درون تا بود قابل شرب و اکل
بدن تازه روی است و پاکیزه شکل
خراب آنگه این خانه گردد تمام
که با هم نسازند طبع و طعام
طبایع، تر و خشک و گرم است و سرد
مرکب از این چار طبع است مرد
یکی زین چو بر دیگری یافت دست
ترازوی عدل طبیعت شکست
اگر باد سرد نفس نگذرد
تف معده، جان در خروش آورد
وگر دیگِ معده نجوشد طعام
تن نازنین را شود کار خام
سعدی, بوستان, باب هشتم در شکر بر عافیَت
#سعدی
#هنر
#مزاج_شناسی
#مُلکِ_عافیَت
https://eitaa.com/molkeafiat