eitaa logo
سبک و شعر ملتمس
1.3هزار دنبال‌کننده
771 عکس
101 ویدیو
31 فایل
ارتباط، تبادل سبک، ارسال صوت اجرا شده و سفارش کتاب ها.. از طریق آیدی ایتا زیر صورت پذیرد. مجتبی دسترنج(ملتمس): @mojtaba_dastranj_moltames آثار منتشر شده ملتمس: 1. کتاب اشک ملتمس 2. کتاب اشک ملتمس ٢ 3. کتاب شوق ملتمس (عروسی خوانی) و...... التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
غزال مصیبت امام رضا علیه السلام زهرش اثر کرد آقای مارا زهر کین بی بال و پر کرد آن زهر مهلک فرزند زهرا را حزین و خون جگر کرد هی می نشست او تا مثل زهرا از سر کوچه گذر کرد حالش وخیم است گویی که دیگر شاه طوس عزم سفر کرد از داغ آقا زهرا دوباره در جنان دردِ کمر کرد دلتنگ یار است بادی وزید و او جوادش را خبر کرد آمد جوادش شب را کنار جسم بابایش سپر کرد چون نیش خورده سلطان به خود پیچید، تا شب را سحر کرد __ با روضه هایش یابن شبیبان را اسیر و دربه در کرد گفتا بخوانم در ظهر عاشورا چرا جَدّم خطر کرد در بین گودال رفت و خودش را بَهر آئینش سپر کرد شمر سیَه دل آمد به گودال و نبى را بی ثمر کرد با ضَرب خنجر یک یک رگ حنجر برید و، قطعِ سر کرد راضی و خُشنود از اینکه یک دردانه را، او بی پدر کرد سر را به نی زَد با افتخار از خیمه ی زینب گذر کرد اما در آخر این زینب او بود، در کوفه ظَفر کرد @moltames110
غزال مصیبت امام رضا علیه السلام زهرش اثر کرد آقای مارا زهر کین بی بال و پر کرد آن زهر مهلک فرزند زهرا را حزین و خون جگر کرد هی می نشست او تا مثل زهرا از سر کوچه گذر کرد حالش وخیم است گویی که دیگر شاه طوس عزم سفر کرد از داغ آقا زهرا دوباره در جنان دردِ کمر کرد دلتنگ یار است بادی وزید و او جوادش را خبر کرد آمد جوادش شب را کنار جسم بابایش سپر کرد چون نیش خورده سلطان به خود پیچید، تا شب را سحر کرد __ با روضه هایش یابن شبیبان را اسیر و دربه در کرد گفتا بخوانم در ظهر عاشورا چرا جَدّم خطر کرد در بین گودال رفت و خودش را بَهر آئینش سپر کرد شمر سیَه دل آمد به گودال و نبى را بی ثمر کرد با ضَرب خنجر یک یک رگ حنجر برید و، قطعِ سر کرد راضی و خُشنود از اینکه یک دردانه را، او بی پدر کرد سر را به نی زَد با افتخار از خیمه ی زینب گذر کرد اما در آخر این زینب او بود، در کوفه ظَفر کرد @moltames110
غزال مصیبت امام رضا علیه السلام زهرش اثر کرد آقای مارا زهر کین بی بال و پر کرد آن زهر مهلک فرزند زهرا را حزین و خون جگر کرد هی می نشست او تا مثل زهرا از سر کوچه گذر کرد حالش وخیم است گویی که دیگر شاه طوس عزم سفر کرد از داغ آقا زهرا دوباره در جنان دردِ کمر کرد دلتنگ یار است بادی وزید و او جوادش را خبر کرد آمد جوادش شب را کنار جسم بابایش سپر کرد چون نیش خورده سلطان به خود پیچید، تا شب را سحر کرد __ با روضه هایش یابن شبیبان را اسیر و دربه در کرد گفتا بخوانم در ظهر عاشورا چرا جَدّم خطر کرد در بین گودال رفت و خودش را بَهر آئینش سپر کرد شمر سیَه دل آمد به گودال و نبى را بی ثمر کرد با ضَرب خنجر یک یک رگ حنجر برید و، قطعِ سر کرد راضی و خُشنود از اینکه یک دردانه را، او بی پدر کرد سر را به نی زَد با افتخار از خیمه ی زینب گذر کرد اما در آخر این زینب او بود، در کوفه ظَفر کرد @moltames110
غزال مصیبت امام رضا علیه السلام زهرش اثر کرد آقای مارا زهر کین بی بال و پر کرد آن زهر مهلک فرزند زهرا را حزین و خون جگر کرد هی می نشست او تا مثل زهرا از سر کوچه گذر کرد حالش وخیم است گویی که دیگر شاه طوس عزم سفر کرد از داغ آقا زهرا دوباره در جنان دردِ کمر کرد دلتنگ یار است بادی وزید و او جوادش را خبر کرد آمد جوادش شب را کنار جسم بابایش سپر کرد چون نیش خورده سلطان به خود پیچید، تا شب را سحر کرد __ با روضه هایش یابن شبیبان را اسیر و دربه در کرد گفتا بخوانم در ظهر عاشورا چرا جَدّم خطر کرد در بین گودال رفت و خودش را بَهر آئینش سپر کرد شمر سیَه دل آمد به گودال و نبى را بی ثمر کرد با ضَرب خنجر یک یک رگ حنجر برید و، قطعِ سر کرد راضی و خُشنود از اینکه یک دردانه را، او بی پدر کرد سر را به نی زَد با افتخار از خیمه ی زینب گذر کرد اما در آخر این زینب او بود، در کوفه ظَفر کرد @moltames110
غزال مصیبت امام رضا علیه السلام زهرش اثر کرد آقای مارا زهر کین بی بال و پر کرد آن زهر مهلک فرزند زهرا را حزین و خون جگر کرد هی می نشست او تا مثل زهرا از سر کوچه گذر کرد حالش وخیم است گویی که دیگر شاه طوس عزم سفر کرد از داغ آقا زهرا دوباره در جنان دردِ کمر کرد دلتنگ یار است بادی وزید و او جوادش را خبر کرد آمد جوادش شب را کنار جسم بابایش سپر کرد چون نیش خورده سلطان به خود پیچید، تا شب را سحر کرد __ با روضه هایش یابن شبیبان را اسیر و دربه در کرد گفتا بخوانم در ظهر عاشورا چرا جَدّم خطر کرد در بین گودال رفت و خودش را بَهر آئینش سپر کرد شمر سیَه دل آمد به گودال و نبى را بی ثمر کرد با ضَرب خنجر یک یک رگ حنجر برید و، قطعِ سر کرد راضی و خُشنود از اینکه یک دردانه را، او بی پدر کرد سر را به نی زَد با افتخار از خیمه ی زینب گذر کرد اما در آخر این زینب او بود، در کوفه ظَفر کرد @moltames110