💕تلنگر
ماشینت که جــوش مےآورد
حرکت نمےڪنی ڪنار زده و
مےایستی وگرنه ممکن است
ماشین آتش بگیرد!
خــودت هم همینطوری وقتی
جوش مےآوری عصبانیمیشوی
تخـتهگاز نرو بزن ڪنار ساڪت
باش و هیچ نگو!
وگرنه هم به خودت آســـیب
میزنی هم به اطـــــرافیان!
👳 @mollanasreddin 👳
آنان که به من بدی کردند ، مرا هشیار کردند ...
آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند ...
آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند ...
آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند ...
پس خدایا :
به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ،
خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما .
شهید دکتر چمران
👳 @mollanasreddin 👳
🎆🎆💝🎆🎆
☝گاهے خدا
با دستِ تو
دستِ دیگر بندگانش را مےگیرد...
با زبان تو،
گره کار بنده اے را باز مےکند...
با انفاق تو،
گرسنہ اے را سیر و
عریانے را مےپوشاند...
با قدم تو،
مشکلے را حل مےکند...
👈وقتے دستے را بہ یارے مےگیری...
بدان کہ در آن زمان دستِ دیگر تو،
در دست خداست...
👈اجازه دهید کلماتتان…
باعث قوت قلب دیگران شود،?
الہام بخششان باشد…
و مسیرشان را روشن کند.
👈اجازه دهید اعمالتان…
زنجیرهاے دیگران را باز کند.
👈اجازه دهید دست هایتان…
چشم بند را از دید دیگران کنار بزند.
👈و در پایان
اجازه دهید محبت شما،
نمایشے از محبت خالق مہربان و کائنات باشد…
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کاری خوب پیش نمیره
دو نکته در اون وجود داره ؛
یا مقاومت شما باید سنجیده بشه،
یا اینکه باید مسیرتون رو تغییر بدید ...
تیغه ها رو از توی ذهن خود بردارید ...
تیغه هایی که نمیشه و نمیتونم توشه ..
👳 @mollanasreddin 👳
معلم پای تخته نوشت یک با یک برابر است ...
یکی از دانش آموز ها بلند شد و گفت :
آقا اجازه یک با یک برابر نیست ...
معلم که بهش بر خورده بود گفت :
بیا پای تخته ثابت کن یک با یک برابر نیست ...
اگه ثابت نکنی پیش بچه ها به فلک میبندمت !!!
دانش آموز با پای لرزون رفت پای تخته و گفت :
آقا من هشت سالمه علی هم هشت سالشه ؛
شب وقتی پدر علی میاد خونه با علی بازی میکنه اما پدر من شبها هر شب من و کتک میزنه ....
چرا علی بعد از اینکه از مدرسه میره خونه میره تو کوچه بازی میکنه اما من بعد از مدرسه باید برم ترازومو بر دارم برم رو پل کار کنم ...؟؟؟
محسن مثل من هشت سالشه چرا از خونه محسن همیشه بوی برنج میاد اما ما همیشه شب ها گرسنه میخوابیم ...؟؟؟
شایان مثل من هشت سالشه چرا اون هر 3 ماه یک بار کفش میخره و اما من 3 سال یه کفش و میپوشم ...؟
حمید مثل من هشت سالشه چرا همیشه بعد از مدرسه با مادرش میرن پارک اما من باید برم پاهای مادر مریضم و ماساژ بدم و ...؟؟؟
معلم اشک هاش و پاک کرد و رفت پای تخته و تخته رو پاک کرد و نوشت :
" یک با یک برابر نیست ... "
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردا نیستیم ...
باید خیلی حواسمون باشه به
رفتارمون قضاوت مون
یکم یواشتر دل هم رو بشکنید
یکم به قبرهای خالی فکر کنید
دیگه اونجا جای قضاوت کردن و
دزدی کردن نیست اونجا باید
جواب پس بدی ...
👈هیچ انسانی ، انسان دیگر را نکُشد .
👈هیچ انسانی ، به انسان دیگر تجاوز نکند .
👈هیچ انسانی ، به انسان دیگر دروغ نگوید .
هیچ انسانی ، به انسان دیگر تهمت نزند .
👈هیچ انسانی ، از انسان دیگر غیبت نکند .
👈هیچ انسانی ، مال انسان دیگر را نخورد .
👈هیچ انسانی ، به انسان دیگر زور نگوید .
👈هیچ انسانی ، بر انسان دیگر برتری نجوید .
👈هیچ انسانی ، در کار انسان دیگر تجسس نکند
👳 @mollanasreddin 👳
✅آنچه باور داشته باشید
تبدیل به واقعیت دنیای شما میشود!!
باورهای قدرتمند بر احساسات اعمال و دستاوردهای شما تاثیر میگذارد
اگر گرفتار باورهای غلط ترس و تردید و حقارت باشید
هیچ چیز نمیتواند به شما کمک کند.
💥قانون زندگی قانون باورهاست💥
👳 @mollanasreddin 👳
روزی چهار هندو برای ادای نماز
به مسجدی وارد شدند.
و موقعی که در حال نماز خواندن بودند،
مؤذن وارد مسجد شد!
در این لحظه یکی از هندویان
در وسط نماز با دیدن موذن از وی پرسید:
که آیا اکنون که بانگ اذان برآوردی
وقت نماز بود!؟
هندوی دوم که در کنار هندوی اول
ایستاده بود به وی معترض شد که
با صحبت کردن نماز خود را باطل کردی!
و هندوی سوم هم هردوی دیگر را سرزنش کرد
که بیهوده به هم طعنه نزنید که نماز هر دوی
شما به علت حرف زدن باطل شده است!
در این میان هندوی چهارم در وسط نماز
خود با خشنودی زمزمه کرد که:
«خدا راشکر که من مانند این سه تن
در چاه گمراهی نیفتادم!»
پس نماز هر چهاران شد تباه
عیب گویان بیشتر گم کرده راه
ای خوشا آنکس که عیب خویش دید
هرکه عیبی گفت آن بر خود خرید!
👳 @mollanasreddin 👳
ذکرهای_زیبا
🎀از چیزی نگرانی؟ بگو:
🎀حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت وهو رب العرش العظیم🎀
🎀گرفته میشی بگو:
لااله الا الله ولا حول ولا قوه الا بالله🎀
🎀ناراحتی؟ همیشه بگو:
إنما أشکو بثی وحزنی لله🎀
🎀درزندگیت موفق نیستی؟ بگو:
و ما توفیقی إلا بالله علیه توکلت وإلیه أُنیب🎀
🎀خوشحال نیستی؟ همیشه بگو:
حسبی الله ونعم الوکیل🎀
🎀ازدنیاخسته ای؟ بگو:
اللهم اجعل همی الاخره🎀
🎀نمازهایت را به موقع ومداوم نمیخوانی؟ همیشه بگو:
اللهم اجعلنی مقیم الصلاه ومن ذریتی🎀
🎀میخواهی ازدواج کنی؟ بگو:
ربی لاتذرنی فردا وانت خیرالوارثین🎀
🎀تنهایی؟ همیشه بگو:
ربی هب لی من لدنک سلطانا نصیرا🎀
🎀خوشحالی؟ همیشه بگو:
الحمدلله حمدا کثیرا🎀
🎀درکارهایت سختی میبینی؟ بگو:
اللهم یسرلی اموری واشرح لی صدری🎀
🎀دوست داری آرزویت برآورده شود؟همیشه بگو:
استغفرالله واتوب الیه🎀
🎀تودلت ازدست کسی ناراحتی؟بگو:
اللهم اجعلنی من کاظمین الغیظ والعافین عن الناس🎀
🎀میخواهی دایم قرآن بخونی؟بگو:
اللهم اجعل القران ربیع قلبی🎀
🎀خونه ای دربهشت میخواهی؟ بگو:
قل هوالله احد. الله صمد. لم یلدولم یولد. ولم یکن له کفوا🎀
👳 @mollanasreddin 👳
صبح يعنى
همهی شهر پر از بوی خداست
عابرى گفت که "این مطلق نادیده کجاست؟"
شاپرک پر زد و با رقصِ خود آهسته سرود:
چشمِ دل باز کن این بسته به افکار شماست
صبحتون قشنگ 🌹❤️
👳 @mollanasreddin 👳
📙 حکایت واقعی
🔸در بلخ زنی جوان و خوش چهره وجود داشت، اندام زن به قدری زیبا بود که هر مردی را به گناه آلوده میکرد.
روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم
پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد بیشرمانه او شد. زن زیبارو که هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پسرک را به اتاق خواب خود برد و با شهوت زیاد شروع به در آوردن لباس های خود کرد.
ناگهان فکری به سر پسرک خطور کرد. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، باصورای آلوده به مدفوع برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.
📚منبع: الکنی و الالقاب، ج۱ ،ص۳۱۳
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
👳 @mollanasreddin 👳
💜⚜ وقتی کاری انجام نمی شه ، شاید خیری توش هست ، صبر کن
💜⚜ وقتی مشکل پیش بیاد ، شایدحکمتی داره
💜⚜ وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتما ًدرسی است که باید یاد بگیری
💜⚜ وقتی بهت بدی می کنند ، شاید وقتشه که تو خوب بودن رو یادشون بدی
💜⚜ وقتی همه ی درها به روت بسته می شه ، شاید با صبر و بردباری در دیگری به روت باز بشه و خدا بخواد پاداش بزرگی بهت بده
💜⚜ وقتی سختی پشت سختی میاد ، حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
💜⚜ وقتی دلت تنگ می شه ، حتماً وقتشه با خداي خودت تنها باشی❤️
.
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه در زندگیت
جوری زندگی کن که
“ای کاش”
تکیه کلام پیریت نشود
👳 @mollanasreddin 👳
#شرافت
شرافت نوعی پایبندی به اخلاق است
وقتی هیچکس نه آن پایبندی را می بیند،
نه می فهمد. وقتی نه پاداشی در کار
است و نه سپاسی.
خوب بودن نوعی پایداری است برای
انسان ماندن. نوعی پای فشردن است
برای ایستادن در قامت انسانیت.
شریف بودن در نهان، شکفتن گلی است
پشت سنگی، دور از دست، دور از چشم.
جایی که نه تماشایی هست و نه تحسینی.
شریف باش همچون گلی در غربت کوه ها.
شریف باش نه به خاطر دیگران که برای خودت.
👳 @mollanasreddin 👳
#برشی_از_یک_کتاب
گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است.
رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است.
در تو می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی!
#محمود_دولت_آبادی
📕جای خالی سلوچ
👳 @mollanasreddin 👳
➕مرد متأهلی در مجلسی گفت: زن همانند کفش است که هرگاه مرد اندازه دلخواهش را یافت، می تواند آن را عوض کند.
حاضران در مجلس به مرد خردمندی که در میانشان نشسته بود نگریستند و نظرش را در مورد این سخن پرسیدند. حکیم گفت: حرف این مرد کاملا درست است؛
برای مردی که خود را در حد پا بداند، زن چون کفش است، اما برای مردی که خود را پادشاه می پندارد، زن چون تاج است.
پس کلام گوینده را سرزنش نکنید، فقط بدانید که چگونه به خود می نگرد.
👳 @mollanasreddin 👳
#شرافت
شرافت نوعی پایبندی به اخلاق است
وقتی هیچکس نه آن پایبندی را می بیند،
نه می فهمد. وقتی نه پاداشی در کار
است و نه سپاسی.
خوب بودن نوعی پایداری است برای
انسان ماندن. نوعی پای فشردن است
برای ایستادن در قامت انسانیت.
شریف بودن در نهان، شکفتن گلی است
پشت سنگی، دور از دست، دور از چشم.
جایی که نه تماشایی هست و نه تحسینی.
شریف باش همچون گلی در غربت کوه ها.
شریف باش نه به خاطر دیگران که برای خودت.
👳 @mollanasreddin 👳
🔸در محضر شیخ رجبعلی خیاط
🍃🌺 نكته 1:
اگر به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.
🍃🌺 نكته 2:
تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه».
🍃🌺 نكته 3:
سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد.
🍃🌺 نكته 4:
دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.
🍃🌺 نكته 5:
كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.
🍃🌺 نكته 6:
اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.
🍃🌺 نكته 7:
اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.
🍃🌺 نكته 8:
اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.
🍃🌺 نكته 9:
هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.
👳 @mollanasreddin 👳
🇮🇷🌹🇮🇷
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🍃بہ نام او ڪه...
🌼رحمان و رحیم است
🍃بہ احسان عادت
🌼وخُلقِ ڪریم است
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
👳 @mollanasreddin 👳
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی میکنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانهروز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید:
نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!
پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: بله پدر!
و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد، ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند، حیاط ما به دیوارهایش محدود میشود اما باغ آنها بیانتهاست!
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد:
متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که
ما چقدر فقیر هستیم ...
👳 @mollanasreddin 👳
📚داستان ضرب المثل ها
👈بزنم به تخته
بزنم به تخته
در گذشته در بسیاری از مناطق دنیا مردم بر این اعتقاد بودند که خداوند درون درخت زندگی میکند. با این وصف درخت برای آنها از ارزش بالایی برخوردار بود. به همین خاطر بتهای خود را چوبی میساختند و وقتی که به مشکلی بر میخوردند، به آن درخت دست میزدند و یا به بتهای چوبیشان ضربه میزدند تا به قول خودشان خدا را بیدار کنند و از او بخواهند تا ایشان را در برابر سختیها و مشکلات و بلایا مراقبت نماید.
از این رو امروز هم مردم به شکلی خرافی برای دورماندن از اتفاقات بد و چشمزخم، به چوب و تختهای میزنند تا به این طریق آن بلا را از خود دور کنند.
#ضربالمثل
👳 @mollanasreddin 👳
📚گنج تواضع
گنج تواضع
یکی از پادشاهان فاضل فرزندش را چنین پند میداد:
اگر میخواهی تا همه خلایق را با دادن مال دوست خود گردانی خزانه مملکت خالی میگردد و این مقصود حاصل نشود.
لیکن فروتنی کن و روی خوش نشان ده که همه ی خلایق دوست شما گردند بدون اینکه از خزانه اموال شما چیزی کم شود.
گنج خواسته را پایان است اما گنج تواضع را پایانی نیست. چنانکه از تواضع دوستی به دست آید و از تکبر هزار چندان دشمنی...
📚لطائف الامثال
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود
از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند
سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه اوردند
هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار
بهلول گرفت : اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت این دومین دیوانه هست
عیسی با حالتی عصبی فریاد زد : وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی ؟
بهلول خندید و گفت : صاحب اربده سومین دیوانه هست
هارون از کوره در رفت و فریاد زد :
این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد
بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت : تو هم چهارمی هست هارون !
👳 @mollanasreddin 👳