فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
پس از شنیدن خبر#باب_هفتمِ_جهنم که جایگاهِ اهل کبائراز امت بود.. و نزول آیه شریفه «وَ إِنَّ جَهَنَّ
#فقط_زهرا..
جناب سلمان دید هیچ چارهای نیست مگر آنکه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیاید.
گریه کنان به درخانه ی فاطمه
سلمان به دنبال حضرت زهرا(س) رفت و عرض کرد: ای دختر رسول خدا، پدرت از مردم کناره گرفته وجز برای نماز بیروننمیاید وبا احدی سخن نمی گوید واجازه ی اینکه کسی به خدمتش برسد نمی دهد.😞
حضرت #زهرا(سلام الله علیه) عبابر سر کرد و روبه خانه ی پدر..
سلمان گوید، دیدم #چادر_حضرت_زهرا(سلام الله علیها) دوازده جایش وصله دارد😭.
سلمان گریست😭 و گفت:
دختران قیصر و کسری در سندس و حریر میباشند، در حالی که لباس دختر سید أنبیاء چنین است.
💔(وقتی بعدا این مطلب به رسول خدا(ص) عرض شد، فاطمه زهرا(س) فرمود: ۵ سال است که برای من و علی نیست مگر یک پوست گوسفندی که روزها بر روی آن شتر را علف میدهیم و شب ها آن را فرش خود قرار داده و بر روی آن میخوابیم و بالش ما از #لیف_خرما است).
زهرای اطهر س به درخانه ی پدر رسید سلام داد و فرمود:
ای رسول خداص من #فاطمه هستم.
پیامبر خداصلوات الله علیه وآله درسجده بود و می گریست.
صدای #فاطمه را که شنیدپس سر را بلند نمود و فرمود:
چه شده است که #نور_چشم مرا پشت در نگه داشته اید درب را بازکنید.
چون چشم فاطمه س بررسول خدا ص افتاد ورنگِ زرد پیامبررا مشاهده کرد که از شدت حُزن و گریه آنقدر نحیف و لاغرشده است شروع به گریه کرد..
وخطاب به پدرعرض کرد:
ای رسول خداچه میشود شما را؟
رسول الله ص فرمودند:
جبرائیل نزد من آمدو ابواب جهنم را برای من وصف نمود وبمن خبر داد که #باب_بالای_جهنم از اهل کبائر امت من هستند.
این بود که مرا غمگین ساخت وگریان نمود.
حضرت زهرای اطهر پرسید:
ای رسولخدا آیا از اوسوال نمودی که آنان چگونه وارد جهنم می شوند؟
👇👇