eitaa logo
مولتی خبر_بدون سانسور
2.9هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
5 فایل
@moltikhabar/3118137573C21a5abba7f آیدی ادمین👇 https://eitaa.com/Gozareshgar51 تبلیغات ارزان👇https://eitaa.com/joinchat/2831483182Cba5ffa0ff3 l
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟ رمان در مورد یه هست که مطمئنم تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊 وارد کانال شو و همراه این پسر اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027 نگاهی به پاچه ی شلوارم کردوگفت:تا اون موقع حتما پاهاتون سرما میخورد. به سمت انباری رفت که دنبالش رفتمو گفتم:پس لطفا بگید چقدر هزینه کردید،بپردازم. ایمان اخمهای تو همشو کمی باز کردو گفت:مگه حقوق گرفتید؟ _:خب میگیرم _:یعنی قراره اینجا مشغول بشید؟ _:شما میخوایید مانع بشید؟ _:من مانع کسی نیستم،باشه از حقوقتون کم میکنم،تا من بعد لامپ انباری رو روشن کنید. دندونامو رو هم فشار دادمو آروم گفتم:دارم برات برادر بسیجی... به ما بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟ رمان در مورد یه هست که مطمئنم تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊 وارد کانال شو و همراه این پسر اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027 نگاهی به پاچه ی شلوارم کردوگفت:تا اون موقع حتما پاهاتون سرما میخورد. به سمت انباری رفت که دنبالش رفتمو گفتم:پس لطفا بگید چقدر هزینه کردید،بپردازم. ایمان اخمهای تو همشو کمی باز کردو گفت:مگه حقوق گرفتید؟ _:خب میگیرم _:یعنی قراره اینجا مشغول بشید؟ _:شما میخوایید مانع بشید؟ _:من مانع کسی نیستم،باشه از حقوقتون کم میکنم،تا من بعد لامپ انباری رو روشن کنید. دندونامو رو هم فشار دادمو آروم گفتم:دارم برات برادر بسیجی... به ما بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
👇👇👇👇👇👇👇😍😍😍😍😍 دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟ رمان در مورد یه هست که مطمئنم تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊 وارد کانال شو و همراه این پسر اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇 به ما بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027
دوست داری یه رمان بخونی که مسیر داستانش با همه رمانهایی که خوندی فرق کنه؟ رمان در مورد یه هست که مطمئنم تا حالا یه همچین اتفاقی رو جایی نه دیدی ونه شنیدی😊 وارد کانال شو و همراه این پسر اتفاقات خوب و بد روزگار عاشق شدنشو بخون 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027 نگاهی به پاچه ی شلوارم کردوگفت:تا اون موقع حتما پاهاتون سرما میخورد. به سمت انباری رفت که دنبالش رفتمو گفتم:پس لطفا بگید چقدر هزینه کردید،بپردازم. ایمان اخمهای تو همشو کمی باز کردو گفت:مگه حقوق گرفتید؟ _:خب میگیرم _:یعنی قراره اینجا مشغول بشید؟ _:شما میخوایید مانع بشید؟ _:من مانع کسی نیستم،باشه از حقوقتون کم میکنم،تا من بعد لامپ انباری رو روشن کنید. دندونامو رو هم فشار دادمو آروم گفتم:دارم برات برادر بسیجی... به ما بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1274020094C8b87aba027