درست‌ترين شكل عشق آن است كه شما چگونه با یک فرد رفتار می‌كنيد؛ نه اينكه درباره‌ی وی چه احساسی داريد. 👤آنتوان چخوف 👳 @mollanasreddin 👳

🎼قطعه: نجوا سه‌تار: جناب کیارش سنجرانی‌ 👳 @mollanasreddin 👳

✍ داستانی شنیدنی 👳 @mollanasreddin 👳

سلام صبح بخیر 🌱✨ 👳 @mollanasreddin 👳

جواني تحصيل کرده و دانشمند پيش شخصي ثروتمند رفت که دختر را خواستگاري کند! همين که مرد چشمش به قيافه ي جوان افتاد،ازاينکه چنين دامادي داشته باشد بسيار خوشحال شد. لذا براي راضي کردنش گفت: من سه دختر دارم که هيچکدام هنوز شوهر نکرده اند و ميخواهم همه با راحتي کامل زندگي زناشويي خود را آغاز کنند. ازين جهت تصميم گرفته ام به هريک از آنها موقع عروسي به تناسب سنشان پولي بدهم که با دست خالي خانه شوهر نرفته باشند! براي دختر هجده ساله ام 18 ميليون... براي دختر بيست و شش ساله ام 26 ميليون .. براي دختر سي و چهار ساله ام هم 34 ميليون... حالا هر کدام را شما بخواهيد مانعي ندارد. جوان پس از کمي فکر گفت: ببخشيد شما دختر صد ساله نداريد؟ 👳 @mollanasreddin 👳

#غلط_ننویسیم #واژه_شناسی بهروز صفرزاده 👳 @mollanasreddin 👳

یكى از شادترين لحظه هاى زندگى زمانيست كه شجاعت آن را پيدا ميكنى، تا از چيزی كه نمی توانى تغييرش دهى، بگذرى...! 👳 @mollanasreddin 👳

آقا ما سال ۱۳۶۰ هفده سالمون بود عضو بسیج بودیم بعد من دختر همسایمون نامزدم بود خلاصه از اول جنگ تا سال شصت ما داشتیم کل محلمون رو راضی می کردیم که بریم جبهه خلاصه آخرش خیلی سخت راضی شدن من برم خلاصه رفتم دم مسجد سوار اتوبوس اعزام بشم یهو دختر همسایمون که نامزدم بود اومد دم اتوبوس فکر کردم میخواد باهام خدافظی کنه ولی اومد یه آفتابه بهم داد گفت میری اونجا آب نیست با این خودتو بشور خلاصه ما هم آبرومون رفت جلو بقیه ولی دیگه رفتیم دیگه 🤣 #خاطرات_جنگ 👳 @mollanasreddin 👳

میخواهم طوری زندگی کنم که از زندگی لذت ببرم. اگر در کنارش موفقیتی هم حاصل شد، چه بهتر. ولی اگر نشد، لااقل خوب زندگی کرده‌ام و همین کافی است. من موفقيت را بخودی خود هدف نمی‌دانم. خیلی از مردم این را نمی‌فهمند. 📖مواجهه با مرگ برایان مگی 👳 @mollanasreddin 👳

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه آخرالامر حریف قَدَرت ایران است ✍️فرشته پناهی و قائم مقام فراهانی #شعرطنز 👳 @mollanasreddin 👳

📖باغ مخفی نویسنده: فرانسس هاجسن برنت این اثر، داستان مری دختری عبوس و بهانه‌جو و ضعیف را روایت می‌کند که به دلیل از دست دادن پدر و مادرش بر اثر بیماری وبا، برای زندگی با شوهر عمه‌اش به ملک اربابی او فرستاده می‌شود و آنجا ماجراهایی برایش پیش می‌آید که او را از یک دختر لجباز و خودخواه و خودبین به دختری مهربان و دلسوز با دوستان بی‌شمار تبدیل می‌کند. از این داستان اقتباسی تلویزیونی هم شده است که متولدان دهه ۶۰ حتما سریال آن را به‌خاطر دارند. 👳 @mollanasreddin 👳

برای گرفتن وام، به ضامن آهو متوسل شدم. موسی رئیسی #کاریکلماتور 👳 @mollanasreddin 👳