#کرامات_العلویه 🔰گریه مفسر قرآن اعمش مفسر بزرگ قرآن و محدث معروف قرن دوم هجري قمري در حالِ مرگ بود. قاضی القضاة کوفه و ابوحنیفه به عیادتش رفتند. ابوحنیفه احوال او را پرسید، اعمش گفت: دستم از عمل خیر کوتاه است. یک مرتبه اعمش گریه اش گرفت ابوحنیفه گفت: گویا فهمیده اي که روز آخر عمرت است و گناهان زیادي کرده اي. امّا بزرگترین گناه تو این است که در شاءن حضرت علی (ع) و اهل بیت او حرفهاي زیادي زده اي و از آنان تعریف بسياري نموده اي. حالا بیا و از حرفهایی که در مورد آنها گفتی توبه کن تا خداوند ترا بیامرزد. اعمش گفت: مگر من درباره آن حضرت چه گفته ام؟ ابوحنیفه گفت: تو گفته اي حضرت علی (ع) بهشت و جهنم را بین مردم تقسیم میکند اعمش از خانواده اش خواست که او را بلند کنند. او را بلند کردند و نشست رو به ابوحنیفه کرد و گفت: اي یهودي! آیا به من ایراد میگیري؟ قسم بخداي عالم، به چند واسطه از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: یا علی، تو کنار آتش جهنم مینشینی و آتش در اختیار توست. مردم از کنار تو رد میشوند، هر که را که تو دستور دهی آتش به او کاري ندارد وگرنه آتش جهنم او را خواهد گرفت و او را در دوزخ خواهد انداخت. جبرئیل آمد به وحی عشق و بر خواند آفرینم گفت بر گو مدح شاه دین امیرالمؤمنینم آفتاب از آسمان بر شد که بوسد آستانم دید چون یک ذره در دل مهر آن سلطان دینم بنده عشقم که بر شاهان عالم تاج بخشم تا گداي درگه آن خسرو ملک یقینم عاشق روي نگارم مست آن چشم خُبارم و ز فراقش اشگبارم عاشقم زار و حزینم چون ز عشق یار مستم سر خوش از جام اَلستم ساقیا جامی دگر زان طرفه آب آتشینم تا به مستی فاش سازم سِر هشیاران عالم عالمی شیرین دهان گردد ز کلک شکرینم #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰 علی برتر از اَنبیاء حرّه دختر حلیمه سعدیّه (مادر رضاعی رسول اللّه (ص) بود که از شیعیان و دوستداران حضرت علی (ع) بود. که زمان پیریش مصادف شد با حکومت استبداد تاریخ حجاج بن یوسف ثقفی که یکی از سمتگران و خونخواران است و از طرف عبدالملک مروان سردار و حاکم عراق بود و او در زمان حکومتش بسیاري از شیعیان را به شهادت رساند و دهها هزار نفر مردم را هلاك کرد و شیعیان را با وضع بسیار فجیع و دردناکی بشهادت میرساند. روزي حجاج حرّه را احضار کرد. حرّه به مجلس حجاج رفت. حجاج به او گفت: شنیده ام که تو عقیده داري علی بن ابیطالب (ع) از ابوبکر و عمر و عثمان برتر و بالاتر است؟ حرّه گفت: هر که این حرف را زده دروغ گفته است. زیرا من عقیده دارم آقا امیرالمؤمنین علی (ع) نه تنها براین سه نفر بلکه بر تمام پیغمبران بغیر از رسول خدا (ص) برتر و بالاتر و بهتر و با فضیلتتر است. حجاج با شنیدن این اعتراف جسورانه فریاد زد: واي برتو آیا علی (ع) از پیامبران اولواالعزم برتر میدانی؟ حرّه فرمود: من او را برتر و بالاتر نمیدانم، بلکه خداوند او را بر تمام انبیاء برتر میداند و در این مورد در قرآن نیز گواهی داده است. حجاج گفت: اگر این موضوع را از قرآن اثبات کردي نجات پیدا میکنی وگرنه دستور میدهم که در همین مجلس ترا هلاك کنند. حرّه فرمود قبول است و براین عقیده هم هستم و امّا چرا از حضرت آدم آقا علی (علیهماالسلام) بالاتر است. قرآن کریم میفرماید: چون آدم به درخت ممنوعه نزدیک شد، خداوند عمل او را نپذیرفت. .[ امّا خداوند در قرآن خطاب به آقا علی (ع) میفرماید: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه حق است. [سوره دهر، آیه 22] در جاي دیگر میفرماید: خداوند به آدم فرمود: به درخت نزدیک نشوید. [سوره بقره، آیه 34] ولی حضرت آدم ترك اولی کرد (ترك اولی گناه نیست بلکه انجام دادن عملی است که بهتر از آن را میتوان انجام داد و ترك اولی براي مردم عادي جایز است خداوند انتظار دارد که انبیاء و اولیاء (علیهمالسلام) همیشه کار بهتر انجام داده و ترك بهتر ننمایند). و به آن نزدیک شد و از میوه آن چید، اما خداوند همه چیز دنیا را براي امیرالمؤمنین علی (ع) حلال کرد، اما حضرت به دنیا نزدیک نشد. اما راجع به حضرت نوح (ع)، خداوند در قرآن میفرماید: او داراي زنی بدکار و کافر بود (تحریم 3) امّا حضرت علی (ع) همسري داشت که خداوند رضایت خود را در رضایت او قرار داده بود. اما حضرت ابراهیم (ع)، وي بخداوند عرض کرد: خداوندا بمن نشان بده که چگونه مردگان را زنده میکنی، خداوند فرمود: مگر ایمان نیاوردي؟ عرض کرد چرا ایمان آورده ام ولی میخواهم قلبم مطمئن تر گردد و به یقینم افزوده شود. [سوره بقره، آیه 260] امّا حضرت علی (ع) فرمود: اگر پرده ها عقب رود تا من غیب را ببینم براي من هیچ فرقی نمیکند و به یقینم افزوده نمیگردد، [ غررالحکم] یعنی بقدري به قیامت ایمان دارد که گوئی هر لحظه قیامت را میبیند. امّا حضرت موسی (ع)، وقتی خداوند به او امر کرد که براي دعوت فرعون برو، حضرت موسی (ع) عرض کرد: میترسم مرا بکشند، زیرا یک نفر از آنها را کشته ام [ قصص: 33] امّا شبی که کفّار تصمیم گرفتند حضرت رسول اللّه (ص) را بقتل برسانند و چهل شمشیرزن دور خانه پیامبر (ص) جمع شده بودند پیامبر فرمود یا علی آیا جاي من میخوابی؟ آقا علی (ع) فرمود: آیا جان شما درامان خواهد بود؟ فرمود: بله آقا فرمود جان من بفداي شما و در بستر پیامبر خوابید و نترسید. امّا درباره حضرت عیسی (ع): حضرت مریم (علیهاالسلام) در عبادتگاه زندگی میکرد، وقتی وضع حملش نزدیک شد، ندا رسید که اینجا خانه عبادتست نه زایشگاه، در نتیجه حضرت مریم از مسجد اقصی، بیرون رفت و در بیابان کنار درختی وضع حمل کرد. اما وقتی که مادر حضرت علی (ع) ایشان را حامله بود، پرده کعبه را گرفت و خداوند را بحقّ مولودش قسم داده در نتیجه کعبه شکافته شد و او در داخل خانه خدا، حضرت علی (ع) را به دنیا آورد. حجاج خونخوار و ستمگر بقدري از این سخنان مبهوت شده بود که علاوه بر آزادي او خلعت و پاداشی به او داد. #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰 مدح مقبول حضرت آیۀ اللّه مولوي قندهاري که یکی از علماي برجسته مشهد هستند نقل فرمود: بنده ساکن مشهد مقدّس بودم و از فیوضات آقا حضرت امام رضا(ع) در جوانی مرهون احسان امام رئوف و از قابلیت خود زیادتر، منبرم جذّاب بود، ملازم مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندي و سید رضا قوچانی و شیخ رمضانعلی قوچانی و شیخ مرتضی بجنوردي و شیخ مرتضی آشتیانی که همگی از علماي عظام و برجسته مشهد بودند، بودم ایشان مرا به اطراف ایران مثل پاکستان و قندهار و غیره میفرستادند. یکشب که وارد مشهد شدم آمدم مسجد گوهرشاد تازه اذان مغرب میگفتند مرحوم آیۀ اللّه آشیخ علی اکبر نهاوندي مشغول نماز گردید و پس از اتمام نماز خدمتش رسیدم. با حضرتش معانقه نمودم و خدمتش نشستم در این وقت مرحوم حاج قوام لاري ایستاد و بناي مقدمه روضه را نمود و ابتدایش این دو شعر را خواند که من قبل از آن این اشعار را نشنیده بودم. ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر هو والواجب نور و بصر هو والمبدء شمس و قمر حالم منقلب شد. آقاي شیخ علی اکبر نهاوندي داشت با من صحبت میکرد که یک گوشم به ایشان و گوش دیگرم به حاج قوام بود. با حال منقلب بخانه آمدم تنها بودم در خودم طبع رسائی یافتم مداد را برداشتم آن اشعار را شیر و شکري تضمین کردم. ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر عقل کُل بما داد خبر انا کالشمس و علی کالقمر هو والواجب نور و بصر هو والمبدء شمس و قمر عشق افکند بدلها اخگر عشق نبود هویدا محشر عشق چه بود اسداللّه حیدر ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر بشري بس گل آدم که سرشت گر حقی تخم عبادت که بکشت روئیت آئینه هرهشت بهشت مویت آویزه هر دیرو کنشت کیمیا کن بنظر این گل وخشت تا شود خشت و گلم حور سرشت من نیم ناصبی و غالی زشت عشق سرمشق من اینگونه نوشت که بمحراب تو هر شام و سحر سجده آریم بنزد داور ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر گفت غالی که علی اللّه است نیست اللّه صفات اللّه است متشرع که محب جاه است او هم از بیخبري در چاه است خوب از بیت حجره آگاه است غافل از قبله شاهنشاه است شهر احمد علیش درگاه است رو به آن قبله عرفان آور درس اعمال ز قرآن آور ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر علی اي مخزن سر معبود رونق افزاي گلستان وجود کعبه از قوس نزولت مسعود مسجد کوفه ترا قوس صعود خالقت چون در هستی بگشود عشق بازي بتو بودش مقصود غرض از عشق و محبت این بود تا گشاید بجهان سفره جود من چه گویم بمدیح حیدر عاجز از مدح علی جن و بشر ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر حسن روسیه نامه تباه پناه آورده بقنبر اي شاه اگرش بار دهد و اشوقاه وربر اندز درش واویلاه یا علی قنبرت انشاءاللّه رد سائل نکند از درگاه قنبرا کن بمن خسته نگاه حسبی اللّه و ما شاءاللّه مستم از باده حب حیدر علیم جنت و قنبر کوثر ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر چهار سال گذشت نمیدانستم این مدح قبول شده یا نه؟ روزي بعد از ناهار خوابیده بودم در عالم واقعه دیدم مشرف شدم کربلاي مُعلّی وارد رواق مبارك شدم دیدم درهاي حرم بسته و زوار بین رواق مشغول خواندن زیارت وارث هستند. حالم دگرگون شد که چرا درها بسته است من حالا تازه رسیدهام. پرسیدم آیا درها باز میشود؟ گفتند؛ بلی یکساعت دیگر باز میشود و حالا مجتهدین و علماي اولین و آخرین در حرم حضرت سید الشهداء (ع) هستند و مشغول مدح و تعزیه اند. من در همان عالم خواب بسمت قتلگاه آمدم دلم آرام نمیگرفت. نزد آن شباکی (پنجره) که بالاي سر مبارك قرار گرفته است نظر کردم از میان شباك علماء را دیدم عده‌اي را شناختم، علامه مجلسی، ملامحسن فیض کاشانی، سید اسماعیل صدر، میرزا حسن شیرازي، شیخ جعفر شوشتري حضور داشتند حرم مملو از جمعیت بود همه بضریح و پشت بشباك بودند و سرکرده همه، مرحوم حاج آقا حسین قمی بود. ایشان دستور میداد فلان آقا برود بخواند. پس از خواندن دیگران احسنت احسنت میگفتند و گریه میکردند. چند نفري را دیدم بالا رفتند و خواندند و پائین آمدند. در همان عالم رؤیا مانند بچه‌ها از گوشه شباك بخودم فشار آوردم و اینطرف و آنطرف کرده ناگهان خود را داخل حرم مطهر دیدم ولی هیچ جا نبود مگر پهلوي خود آقاي قمی ناچار همانجا نشستم. (بنده وقتی که آقاي قمی در مشهد مقدّس بود بایشان ارادت داشتم و در آخر کار نیز وکیلشان بودم). همین‌که مرا دید فرمود مولوي حسن. عرض کردم بله قربان. فرمود برخیز و بخوان. من میان دو راهی واقع شدم امر آقا را چه کنم و با حضور این اعلام کدام آیه را عنوان کنم کدام حدیث را تطبیق کنم چگونه گریز روضه بزنم مثل اینکه ناگهان بدلم الهام غیبی شد خواندم، اشعار *ها علی بشر کیف بشر* تا آخر قصیده اي که گذشت. وقتی که از خواب بیدار شدم دلم می‌تپید عرق زیادي کرده بودم مثل اینکه مرده بودم شکر خداي را بجا آوردم که بحمد اللّه مدیحه ام مورد عنایت واقع شده است. #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

📜 مدح مقبول #صلی_الله_علیک_یا_امیرالمؤمنين تو دست خداوند و خدا از تو جدا نیست آنجا همه حق است که پایت به میان است قومی به تو عامی شد و قومی خدا خواند از شأن تو آگاه نه این است و نه آن است از مدح تو درماند خرد زانکه مقامت والاتر از اندیشه و برتر ز گمانست آن کو به شب از گریه نیاسود شگفتا در جنگ قوي چنگ تر از شیر ژیانست روزي که ز وحشت همه جانها به لب آید نازم به ولاي تو که آن خط امانست مهر تو و قهر تو به بازار حقیقت آن مطلق سود آمد و این عین زیانست #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰 ابن سکیت ابن سکیت، از علماء و بزرگانِ ادب عربی است و هنوز هم در ردیف صاحب نظران زبان عرب مانند سیبویه و دیگران نامش برده می‌شود. این مرد در دوران خلافت متوکل عباسی میزیسته در حدود دویست سال بعد از شهادت آقا علی (ع) در دستگاه متوکل متهم بود که شیعه است! اما چون بسیار فاضل و برجسته بود، متوکل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرد. یک روز که بچه هاي متوکل به حضورش آمدند و ابن سکیت هم حاضر بود و خوب از عهده درس خویش برآمده بود، متوکل ضمن اظهار رضایت از ابن سکیت و شاید به دلیل سابقه ذهنی که از او داشت که شنیده بود تمایل به تشیع دارد، از ابن سکیت پرسید: این دو تا (فرزندش) پیش تو محبوب ترند یا حسن و حسین فرزندان علی (علیهمالسلام)؟ ابن سکیت از این جمله و از این مقایسه سخت برآشفت و خونش بجوش آمد با خود گفت کار این مرد مغرور به جائی رسیده است که فرزندان خود را با حسن و حسین (علیهمالسلام) مقایسه میکند؟ این تقصیر من است که تعلیم آنها را برعهده گرفته‌ام، لذا در جواب متوکل گفت: بخدا قسم قنبر غلام علی (ع) به مراتب از این دوتا و از پدرشان نزد من محبوب‌تر است. متوکل فی المجلس دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت گردنش درآوردند.😔 شَها تا جاي در سر داده ام سوداي مهرت را علی گویان ز اعضا بشنوم غوغاي مهرت را نه من تنها به مهرت پاي بند از جان شدم شاها دل خلق است طالب گوهر والاي مهرت را چو مهرت فرض باشد اي شَه خوبان روا باشد که زیب دل نمایم لؤلو اي مهرت را به عشقت میخورم سوگند تا جان در بدن دارم چراغ سینه سازم شمع بزم آراي مهرت را #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰تجلی حقیقت میخائیل نعیمه مسیحی میگوید: البته قهرمانی هاي علی (ع) فقط منحصر به میدان کارزار نیست بلکه او در روشن اندیشی، پاکی وجدان، شیوایی بیان، عمق و کمال انسانیت، شور و حرارت ایمان، بلندي همت و فکر، یاوري و هواداري از رنجدیده ها و ستم کشیده ها در قبال جفاکاران و ستم پیشگان، فروتنی در مقابل حق هر کجا که تجلی کند نیز قهرمان بوده و به هر اندازه که از زمان آن بگذرد همیشه پناهگاه پرمایه اي است که امروز و هر روز دیگري که شوق ما براي پی ریزي اجتماع و زندگی سعادتمندانه و فاصله اي شدید می شود بسوي آن رو می کنیم. در واقع بر مورخ و نویسنده اي به هر اندازه که با هوش و با شخصیت نکته سنج نابغه هم باشد امکان ندارد که حتی در هزار صفحه بتواند تصویر کاملی از علی (ع) نشان دهد و براي شما مجسم سازد و بتواند رویدادهاي مهمی را که در دوران آن به وقوع پیوسته به نحو شایسته اي روشن سازد پس آنچه را که علی (ع) درباره آن فکر و دقت نموده و آنچه که این شخصیت بزرگ عربی بین خود و خداي خود گفته و عمل کرده است از اموري است که هرگز هیچ گوشی آن را نشنیده و هیچ چشمی آن را ندیده البته آن خیلی بیشتر از آن است که با دستش نمودار و یا با قلم و زبانش آشکار کرده است. بنابراین هر صورتی که ما از او ترسیم و نقاشی کنیم مسلما تصویر ناقصی خواهد بود ولی چیزي که ما از آن میخواهیم و به آن امیدواریم جنبش و تکانی است که به زندگانی ما میدهد. اي خدا را به حرم محرم اسرار علی اي نبی را به جهان قافله سالار علی جان احمد تو خریدي که ترا گشت احد بهر همیاري زهراش خریدار علی شهر علم است رسول و تو براین شهر دري که توئی محور بیداري افکار علی تو همانی که نبی گفت علی جان من است چون توئی ما حصل رحمت دادار علی حب تو هست کلید در جنات و نعیم میکند بُغض تو تفسیر من النار علی روز محشر به مشامش نرسد بوي بهشت در جهان هر که رساند به تو آزار علی #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰اقیانوس اندیشه بولس سلامه مسیحی میگوید: آري من یک مسیحی هستم ولی دیده باز دارم و تنگ بین نیستم من یک مسیحی هستم که درباره شخصیت بزرگی صحبت میکنم که مسلمانان درباره او میگویند خدا از او راضی است.صفا با اوست و شاید هم خدا به او احترام میگذارد و مسیحیان در اجتماعات خود از وي سخن گفته از تعلیمات او سرمشق میگیرند و دینداریش را پیروي مینمایند، از آنجا که در آئینه تاریخ مردم پاك و نفس کش بخوبی نمایان هستند میتوان علی (ع) را بزرگتر از همه آنها شناخت. او بطوري از وضع رقت بار یتیمان و فقیران متاءثر و غمگین میگشت که حالت وحشتناکی بخود میگرفت. اي علی شخصیت تو مرتفع تر از مدار ستارگان است و این خصائص نور است که پاك و منزه باقی مانده گرد و غبار نمیتواند آن را لکه دار نماید. آن کس که از حیث شخصیت ثروتمند و غنی است هرگز نمیتواند فقیر باشد، نجابت و شرافت او با غم دیگران عالی‌تر و بزرگتر شده است، شهید راه دینداري و ایمان با لبخند و رضایت درد و مشقت را میپذیرد. اي استاد ادب و سخن شیوه گفتار تو مانند اقیانوس است که در عرصه پهناور آن روحها بهم میرسند و به یکدیگر میپیوندند. شکوه جلوه انوار کبریاست علی قوام فلسفه کل ما سواست علی علی است با حق و حق با علی است در همه جا مگو خدا که نماینده خداست علی از این جهت شده نامش ز نام حق مشتق که بین جمله اسماء حق طلاست علی فراز حلقه انگشتر رسول امین به قدر و رتبه نگینی گرانبهاست علی اگر رسول امین خود مدینۀ العلم است به شهر علم نبی نص بابهاست علی گره ز توبه آدم گشود و آدم گفت پس از خداي توانگر گره گشاست علی #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰اثر نام علی در کلمه نام آقا علی (ع) برطبق اقوال متعدد اثرات فراوانی ذکر کرده اند بطوریکه آیۀ اللّه محلّاتی نقل فرموده: نام آقا علی (ع) یکی از اسم اعظم خدا است و برزمین و آسمان اثرات خود را ظاهر میسازد، اگر نام آقا علی (ع) را کسی بر آسمان بخواند و اراده کند از هم میپاشد و اگر بر زمین بخواند میگدازد، نقل میکند روزي آقا علی (ع) مرد یهودي را مشاهده فرمود که روي آب راه میرود و کلماتی را ایراد میکند. حضرت فرمود: اي مرد چه میخوانی؟ گفت با اخلاص اسم اعظم الهی را میخوانم و از روي این رودخانه و شط رد میشوم. حضرت فرمودند: کدام نام را میخوانی؟ عرض کرد اسم وصی پیغمبر آخر الزمان (ص) را میخوانم حضرت فرمود: اي مرد نام مرا میخوانی زیرا وصی خاتم النبین (ص) من هستم آن مرد یهودي همین که معرفت بر وجود مبارك امام پیدا نمود مسلمان و شیعه شد. صاحب کتاب گوهر شب چراغ نقل کرد: عده اي را دیدم با شمشیر و نیزه نمایشی بر یکدیگر حمله میکنند ولی اثري از حربه ها بر بدن مضروبین نیست. سؤال کردم: چگونه این عمل را انجام میدهید و اثري در بدن شما نمیگذارد؟ گفتند در یک مجلس خلوت چهل هزار بار یا علی گفته ایم و بر این حربه ها دمیده ایم و از آزار و جریحه آنها اثري بربدن ما نمی‌گذارد. علامه مجلسی میفرماید: نام فرزندان خود را علی بگذارید چون حضرت امام باقر (ع) فرمود: هرگاه شیطان میشنود کسی یکی از این دو نام مقدّس محمد و یا علی را صدا بزند چنان محزون و ناراحت میشود مثل قلع که نزدیک حرارت آتش میرسد شیطان هم این طور حالتی پیدا میکند و از حضرت رسول خدا (ص) نقل شده؛ نام احمد یا علی یا دیگر ائمه اطهار(علیهمالسلام) در هر خانه اي وجود داشته باشد فقر و بینوائی به آن منزل روي نمیآورد. به آقا امام سجاد (ع) گفتند چرا پدرت نام تمام پسران خود را علی گذارد. حضرت فرمود چون پدرم نام علی را از دیگر اسماء بیشتر دوست داشتند. به جز از علی نباشد به جهان گره گشائی طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلائی چو بکار خویش مانی در رحمت علی زن به جز او بزخم دلها ننهد کسی دوائی بشناختم خدا را چو شناختم علی را به خدا نبرده اي پی، اگر از علی جدائی نظري ز لطف و رحمت بمن شکسته دل کن که تو یار دردمندي که تو یار بینوائی ز ولاي او بزن دم، که رها شوي ز هر غم سر کوي او مکان کن بنگر که در کجائی #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰فضیلت حضرت علی علیه السلام روایت مشهوري که مورد اتفاق شیعه و سنّی است همه شنیده اید: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: 🍃من شهر علم هستم و علی (ع) درب آن است *انا مدینۀ العلم و علی بابها*. پس هر کس میخواهد به شهر وارد شود پس باید از درب آن وارد گردد. فمن اراد المدینۀ و الحکمه فلیأتها من بابها. درباره آقا علی (ع) فرمود: *اقضاکم علی* آگاه ترین شما بعلم قضاوت علي (ع) است. اخطب خوارزمی که از بزرگترین محدثین عامه است مینویسد: خاتم الانبیاء محمد (ص) فرمود: اگر دریاها مرکب شوند و درختها قلم و آسمان و زمین لوح و جن و انس و ملک نویسنده شوند فضائل علی (ع) را نمی‌توانند احصاء و شماره نمایند. 🍃یا علی یاد تو کردن عبادتست و نظر به تو نیز عبادت، هر کس فضیلت ترا ثبت کند مادامی که این نقش برقرار است ملائکه برایش استغفار مینمایند. لذا علماء تبرك می‌جستند و پشت کتابها فضیلتی از آقا علی (ع) را مینوشتند. 🍃یا علی اگر تمام خلق بر دوستی تو جمع میشدند و با دوستی تو از دنیا میرفتند خداوند متعال دوزخ و جهنم را نمی آفرید. نبی مدینه علم و علی بود در آن دري بسوي محمد (ص) سواي این در نیست علی است مظهر انوار چند ایزد متعال پس از نبی دل فردي چو او منور نیست بود شجاعت مولا ز عدل و انصافش مقام و مرتبه اش بهر فتح خیبر نیست عدالت علی بالاترین عبادت اوست کسی چو شیر خدا مرد دادگستر نیست علی است نافع مظلوم و دافع ظالم در آن دیار که باشد علی، ستمگر نیست امیر ساقی کوثر امیر خیر کثیر بدون این دو مرا عشق حوض کوثر نیست #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰یار علي عليه السلام رُشَید هَجَري از یاران فداکار و مداح آقا امیرالمؤمنین علی (ع) بود.روزي آقا علی (ع) به او فرمود: پس از شهادت من (ابنزیاد) ترا دستگیر میکند. و میگوید که به من دشنام بدهی تو در آن هنگام چه میکنی؟ رُشَید عرض کرد: مادرم به عزایم بنشیند من زنده باشم و کسی جرئت کند به شما چنین اسائه ادب کند. حضرت فرمود: اگر به من دشنام ندهی دست و پا و زبانت را میبرند و تو را میکشند. رُشَید گفت: من هم در راه خدا صبر میکنم. و تا بتوانم از فضائل و مناقب و مدح شما را بجاي آورم بگذار بخاطر تو یا علی دست و زبان و جانم را از من بگیرند تو را از من نگیرند دست و زبان و پا و جان در راه شما دادن چیزي نیست. حضرت فرمود: اگر چنین کنی، در روز قیامت با من محشور میشوي و در کنار ما خواهی بود. چندین سال بعد، رُشَید را دستگیر کردند و به نزد ابنزیاد بردند. وي در این هنگام حاکم کوفه بود. ابنزیاد از رُشَید پرسید: شنیدم مدح و منقبت مولایت علی (ع) را میکنی؟ رشید فرمود: بله خدا به ما توفیق داده که همیشه در حال عبادت و ذکر باشیم. ابنزیاد گفت مولایت درباره من به تو چه گفته است. رُشَید فرمود: مولایم فرموده که تو قاتل من هستی. دست و پا و زبان مرا میبري و مرا به شهادت میرسانی. ابنزیاد گفت: براي اینکه بدانی علی به تو دروغ گفته و سخنان او همه کذب از آب در آمده تو را آزاد میکنم. سپس دستور داد که وي را آزاد نمایند. وقتی رُشَید از کاخ بیرون رفت، یکی از نزدیکان حاکم به او گفت: رُشَید مرد خطرناکی است. او مداح امیرالمؤمنین علی (ع) است و مردم را بر ضد تو و حکومت به شورش وا میدارد. ابن زیاد دستور داد که دوباره وي را دستگیر نمایند. وقتی وي را آوردند، دستور داد که دست و پایش را ببرند، امّا زبانش را سالم نگهدارند، تا حرف علی (ع) راست از آب در نیاید. وقتی دست و پایش را بریدند، او را رها کرده و رفتند دختر رُشَید خود را به جسد نیمه جان پدر رسانید و گفت: پدر سوزش دردت چطور است: رُشَید فرمود: دلم خوش است که در راه مولایم این طور شدم مرا بخانه ببرید. وقتی او را بخانه بردند، به بستگان و مردم خبر دادند که هر کس میخواهد از اسرار و اخبار امیرالمؤمنین علی (ع) با خبر شود به خانه رُشَید برود. مردم در خانه او جمع شدند و رُشَید با آخرین رمق خود از فضائل و حقانیّت حضرت علی (ع) براي مردم صحبت کرد. وقتی این خبر به گوش حاکم ستمگر رسید، دستور داد زبانش را ببرند تا وي نتواند سخن حق را بگوش مردم برساند. دستور عملی شد و همان شب رُشَید بشهادت رسید تا به خاطر دوستی حضرت علی (ع) با حضرتش محشور شود. خانه و زادگاه تو، بیت خداست یا علی چهره دلگشاي تو، قبله نماست یا علی زمزمه ولایتت سوره مؤمنون بود روز نخست برلبت ذکر خداست یا علی بردهن تو مصطفی، بوسه زد از تبسّمت خنده تو، شکوفه عشق و صفاست یا علی در عجب است عالمی از نهجالبلاغهات چشمه گفته هاي تو، آب بقاست یا علی رحمت حق ولاي تو، یاور تو خداي تو هر که ز حق جدا بُوَد از تو جداست یا علی نغمه آسمانیت، سینه به سینه منعکس در همه جا، به هر زمان، این چه نواست یا علی #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰رسالت ولایت از جمله آیات وارده در شاءن امیرالمؤمنین علی (ع) این است: اي پیغمبر آنچه به تو فرستاده شده است از طرف پروردگارت برسان پس اگر نرساندي رسالتش را نرساندي و خداوند ترا از آسیب ( مردم نگه میدارد. (سوره مائده، آیه 67 یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس. بسیاري از مفسرین عامه تصریح کرده اند که این آیه در غدیر خم نازل گردید و مضمونش این است که اي پیغمبر گرامی ولایت علی (ع) را به خلق برسان اگر نرساندي مثل این است که هیچ کاري نکرده اي و رسالت حق را نرساندي. چقدر مسأله #ولایت علی (ع) مهم است که اینگونه در نرساندنش تهدید میفرماید. زعرش آمد به فرش امین حق جبرئیل نزد رسول انام خاتم پیغمبران یاایُّها الرَّسول بلغ ما انزل الیک از فرمان خالق کون و مکان پس از آنکه رسول خدا(ص) در غدیر خم علی (ع) را رسما بعنوان ولی مسلمین معرفی فرمود: حارث بن نعمان خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: گفتی ایمان بیاورید قبول کردیم، گفتی نماز بخوانید پذیرفتیم، گفتی روزه بگیرید گرفتیم، جهاد کنید کردیم، حج بروید رفتیم این کار آخري چه بود علی را بر ما مسلط گردانیدي؟! آیا از طرف خودت بود یا از طرف خداوند؟ رسول خدا (ص) فرمود پناه بر خدا که من از خودم این کار را کرده باشم بلکه دستور الهی است. این بدبخت سر به آسمان بلند کرد و گفت خداوندا اگر این مطلب حق و درست است و از جانب توست پس سنگی از آسمان بر ما فرو فرست یا عذاب دردناکی را براي ما بیاور. خدایا اگر این جریان از طرف توست عذابی بفرست و مرا هلاك گردان که من طاقت دیدن آن را ندارم. واي از حسد و کینه، چگونه دشمنی علی (ع) در دلش جا کرده که حاضر است از رنج دیدن خلافت علی (ع) بمیرد. دعاي مستجابی بود فورا سنگی از آسمان آمد و بر سرش خورد و از پائینش خارج شد و به جهنم واصل گردید. این آیات شریف نازل گردید که درخواست عذاب کرد سائلی به عذاب واقع شونده، براي کافران پیشگیري از آن نیست. به ساقی گو زجا خیز و به روي ما گشا در را نما سرمست مستان می ساقی کوثر را بده خُم خُم تو از خمخانه بزم غدیر خم که جان تازه بخشد عاشقان عشق حیدر را پیمبر چون رسید اندر غدیر خم به امر حق براي خواندن خطبه، به پا بنمود منبر را پس آن گه خطبه اي غرّا بیان فرمود آن حضرت رساندي بر خلایق سر به سر پیغام داور را کمربند علی بگرفت و گفتا #یاعلی آن دم به کند از جا علی را آن که کندي باب خیبر را بگفتا این علی باشد وصیّ و جانشین من مبادا هیچ کس بیرون نهد از امر او، سر را پس آنکه وال من والا بگفت و عاد من عاداه نگه دارید پاس حرمت دین پیمبر را عبادت بی ولاي او قبول حق نمي باشد بباید با ولاي او عبادت کرد داور را #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as

#کرامات_العلویه 🔰جنّت مولی مرحوم شیخ محمود تاج الواعظین لنگرودي جدّ مؤلّف کتاب دین ما علماي ما متولد کربلا و از طلاّب حوزه نجف اشرف و هم دوره مرحوم آیۀ اللّه شیخ محمدحسین غروي معروف به آیۀ اللّه کمپانی بود که عمر شریفش را در مطالعه گفتار اهل بیت اطهار (علیهمالسلام) صرف نموده و در منبر منابع حدیث و تفسیر آیات را آنچنان بیان میکرد که او را بحار متحرك لقب دادند. نامبرده در لنگرود و اطراف آن شهر منبر میرفت ولی مرحوم آیۀ اللّه حاج شیخ مهدي لاکانی براساس شناختی که از وي داشت خواست که آقا ي تاج به رشت برود زیرا در محیط بزرگتر قدردانی مردم بیشتر خواهد بود. معظّم له سالها در رشت منبر رفت و سرانجام روز اوّل ذي الحجۀ الحرام سال 1320 شمسی براساس سکته قلبی دارفانی را وداع گفت مرحوم حاج شیخ مهدي لاکانی میفرمود: او را در خواب دیدم و گفتم: مرگ و قبر را چگونه یافتی؟ در جواب گفت: مولایم حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدم که از من دعوت کرد تا در باغی مملوّ از گل قدم بزنیم، من با مولایم حرکت کردم و همچنان در ناز و نعمتم که بودم، هنیا لَهُ، عاشَ سعیدا و ماتَ سعیدا. دل شد زنامت صیقلی، و از مهر چهرت منجلی گویم به آواي جلی مولا علی مولا علی والاتر از والا علی، بالاترین بالا علی مولا علی اولی علی، حلال مشکلها علی گفتا سفیر آخرین، ختم رسولان امین بر خلق عالم اینچنین، حق را علی باشد ولیّ از بعد احمد مصطفی، از جمله خاصّان خدا از ما خَلَق از ما سِوي، هم اکملی هم اعقلی جان تشنه احسان تو، ما بنده فرمان تو دست من و دامان تو، اي حق تعالی را ولی حلال مشکلها علی، حلال مشکلها علی حلال مشکلها علی، حلال مشکلها علی #علی‌_مَع‌َ_الحق‌ّ_و_الحق‌ّ_مَعَ‌_علي‌ @mola_amiralmomenin_as