دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟
رمان #رقص_دلتنگی در مورد یه #بسیجی
هست که مطمئنم
تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊
وارد کانال شو و همراه این پسر
#بسیجی
اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
نگاهی به پاچه ی شلوارم کردوگفت:تا اون موقع حتما پاهاتون سرما میخورد.
به سمت انباری رفت که دنبالش رفتمو گفتم:پس لطفا بگید چقدر هزینه کردید،بپردازم.
ایمان اخمهای تو همشو کمی باز کردو گفت:مگه حقوق گرفتید؟
_:خب میگیرم
_:یعنی قراره اینجا مشغول بشید؟
_:شما میخوایید مانع بشید؟
_:من مانع کسی نیستم،باشه از حقوقتون کم میکنم،تا من بعد لامپ انباری رو روشن کنید.
دندونامو رو هم فشار دادمو آروم گفتم:دارم برات برادر بسیجی...
به ما بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟
رمان #رقص_دلتنگی در مورد یه #بسیجی
هست که مطمئنم
تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊
وارد کانال شو و همراه این پسر
#بسیجی
اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
نگاهی به پاچه ی شلوارم کردوگفت:تا اون موقع حتما پاهاتون سرما میخورد.
به سمت انباری رفت که دنبالش رفتمو گفتم:پس لطفا بگید چقدر هزینه کردید،بپردازم.
ایمان اخمهای تو همشو کمی باز کردو گفت:مگه حقوق گرفتید؟
_:خب میگیرم
_:یعنی قراره اینجا مشغول بشید؟
_:شما میخوایید مانع بشید؟
_:من مانع کسی نیستم،باشه از حقوقتون کم میکنم،تا من بعد لامپ انباری رو روشن کنید.
دندونامو رو هم فشار دادمو آروم گفتم:دارم برات برادر بسیجی...
به ما بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
#توجه #توجه
👇👇👇👇👇👇👇😍😍😍😍😍
دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟
رمان #رقص_دلتنگی در مورد یه #بسیجی
هست که مطمئنم
تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊
وارد کانال شو و همراه این پسر
#بسیجی
اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇
#کپی_حرام
به ما بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟
رمان #رقص_دلتنگی در مورد یه #بسیجی
هست که مطمئنم
تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊
وارد کانال شو و همراه این پسر
#بسیجی
اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
نگاهی به پاچه ی شلوارم کردوگفت:تا اون موقع حتما پاهاتون سرما میخورد.
به سمت انباری رفت که دنبالش رفتمو گفتم:پس لطفا بگید چقدر هزینه کردید،بپردازم.
ایمان اخمهای تو همشو کمی باز کردو گفت:مگه حقوق گرفتید؟
_:خب میگیرم
_:یعنی قراره اینجا مشغول بشید؟
_:شما میخوایید مانع بشید؟
_:من مانع کسی نیستم،باشه از حقوقتون کم میکنم،تا من بعد لامپ انباری رو روشن کنید.
دندونامو رو هم فشار دادمو آروم گفتم:دارم برات برادر بسیجی...
به ما بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027