بزرگی گفته است:
بهترین افراد، کسانی هستند
که از نیکی و سعادت دیگران شاد شوند
👳 @mollanasreddin 👳
هنگام مواجه شدن با مشکل، یادت باشد که حتما راه حلی وجود دارد.
بعد از هر سقوطی، صعودی و بعد از هر شبی، روزی وجود دارد.
ذهنت را روی راه حل ها متمرکز کن.
برای بیرون آمدن از یک اتاق؛
باید در را پیدا کنی،
نه این که به دیوارها فکر کنی !!!🙂
👳 @mollanasreddin 👳
من آن ستارهی شبزندهدار امیدم
که عاشقان تو تا روز میشمارندم
چه جای خواب که هرشب محصّلان فراق
خیال روی تو بر دیده میگمارندم...
هوشنگ ابتهاج✨
👳 @mollanasreddin 👳
پیرمرد که تازه باز نشسته شده بود، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید.
یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش میرفت تا این که مدرسهها باز شد.
در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها، سه تا از پسرهای دبیرستانی در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف میزدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت میکردند و سروصداى عجیبی راه انداختند.
این کار هر روز تکرار میشد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود.
این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد،
پیرمرد دنبال بچهها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت:
«بچهها شما خیلی بامزه هستید و من از این که میبینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم که به سن شما بودم همین کار رو میکردم.
حالا میخوام لطفی در حق من بکنید؛
من روزی ۱۰۰۰ تومن به هر کدوم از شما میدم که بیایید اینجا و همین جوری سر و صدا راه بندازید.
بچهها خوشحال شدند و با کمال میل قبول کردند و چند روزی به این کارشان ادامه دادند، تا آن که چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت:
«ببینید بچهها، متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگیِ من اشتباه شده و من نمیتونم روزی ۱۰۰ تومن بیشتر بهتون بدم، از نظر شما که اشکالی نداره؟»
بچهها گفتند:
«۱۰۰ تومن؟ اگه فکر میکنی ما به خاطر روزی فقط ۱۰۰ تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگه رو شوت کنیم، کورخوندی، ما نیستیم.»
و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد…“
👳 @mollanasreddin 👳
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهری دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کردهاند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بودهاست.
بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جاماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.
آنها به استاد گفتند: «ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمانی طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.» استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد، آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند. آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت،
سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.
سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:
«کدام لاستیک پنچر شده بود؟»
👳 @mollanasreddin 👳
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هولناک رسید. کسی گفت:
" فلان بازرگان نوش دارو دارد اگر بخواهی باشد که دریغ ندارد. گویند آن بازرگان به بخل معروف بود."
گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد گفت:
" اگر نوش دارو خواهم دهد یا ندهد و اگر دهد منفعت کند یا نکند، باری خواستن از او زهر کشنده است."
هرچه از دونان به منت خواستی
در تن افزودی و از جان کاستی
و حکیمان گفته اند:
" آب حیات اگر فروشند فی المثل با آب روی دانا نخرد که مردن به علت به از ماندن به ذلت."
اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست ترشروی
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
🛑 فروشگاه محصولات ارگانیک #برکات 🛑
⭕️ ما اینجاییم تا با قیمت عالی و با کیفیت برتر محصولات را در اختیارتان بگذاریم.
✴️ - انواع گیاهان دارویی
✴️ - انواع شیره
✴️ - روغن های درمانی
✴️ - لوازم آرایشی و بهداشتی
✴️ - انواع شامپوهای طبیعی
✴️. انواع سرکه های طبیعی
✴️. انواع دمنوش های طبیعی
✴️. انواع صابون های طبیعی
✴️. انواع لیف و کفی های طبیعی
✴️.کپسول لاغری بدون عوارض
✴️. انواع مام های طبیعی
✴️. انواع عطرهای طبیعی
و کلی محصولات دیگه... 😍
🟢این کانال #منصف و #باکیفیت محصولات ارگانیک رو براتون پیدا کردم از دستش ندید😍👇🏻
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
https://eitaa.com/joinchat/1039925254C2a29e59c9b
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
@mahsulpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ماجرای انگور، شکر کن تا زیادشه
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟شب بخیر یعنـے
⭐️سپردن خود به خــــدا
🌟یعنے : سیـراب شدن در
⭐️دستان و آغوش خــــدا
🌟شب بخیر یعنـے :
⭐️شڪوفایـی روزت سرشار از
🌟عشـق به خــــدا
👳 @mollanasreddin 👳
📔من میخواهم زنده بمانم
سه بیمار جواب آزمایشهایشان را در دست داشتند.
دکتر به هر سه گفته بود که بر اساس آزمایشهای انجامشده، به بیماریهای لاعلاجی مبتلا شدهاند، به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد و در آیندهای نزدیک عمرشان به پایان میرسد.
آنها داشتند در این باره صحبت میکردند که میخواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند.
نفر اول میگفت:
من در زندگیام همیشه مشغول کسب و تجارت بودهام و حالا که نگاه میکنم، حتی یک روز از زندگیام را به تفریح و استراحت نپرداختهام.
اما حالا که متوجه شدهام بیش از چند روز از عمرم باقی نمانده، میخواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذّت از دنیا کنم.
میخواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم. چیزهایی را بپوشم که دلم میخواسته اما نپوشیدهام. کارهایی را انجام دهم که بهعلت مشغله زیاد انجام ندادهام و چیزهایی را بخورم که تا به حال نخوردهام.
نفر دوم میگفت:
من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده و از اطرافیانم غافل شده بودم. اولین کاری که میکنم این است که میروم سراغ پدر و مادرم و آنها را به خانهام میآورم تا این چند روز باقیمانده را کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم.
در این چند روز میخواهم به تمام دوستان و فامیلهایم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم. در این چند روز باقیمانده میخواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیرخواهانه و عامالمنفعه کرده و نیمی دیگر از آن را برای خانوادهام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند.
نفر سوم با شنیدن سخنان دو نفر اول، لحظهای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت:
من مثل شما هنوز ناامید نشدهام، و امیدم را به زندگی از دست ندادهام، من میخواهم سالهای سال عمر کنم و از زندهبودنم لذت ببرم.
اولین کاری که من انجام میدهم این است که دکترم را عوض میکنم. میخواهم سراغ دکترهای باتجربهتر بروم.
من میخواهم زنده بمانم و زنده هم میمانم!
👳 @mollanasreddin 👳