پادشاهی بود که بیشتر مردمانش او را نالایق می دانستند اما گوشش بدهکار نبود و همچنان خود را بهترین شاه دنیا می دانست.
روزی نادانی را دید که پالان خری را بر خود نهاده و عرَ عرَ کنان از راهی می گذشت!!!
پادشاه دستور داد تا برای مسخره کردن و خندیدن احضارش کنند.
از او پرسید: این پالان چیست که بر خود نهاده ای مردک؟!
گفت: اگر یک نفر به تو بگوید خر،
از خریت خودش است.
اگر دو نفر بگویند، باید به خود شک کنی و اگر بیش از سه نفر تو را خر خطاب کنند،
باید بدانی که خیلی خری و پالانی برای خود تهیه کنی!!!
👳 @mollanasreddin 👳
💕 فوق العاده س این متن 👌🏻
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران
می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش
می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز
می کنی تا براي
خوشبختی خودت دعا کنی👌🏻
👳 @mollanasreddin 👳
چو قناری به قفس
یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک،
من چو کبوتر
نه رهایم نه اسیر...
👤 فاضل نظری☔️
👳 @mollanasreddin 👳
📚 عشق مادر
در يک روز گرم تابستان ، پسر کوچکي با عجله لباسهايش را در آورد و خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت.
مادرش از پنجره نگاهش مي کرد و از شادي کودکش لذت ميبرد. مادر ناگهان تمساحي را ديد که به سوي پسرش شنا مي کرد. مادر وحشتزده به سمت درياچه دويد و با فريادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولي ديگر دير شده بود.
تمساح با يک چرخش پاهاي کودک را گرفت تا زير آب بکشد، مادر از راه رسيد و از روي اسکله بازوي پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت مي کشيد ولي عشق مادر آنقدر زياد بود که نمي گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزي که در حال عبور از آن حوالي بود ، صداي فرياد مادر را شنيد، به طرف آنها دويد و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراري داد.
پسر را سريع به بيمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودي پيدا کند. پاهايش با آرواره هاي تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روي بازوهايش جاي زخم ناخنهاي مادرش مانده بود.
خبرنگاري که با کودک مصاحبه مي کرد از او خواست تا جاي زخمهايش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتي زخمها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهايش را نشان داد و گفت ،" اين زخمها را دوست دارم ، اينها خراشهاي عشق مادرم هستند."
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه بسیار زیبا❤️
#خدا
👳 @mollanasreddin 👳
پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت: یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان! این یکی ، شیرین تره!!
مادر ، خشکش زد
که چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود...
" هر قدر هم که با تجربه هستید، زود قضاوت نکنید "
👳 @mollanasreddin 👳
زندگی بهشت است🌸
برای آنهایی که
عاشقانه عشق می ورزند
بی پروا محبت🌸
می کنند و کمتر از دیگران
انتظار دارند.
قلبتون جایگاه عشق
و زندگیتون بهشت🌸
سلام صبحتون بخیر
👳 @mollanasreddin 👳
مال از بهر آسایش عمر است
نه عمر از بهر گرد کردن مال
عاقلی را پرسیدند نیک بخت کیست
و بدبختی چیست گفت نیک بخت آنکه
خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت
مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد
که عمر درسر تحصیل مال کرد و نخورد
#سعدی
👳 @mollanasreddin 👳
دلا اين زندگي جز يک سفر نيست.
گذرگاه است و راهش بي خطر نيست.
چو خواهي با صفا باشي و صادق.
به جز راه خدا راهي دگر نيست.
غم بيچارگان خوردن مهم است .
دلي از خود نيازردن مهم است.
👳 @mollanasreddin 👳
🔴 حکایت ملانصرالدین
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭستاﯾﺸﺎﻥ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ .
ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼ
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ گنگ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﺮﺍﻣﻴﺴﺖ ! ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻜﻪ ﻫﺎ ﻧﻴﺎﺯﻱ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﭼﻮﻥ ﻛﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ !!
ﻭ ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ .ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﺩﻭﻡ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺟﻴﺒﻢ ﭘﻮﻝ ﺑﻮﺩ !
🔻ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ :
ﻓﻘﺮ ﺁﺗﺸﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ .
ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﯾﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ .
ﻭ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ
ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ .
ﻭ "" ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ..
👳 @mollanasreddin 👳
سَراسَر همه عیبیم بِدیدی و خَریدی
زِهی کالهی* پُرعیب زِهی لُطفِ خَریدار!
#مولوی
*کاله: متاع و اسباب خانه
👳 @mollanasreddin 👳
#داستانک
✅📝روزی زنی با شوهرش غذا میخورد. فقیری درب خانه را زد. زن بلند شد و دید که فقیر است. غذایی برداشت تا به او بدهد.
شوهرش گفت: کیست؟
زن جواب داد: فقیر است برایش غذا میبرم.
شوهرش مانع شد تا اینکه جر و بحثشان بالا گرفت و کارشان به طلاق کشید.
سالیان سال گذشت و زن، شوهر دیگری گرفت. روزی با شوهر دومش غذا میخورد
که فقیری در خانه را زد مرد در را باز کرد. دید که فقیری است که نیاز به غذا دارد. به خانه برگشت و گفت: ای زن غذایی برای فقیر ببر.
زن فورا بلند شد و غذا را برد
اما
زن با چشمانی پر از اشک برگشت.
شوهرش گفت چه شده ای زن.
زن گفت: این فقیر که در خانه آمده شوهر قبلی من است.
مرد زنش را در آغوش گرفت و سپس رو به او کرد و گفت: من هم همان فقیری هستم که آن روز به در خانه شوهرت آمدم.
هیچ گاه زمانه را دست کم نگیریم
👳 @mollanasreddin 👳
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری
یا بمان یا که نرو یا نگهت میدارم
#محسن_مرادی
👳 @mollanasreddin 👳
جوانی سخــت دنبال مــعاش است
پدر پیـراست و دائـم در تلاش است
اگر چــه در مـخارج پای او لـنگ
دلـش در گـیر تــجدید فــراش است
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
❓بهترین اتفاقی که توی بهشت میفته چیه؟
🔞 بچه خنگای جهنم کیان؟
⏳ دنیای هرکس چقدر طول میکشه؟
🧿 با چشم زخم چیکار کنم؟
😫 چرا خدا سرمون این همه بلا میاره؟
🧐 میدونید فک و فامیل خدا کنار من و شما زندگی میکنن؟
💥 اینا سوالای مهم و پرتکراری هست که آدم دوست داره جوابشو از قرآن بخونه و بشنوه.
💟 استاد بابانژاد که کارشناس موضوعات قرآنی و اجتماعی رادیومعارف هستند هر روز توی کانال ایتاشون یک آیه از یک جزء رو سه دقیقه توضیح میدن تا به جواب همه سوالاتت برسی.
برای عضویت کلیک کنید 👇
https://eitaa.com/joinchat/63242240C180b1c3bc8
گر در ره عشق او نباشی سرباز
زنهار مکن حدیث عشقی سرباز
#مولوی
👳 @mollanasreddin 👳
عزیزان این جهان بــــــــی اعتبار است
بــــــــــظاهر گرچه پر نقش ونگار است
بــــه لالایــی دنیــــــــا دل نبندیـــم
کــــه ایـــــن لالا فریب روزگار است
کــنار هـــر پیــاده اســـــــــب نتازیم
نه هر مرکب نشین دائم سوار اســـت
بگیــریم پـــند از شاهــــــان دنیـــــا
گهی حاکــــم گهی در پای دار اســـت
بـــه برد و بـــــاخت دنیا دل نبازیـــــم
کـــه این دنیا چــو یک میز قمار اسـت
بـزور بــازو و قــدرت ننـــــازیـــــم
پیری باضعف وسستی انتظار اســت
ملنــگ کــن راه راستی پیشه خـــــود
که فردا روز مــحشر این بکار اســــت
👳 @mollanasreddin 👳
ز شرم نرگس مخمور او چندان عرق کردم
که سرتاپای من میخانه شد از شیشهچیدنها
#بیدل_دهلوی
👳 @mollanasreddin 👳
چه بخواهیم چه نخواهیم باید از کوچههای زندگی عبور کنیم
گاهی تلخ گاهی شیرین و باید بدانیم که این عبورها هستند که زندگی را میسازند
پس خواهش میکنم زلال باشید
زیرا پرندگان به برکه های آرام پناه میبرند
و انسانها به دلهای پاک
فکر کنم شما هم قبول دارید
که دلهای پاک همچون برکه های آرام اند،
و دیگران بدون هیچ وحشتی به آنها اعتماد میکنند
، پس خوشا بحال کسانی که مایه آرامش دیگران هستند
امیدوارم که دور و برتون پرباشه از این آدمها
👳 @mollanasreddin 👳
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
💙ســـلام
🌱صبحتون
💙به طراوت باران
🌱دلتان به پاکی آسمان ابی
💙خوشه های افکارتان
🌱سبز و پایدار
💙لحظههایتان زیبا و
🌱بارش بوسه های
💙 خــــدا
🌱پای تمام آرزوهاتون
💙با بهترین آرزوها
👳 @mollanasreddin 👳
⚫️وصیت نامه مولا علی⚫️
کنار من صدف دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان پدر پدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم در من نیست
نثار خرمن جان علی شرر نکنید
اگر چه قاتل من سخت کرده بی مهری
به چشم خشم به مهمان من نظر نکنید
اگر چه بال و پر کودکان کوفه شکست
شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید
از آن خرابه که شبها گذرگه من بود
بدون سفره ی خرما و نان گذر نکنید..
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید
ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان
تمام عمر، شما هم، چو من گذر نکنید🏴
👳 @mollanasreddin 👳
لشکر چشمت همه دار و ندارم را گرفت
گرچه قبلا گفته بودی فکر غارت نیستم!✨
#محمد_شیخی
👳 @mollanasreddin 👳