کرامتی از #مرحوم_قاضی
یکی از طلاب نجف که الآن از بزرگان نجف است می گفت: من یک روز به مغازه سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم سید علی آقای قاضی خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولی به عکس همه کاهوهای پلاسیده و آنهایی که دارای برگ های خشن و بزرگ هستند بر می دارد.
من کاملا متوجه بودم؛ تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب مغازه داد و وزن کرد و زیر عبا گرفت و روانه شد؛ من که در آن وقت طلبه جوانی بودم به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا! من سوالی دارم. شما بعکس همه چرا کاهوهای غیر مرغوب را سوا کردید!؟
مرحوم قاضی فرمودند: آقاجان من! این مردِ فروشنده شخصی بی بضاعت و فقیر است؛ و من گهگاهی به او کمک می کنم ولی نمی خواهم به او مبلغی بلاعوض داده باشم تا...
اولا: #عزت نفس او خدشه دار نشود، و ثانیا: خدای ناخواسته عادت به پول گرفتن بلا عوض از مردم نکند.
برای ما فرقی ندارد کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها.
#خوبی گم نمی شود.
به نقل از کتاب مهر تابان
@mokhtassarvamofid