وفاداری رو از استاد شهریار یاد بگیریم :
خَلق را گر چه وفا نیست ولیکن گُل من
نه گُمان دار که رفتی و فراموش شدی...
👳 @mollanasreddin 👳
صندلی، تحمل تنهایی آدم را نداشت نیمکت شد.
#کاریکلماتور
علیرضا جمشیدی
👳 @mollanasreddin 👳
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟
بگفت راه نجاتی به خاطرم نرسد
✍️فاطمه حری و حافظ
#شعرطنز
👳 @mollanasreddin 👳
✍ معرفت
مردی گفت: از پسر حلاج ( حمد ) شنیدم که گفت :
شب آخر به پدرم گفتم مرا نصیحتی کن !
گفت : زود نفس خود را اسیر کن ؛ مبادا او تو را اسیر کند .
گفتم پدر آیا نصیحتی دیگر می کنی ؟
گفت :
وقتی دنیا در کار بردگی است تو به کاری بپرداز که از کمترین ذره اش از کار و عالم برتر و بزرگتر است .
گفتم : آن چیست ؟
گفت : معرفت.
👳 @mollanasreddin 👳
اندازه هات رو ڪه بدونی
همیشه محترمی
اندازه گلیمت
اندازه دهنت
اندازه جيبت
اندازه محبت كردنت
👳 @mollanasreddin 👳
همه خانوادههای خوشبخت مثل هم هستند،
اما هر خانواده بدبخت به راه و روش خودش بدبخت است ...
📖 آنا کارنینا
👤 لئو تولستوی
👳 @mollanasreddin 👳
174425330.mp3
3.34M
🎼آهنگ: از گروه موسیقی دلشدگان
سهتار: جناب امیرحسین اسکندری
عود: جناب امیرفرهنگ اسکندری
کوزه: جناب پیام فرشاد
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
🛑 فروشگاه محصولات ارگانیک #برکات 🛑
⭕️ ما اینجاییم تا با قیمت عالی و با کیفیت برتر محصولات را در اختیارتان بگذاریم.
✴️ - انواع گیاهان دارویی
✴️ - انواع شیره
✴️ - روغن های درمانی
✴️ - لوازم آرایشی و بهداشتی
✴️ - انواع شامپوهای طبیعی
✴️. انواع سرکه های طبیعی
✴️. انواع دمنوش های طبیعی
✴️. انواع صابون های طبیعی
✴️. انواع لیف و کفی های طبیعی
✴️.کپسول لاغری بدون عوارض
✴️. انواع مام های طبیعی
✴️. انواع عطرهای طبیعی
و کلی محصولات دیگه... 😍
🟢این کانال #منصف و #باکیفیت محصولات ارگانیک رو براتون پیدا کردم از دستش ندید😍👇🏻
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
https://eitaa.com/joinchat/1039925254C2a29e59c9b
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
@mahsulpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح بخیر 🌱✨
👳 @mollanasreddin 👳
✍تأثیر دعای مادر
روزی حضرت موسی (ع) در ضمن مناجات خود عرض کرد:
خدایا میخواهم همنشین خود را در بهشت ببینم.
جبرئیل بر حضرت موسی نازل شد و عرض کرد:
یا موسی، فلان قصاب در فلان محله همنشین تو خواهد بود.
حضرت موسی (ع) به آن محل رفت و مغازہ قصابی را پیدا کرد
و دید که جوانی مشغول فروختن گوشت است.
شامگاہ که شد ، جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل خود روان شد.
حضرت موسی (ع) از پی او تا در منزلش آمد و سپس به او گفت:
میهمان نمیخواهی؟
جوان گفت : خوش آمدید.
آنگاہ او را به درون منزل برد.
حضرت موسی (ع) دید که جوان غذایی تهیه نمود،
آنگاہ زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن خارج کرد
او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش به او خورانید.
موقعی که جوان میخواست زنبیل را در جای اول بیاویزد،
پیرزن، کلماتی که مفهوم نمیشد ادا کرد.
بعد از آن جوان برای حضرت موسی (ع) غذا آورد و خوردند.
حضرت پرسید: حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟
جوان گفت: این پیرزن مادر من است.
چون مرا بضاعتی نیست که برای او کنیزی بخرم،
ناچار خودم کمر به خدمت او بستهام.
حضرت پرسید:
آن کلماتی که بر زبان جاری کرد چه بود؟
جوان گفت:
هر وقت او را شستشو میدهم و غذا به او میخورانم،
میگوید:
«غفرالله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیامة فی قبّته و درجته»
(یعنی خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسی (ع) در بهشت باشی ، به همان درجه و جایگاہ او)
حضرت موسی (ع) فرمود:
ای جوان بشارت میدهم به تو که خداوند
دعای او را دربارہ ات مستجاب گردانیدہ است.
جبرئیل به من خبر داد که در بهشت، تو همنشین من هستید.
👳 @mollanasreddin 👳
مراقب باشین بعضیآ در حالیکهِ
هندونه زیر بغلتون میذارن ،
پوستِ موز هم زیرِ پاتون میندازن !!
آدم بی شعور از یه کیلومتری هم قابل تشخیصه،
اگر انسانها را وزن میکنی
مواظب باش تنها بر اساس
مدرکشان وزن نکنی
بعضیها با مدرک ،
خالی از درکند
و برخی بی مدرک سرشارند
از درک و شعور...
👳 @mollanasreddin 👳
هميشه فرصتی برای شروع كردن میتوان يافت،
در حالی که ما
اکثر اوقات به تمام کردن فکر میکنیم!
یاستین گوردر
📖درون یک آینه درون یک معما
👳 @mollanasreddin 👳
🔹️خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند
و رفتنش چیزی از آن کم...!
🔹️حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد.
باید که جای پایش در این دنیا بماند.
🔹️آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود.
نیامده ایم تا جمع کنیم، آمده ایم تا ببخشیم، آمده ایم تا عشق را ؛
ایمان را ، دوستی را
🔹️با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم
آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس! بی حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت.
آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم...
🔹️پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم...
👳 @mollanasreddin 👳
رگ غیرتش را زدند بجای خون،
آب سیب زمینی جاری شد.
#کاریکلماتور
علیرضا جمشیدی
👳 @mollanasreddin 👳
زندگی هیچ چیز بزرگی ندارد ؛
زندگی پر است از چیزهای کوچک
اما اگر تو بدانی که چطور با این چیزهای کوچک خوش باشی ،
آنها را به چیزهای بزرگ دگرگون خواهی کرد...🍃🍃
👳 @mollanasreddin 👳
نهان گشت در زیر خاک نژند
یکی انگل از کشور انگلند
✍️ محمد صبوریان و عیوقی
#شعرطنز
👳 @mollanasreddin 👳
1145195452.mp3
4.29M
🎼 آهنگ: موسیقی تلفیقی
قطعه: پریان
نوازنده سهتار: جناب نیما احسنت
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح بخیر 🌱✨
👳 @mollanasreddin 👳
رنج
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار
👳 @mollanasreddin 👳
صاحبدلی کجاست که خواند به یک نگاه
در اشک ما، حکایت گویای زندگی...
معینی کرمانشاهی
👳 @mollanasreddin 👳
یکی روبهی دید بیدست و پای
که بوده زمانی بریتانیا
✍️محمد صبوریان و سعدی
#شعرطنز
👳 @mollanasreddin 👳
شمع ِ کثیف، پروانه بهداشت نگرفت.
علیرضامعصومی
#کاریکلماتور
👳 @mollanasreddin 👳
پیرمرد و مترو
همسرم تو مترو باهام دعوا کرد گذاشت رفت.
یه پیرمرده دست گذاشت رو شونهم بهم گفت
تا دیر نشده برو دنبالش نذار بره
گفتم رابطه ما دوتا واسهت مهمه؟
گفت نه میخوام بری جات بشینم
👳 @mollanasreddin 👳
من مشکلات را حل نمی کنم. من افکارم را درست می کنم، سپس مشکلات خودشان حل می شوند ...
👤 لوئیس_هی
👳 @mollanasreddin 👳
ما را به خط کردند . از اول صف یکی یکی اسم و مشخصات می پرسیدند، می آمدند جلو. نوبت من شد. اسمم را گفتم . مترجم پرسید «مال کدوم لشکری ؟» گفتم « لشکر امام حسین.» افسر عراقب یک دفعه پرید. موهایم را گرفت به طرف خودش کشید. داد زد « حسین ؟ حسین خرازی؟ » چشم هاش انگار دوتا گلوله ی آتش ؛ سرم را انداختم پایین ، گفتم«نه.»
شهید حسین خرازی
👳 @mollanasreddin 👳
Mohammad-Motamedi-Taknavazi-Kamanche-256.mp3
6.76M
🎼آهنگ: دشتی
کمانچه: جناب آرش کامور
👳 @mollanasreddin 👳