همین ترتیب عمل می‌کند. خیلی از اوقات تعجب می‌کنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم. اما او می‌داند که وقتی همه این سختی‌‌ها را به‌درستی در کنار هم قرار دهد، نتیجه همیشه خوب است. ✅ ما تنها باید به او اعتماد کنیم، در نهایت همه این پیشامدها باهم به یک نتیجه فوق‌العاده می‌رسند👌 🤲 🪴"مختصر و مفید"🪴 https://eitaa.com/mokhtasarVmofid
🔅تقلیدوار حرکت نکن 🔹عقابی بر بچه گوسفند حمله آورد و او را به چنگال صید کرده و ربود. 🔸کلاغی که شوق تقلید داشت، این احوال را دید. خواست که زور خود بر گوسفندی بیازماید. ولیکن پنجه‌اش در پشم گوسفند چنان اسیر ماند که بیچاره خود را از آن خلاص‌دادن نتوانست. 🔹شبان آمد و او را اسیر یافت. بگرفت و به خانه برد تا از بهر بازیچه به فرزندان خود دهد. 🔸چون فرزندان شبان کلاغ را دیدند، از پدر خود پرسیدند: این پرنده چه نام دارد؟ 🔹شبان گفت: این پرنده‌ایست که پیش از یک ساعت خود را عقاب تصور کرده بود، اکنون خوب دانسته باشد که کلاغ بیشه است حماقت‌‌پیشه. 💢آدمی را باید که در کاری که مافوقِ استطاعت او باشد قدم ننهد و اگر نهد، هم از سرانجام آن نومید شود و هم مصدر تضحیک ابنای روزگار. ♥️ 🪴"مختصر و مفید"🪴 https://eitaa.com/mokhtasarVmofid
🔅 ✍ فقط به فکر خودمان نباشیم 🔹مردی تفاوت بهشت و جهنم را از فرشته‌ای پرسید. 🔸فرشته به او گفت: بیا تا جهنم را به تو نشان دهم. 🔹سپس هر دو باهم وارد اتاقی شدند. آنجا گروهی به دور یک ظرف بزرگ غذا نشسته بودند، گرسنه و تشنه، ناامید و درمانده. 🔸هر کدام از آن‌ها قاشقی در دست داشت با دسته‌ای بسیار بلند، بلندتر از دست‌هایشان، آن‌قدر بلند که هیچ‌کدام نمی‌توانستند با آن قاشق‌ها غذا در دهانشان بگذارند. شکنجه‌ وحشتناکی بود. 🔹پس از چند لحظه فرشته گفت: حال بیا تا بهشت را به تو نشان بدهم. 🔸سپس هر دو وارد اتاق دیگری شدند. کاملاً شبیه اتاق اول، همان ظرف بزرگ غذا و عده‌ای به دور آن، و همان قاشق‌های دسته‌بلند؛ اما آنجا همه شاد و سیر بودند. 🔹مرد گفت: من نمی‌فهمم، آخر چطور ممکن است در این اتاق همه خوشحال باشند و در آن اتاق همه ناراحت و غمگین، در حالی که شرایط هر دو اتاق کاملاً یکسان است؟ 🔸فرشته لبخندی زد و گفت: ساده است، اینجا مردمی هستند که یاد گرفته‌اند به یکدیگر غذا بدهند. ‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid
✨﷽✨ ✨ وقتی داری باکسی درد و دل میکنی درست مثل اینه که بهش یه چک سفید امضا بدون تاریخ میدی تا هر وقت هرجور خواست ازش استفاده کنه پس مراقب باش که حرف دلت رو با کی وکجا میزنی 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid
: چشمهایی که عیبها را بیشتر از زیبائیها می‌بینند! ✍️ بعد از ماهها قول دادن و عمل نکردنِ اون، و بعد از سالها خودخوری و اعصاب خوردی من، داشتم کم کم تصمیم می‌گرفتم از هم جدا شیم! • نه من دیگه تحمل ادامه دادن به این وضعیت رو داشتم، و نه اون دیگه حوصله دیدن قیافه‌ی به بن‌بست رسیده‌ی منو. • یه روز با بی‌حوصلگی در حال پرسه زدن در دنیای مجازی بودم که یک جمله روی یک ویدئو توجهم رو به خودش جلب کرد؛ « برای اینکه بفهمید وزن خطاهای کسی در زندگی شما چقدر است کاغذی بردارید و با خطی در وسط کاغذ، آن را به دو بخش تقسیم کنید و منصفانه و بی‌غرض؛ یک طرف صفتها و رفتار خوب او و محبتهایش را بنویسید، و طرف بعد بد اخلاقی و ظلم‌ها و بی‌انصافی‌هایش را. خیلی وقتها این کار از غلبه‌ی قوه‌ی واهمه در شما کم کرده و از بی‌انصافی نجات‌تان می‌دهد! شاید نگاهتان به دیگران عوض شد! ✘ کاغذی برداشتم و شروع کردم به نوشتن .... چقدر وزن خوبیهایش بالاتر از وزن بدی‌هایش بود و من دقیقاً برعکس فکر می‌کردم! برای اولین بار مفهوم «خارج شدن از انصاف» را درک کرده بودم. ✍️استاد شجاعی 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid
-میگفت.. خیلی‌نگو‌من‌گناهکارم؛ این‌روادامه‌نده‌تا‌به‌یقین‌برسه.. رویِ‌صفات‌وکارهای‌خوبت‌کارکن‌تابه‌یقین‌ برسه؛معصیت‌را‌به‌یقین‌نرسان؛ ایمان‌را‌به‌شک‌تبدیل‌نکن..! 🌿! 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid
✨﷽✨ ✨ 🌺ببخشید امانگذارید ازشماسواستفاده شود 🌸عشق بورزید امانگذاریدبا قلبتان بدرفتاری شود 🌺اعتمادکنید اماساده وزودباورنباشید 🌸حرف دیگران رابشنوید اماصدای خودتان را ازدست ندهید 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid
✨ سه نکته زیبا و خواندنی ✨ ▪️روزی روستائیان تصمیم گرفتند برای بارش باران دعا کنند، در روزیکه جمع شدند، تنها پسر بچه‌ای با خود چتر به همراه داشت، این یعنی ▪️کودک یک ساله ای را تصور کنید، زمانیکه شما او را به هوا پرت میکنید او میخندد،‌ زیرا میداند او را خواهید گرفت! این یعنی ▪️هر شب ما به رختخواب می رویم، ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده از خواب برخیزیم اما با این حال هر شب ساعت را برای فردا صبح کوک میکنیم، این یعنی 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid
از بزرگی پرسیدند : شگفت انگیزترین رفتار انسان چیست؟ پاسخ داد : از کودکى خسته مى شود، براى بزرگ شدن عجله مى کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود مى شود. ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد، سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى کند. طورى زندگى مى کند که انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى مى میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است. آنقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از دست رفتن امروز خود نیست، در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، ... 🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid
🔅 ✍️ بهترین شمشیرزن 🔹جنگ‌جویی از استادش پرسید:  بهترین شمشیرزن كیست؟ 🔸استادش پاسخ داد: به دشت برو. سنگی آنجاست. به آن سنگ توهین كن. 🔹شاگرد گفت: اما چرا باید این كار را بكنم؟ سنگ پاسخ نمی‌دهد. 🔸استاد گفت: خب با شمشیرت به آن حمله كن. 🔹شاگرد پاسخ داد: این كار را هم نمی‌كنم. شمشیرم می‌شكند و اگر با دست‌هایم به آن حمله كنم، انگشتانم زخمی می‌شوند و هیچ اثری روی سنگ نمی‌گذارد. من این را نپرسیدم. پرسیدم بهترین شمشیرزن كیست؟ 🔸استاد پاسخ داد:  بهترین شمشیرزن، مثل آن سنگ می‌ماند، بی‌آنكه شمشیرش را از غلاف بیرون بكشد، نشان می‌دهد كه هیچ‌كس نمی‌تواند بر او غلبه كند. 🪴"مختصر و مفید"🪴 @mokhtasarVmofid