eitaa logo
زندگی مومنانه
51.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
12 فایل
✨ ﷽ ✨ 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 💠خادم کانال: @abozar_zaman 💠فروشگاه کانال: @tebshia_store 💠تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/2574319627C71f3adb31c
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✅ارزش زمان ✍سه مسافر به شهری رسیدند که پیری دانا آنجا زندگی می‌کرد. نزد او رفتند و خواستند که به آن‌ها پندی دهد. پیر پرسید: چقدر اینجا می‌مانید؟ اولی گفت: تقریبا سه ماه. جواب شنید: به گمانم نتوانی تمام مناطق دیدنی شهر را ببینی. دومی گفت: شش ماه. جواب شنید: شاید تو از آن دوستت هم کمتر شهر را ببینی. سومی گفت: یک هفته. جواب شنید: تو از آن دو بیشتر شهر را خواهی دید!! سپس گفت: زمانی که آدم‌ها فکر می‌کنند زمان زیادی در اختیار آن‌هاست به راحتی آن را تلف می‌کنند اما آن هنگام که اطمینان داشته باشند وقتشان اندک است ارزش زمانشان را به خوبی درک می‌کنند. 💢 راستی ما چقدر وقت داریم؟ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍مولاعلی(ع) آنکه عاشق چیزی باشد، به ذکر آن خو می گیرد. 📚غرر7851 💠: @momenane313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️سخنرانی استاد عالی 🎬موضوع: هر چقدر عبادت کنند به مقصد نمی‌رسند ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨ ✅امانت داری ✍️عبدالرحمن بن سیابه می‌گوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستان پدرم به منزل ما آمد و بعد از تسلیت گفت: آیا از پدرت ارثی باقی مانده است تا بتوانی به وسیله آن امرار معاش کنی؟ گفتم: نه. او کیسه‌ای که محتوی هزار درهم بود به من تحویل داد و گفت: این پول را بگیر و از سود آن زندگی خود را اداره کن. بعدا اصل پول را به من برگردان! من با خوشحالی پیش مادرم دویدم و این خبر را به وی رساندم. هنگام شب پیش یکی دیگر از دوستان پدرم رفتم و او زمینه تجارت را برایم فراهم کرد. به این ترتیب که با یاری او مقداری پارچه تهیه کرده، در مغازه‌ای به تجارت پرداختم. به فضل الهی کار معامله رونق گرفت و من در اندک زمانی مستطیع شدم و آماده اعزام به سفر حج گردیدم. قبل از عزیمت پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او در میان گذاشتم. مادر به من سفارش کرد که پسرم! قرض‌های فلانی را (دوست پدرم) اول بپرداز، بعد به سفر برو! من نیز چنین کردم. با پرداخت وجه، صاحب پول چنان خوشحال شد که گویا من آن پول‌ها را از جیب خودم به وی بخشیدم و به من گفت: چرا این وجوه را پس می‌دهی، شاید کم بوده؟ گفتم: نه، بلکه چون می خواهم به سفر حج بروم، دوست ندارم پول کسی نزدم باشد. عازم مکه شدم و بعد از انجام اعمال حج در مدینه به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن روز خانه امام(علیه السلام) خیلی شلوغ بود. من که آن موقع جوان بودم، در انتهای جمعیت ایستادم. مردم نزدیک رفته و بعد از زیارت آن حضرت، پاسخ پرسش‌هایشان را نیز دریافت می‌کردند. هنگامی که مجلس خلوت شد، امام (علیه السلام) به من اشاره کرد و من نزدیک رفتم. فرمودند: آیا با من کاری داری؟ عرض کردم: قربانت گردم من عبدالرحمن بن سیابه هستم. به من فرمودند: پدرت چه کار می‌کند؟ گفتم: او از دنیا رفت. حضرت ناراحت شد و به من تسلیت گفت و به پدرم رحمت فرستادند. آنگاه از من پرسیدند: آیا از مال دنیا برای تو چیزی به ارث گذاشت؟ گفتم: نه. فرمودند: پس چگونه به مکه مشرف شدی؟ من نیز داستان آن مرد نیکوکار و تجارت خود را برای آن بزرگوار شرح دادم. هنوز سخن من تمام نشده بود که امام پرسیدند: هزار درهم امانتی آن مرد را چه کردی؟ گفتم: یا بن رسول‌الله (صلی الله علیه و آله)! آن را قبل از سفر به صاحبش برگرداندم. امام با خوشحالی گفتند: احسنت! سپس فرمودند: آیا سفارشی به تو بکنم؟ گفتم: جانم به فدایت! البته که راهنماییم کنید! امام (علیه‌السلام) فرمودند: عَلَیک بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ تَشْرَک النَّاسَ فِی أَمْوَالِهِمْ هَکذَا وَ جَمَعَ بَینَ أَصَابِعِه؛ بر تو باد راستگویی و امانتداری، که در این صورت شریک مال مردم خواهی شد. سپس امام انگشتان دستانش را در هم فرو بردند و فرمودند: اینچنین. عبدالرحمن بن سیابه می‌گوید: در اثر عمل به سفارش امام، آنچنان وضع مالی من خوب شد که در مدتی کوتاه سیصد هزار درهم زکات مالم را به اهلش پرداختم. 📚بحارالأنوار، ج47، ص384 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍ امیرکبیر به شیراز رفت. برای اصلاح موی سر به بازار رفت و در سلمانی (آرایشگاه) در بازار شیراز وارد شد تا موی سر و محاسن خود را اصلاح کند. سلمانی خیلی زحمت کشید و موهای او را اصلاح کرد. انتظار داشت امیرکبیر دستمزد زیادی به او بدهد. عده زیادی هم بیرون مغازه، امیرکبیر را نگاه می‌کردند. ولی امیرکبیر مزد متعارف را که یک ریال بود به او پرداخت کرد. سلمانی لب و لوچه‌ای به نشان نارضایتی از دستمزد خود خیس کرد. امیرکبیر گفت: می‌دانم از وزیر اعظم انتظار زیادی داری و این عیب نیست. اما من اگر دستمزد را زیاد پرداخت کنم، قیمت‌ها بالا می‌رود و مردم عادی دچار فشار می‌شوند. دستور داد محافظان یک انگشتر نقره به او دادند. و گفت: این هم هدیه سلطانی ما. بدان دستمزد برای کار تو بود ولی هدیه سلطان برای همه رعیت است که خارج از زحمت‌های آن‌ها پرداخت می‌شود. 💠: @momenane313🌷
✍امام جواد عليه السلام: هر کس به سخن گوینده ای گوش سپارد، او را بندگی کرده است اگر گوینده سخن از خدا می گوید، او خدا را بندگی کرده و اگر از زبان شیطان سخن می گوید، شیطان را بندگی نموده است 📚تحف العقول ص456 💠: @momenane313🌷
✨﷽✨ ✅فضیلت حضرت زینب (س) و ثواب گریه بر ایشان در کلام رسول خدا (ص) ✍️مرحوم سید نورالدین جزائری در کتاب شریف «الخصائص الزینبیة» می‌نویسد: روی أن زینب بنت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) لما ولدت اخبر بذلک رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) فجاء الی منزل فاطمة (علیهاالسلام) و قال: یا بنتاه! ایتینی بنیتک المولودة، فلما احضرتها اخذها رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) و ضمها الی صدره‌الشریف و وضع خده‌المنیف علی خدها فبکی بکاءأ عالیا وسال الدمع حتی جری علی کریمته الشریفة. فقال فاطمة (علیهاالسلام): مم بکاؤک، لا ابکی الله عینیک یا ابتاه؟ فقال صل الله علیه و اله: یا بنیة یا فاطمة! اعلمی ان هذه البنت بعدکِ و بعدی تیتلی ببلایا فادحه و ترد علیها مصائب ورزایا مفجعة، فبکت فاطمة سلام الله علیها عند ذلک، ثم قالت: یا أبه! فما ثواب من یبکی علیها و علی مصائبها؟ فقال رسول‌الله (صل الله علیه و آله): یا بضعتی و یا قرة عینی! انّ من بکی علیها وعلی مصائبها کان ثواب بکائه کثواب من بکا علی اخویها، ثم اختار لها اسم: زینب. ترجمه: روایت شده است هنگامی که زینب دختر امیرالمومنین (علیهماالسلام) به دنیا آمد، به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر دادند و آن حضرت به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) آمدند و فرمودند: دخترم! دختر تازه متولد شده‌ات را به نزدم بیاور. هنگامی که ایشان را آوردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن کودک را در آغوش گرفتند و به سینه مبارک خود چسباندند و گونه مبارک خویش را به صورت آن نازدانه گذاشتند و بسیار گریستند تا جایی که اشک آن حضرت جاری و بر روی آن بانو ریخت. حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) فرمودند: علت گریه شما چیست؟ پدر جان خداوند چشم شما را گریان نکند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای دخترم! ای فاطمه! بدان که بعد از من و تو، او به مصیبت‌های سخت و دشواری مبتلا شده و سختی های زیاد و جانسوزی بر او وارد می‌شود، در این هنگام بود که حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز گریه کردند و خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای پدر! ثواب کسی که بر او و بر مصائب او گریه کند چیست؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پاسخ دادند: ای پاره‌ تن و نور چشمم! کسی که بر او و مصیبت‌هایش گریه کند، ثوابش به مانند گریه بر دو برادرش [امام حسن و امام حسین (صلوات الله و سلامه علیهما)] می‌ماند و سپس نام زینب را بر آن دختر انتخاب فرمودند. 📚الخصائص الزینبیة، تالیف سید نور الدین جزائری، ص32، چاپ دار الحوراء ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️سخنرانی استاد عالی 🎬موضوع: خدا رفیقمه ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨ ✅اگر دعایتان مستجاب نشد مدعی نشوید ✍️اگر دعای من مستجاب نشد، حق ندارم در اثر بخش بودن اذکار و ادعیه شک کنم و یا ایمان خود را ضعیف کنم و بگویم که حالا دیدید هر چه دعا کردم مشکلم حل نشد، پس همه چیز دروغ و سرکاری است و خداوند ما را فراموش کرده است. حتی برخی پا را فراتر گذاشته و می‌گویند خدا دیگر به ما نگاه نمی‌کند و دارد از ما انتقام می‌گیرد، کلمات و عباراتی که حتی نوشتن آن العیاذ بالله، معصیت دارد تا چه رسد به این که کسی معتقد به آن باشد. اگر فرضا دعای من مستجاب نشد باید اندیشه کنم که چه چیز باعث شد دعا و ذکری که به آن مشغول بودم اثری برجای نگذاشت. اول این که باید بدانم آیا همه شرائط دعا، وجود داشت؟ آیا واقعاً از خدا خواستم حاجت خود را و فقط لقلقه زبان نبود؟ آیا هم زمان با خواهش از خدا، از بنده خدا قطع امید کرده بودم؟ آیا دعا را در وقت مناسب و در شرایط مناسب خواندم؟ آیا قبل از دعا، گناه و معصیت کبیره‌ای بود که از آن توبه نکرده‌ام؟ آیا عاق والدین نبودم؟ آیا دین حق مردم بر گردن من نبود؟ آیا دعای من موجب نادیده گرفتن حق همسر یا فرزندانم نبود؟ دوم اینکه آیا دعایی که کردم واقعاً به صلاح من بود؟ آیا اگر حاجتم برآورده می‌شد؛ مصلحت و خیر دنیا و آخرتم را به همراه داشت؟ آیا اگر خداوند خواسته‌ام را برآورده می‌کرد، از او دور نمی‌شدم؟ و ده‌ها پرسش دیگر. عزیزان، اگر دعاها و مناجات شما جواب نداد، آسیب‌شناسی کنید، کاغذ و قلمی بردارید و نکته به نکته، همه را یادداشت کنید و ببینید اشکال کار کجاست، شاید هم زمان با خدا، چشم امیدی به مخلوق هم داشتیم. شاید دعا را با دقت و حوصله نخواندیم. شاید آداب آن را رعایت نکردیم. شاید حق آن کسی در گردن ما بود که مانع شد. شاید گناه کبیره‌ای بود که توبه نکردیم و همان مانع اجابت دعا شد (و به همین دلیل است که قبل از دعا، استغفار را توصیه فرمودند تا اول، شرط توبه عملی شده باشد و استغفار را کلید استجابت دعاها دانستند)، شاید پدر و مادر (چه زنده چه فوت شده) از ما ناراضی باشند یا به هر دلیلی امکان استجابت مهیا نبود و حتی همه این مقدمات موجود بود اما دعای ما مصلحت و خیر ما نبود. به هرحال باید که همه جوانب را بسنجیم و بی‌خود، خداوند و کارگزاران پاک او را مورد بدگمانی خود قرار ندهیم که العیاذ بالله. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✅چنین همسری نصف اجر یک شهید را خواهد داشت ✍️شخصی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله عرض کرد: همسری دارم که به هنگام ورود به خانه به استقبالم مى‌‏آید و به هنگام خروج ‏بدرقه‌‏ام می‌کند. هنگامی که مرا اندوهناک یافت در تسلیت من می‌گوید : اگر درباره رزق و روزی مى‌‏اندیشى غصه نخور که خدا ضامن روزی است. و اگر در امور آخرت می‌اندیشى خدا اندیشه و اهتمام ترا زیاده گرداند. پس حضرت ‏رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: خدای را در این جهان عمال و کارگزارانی است و این ‏زن از عمال خدا میرباشد، چنین همسری نصف اجر یک شهید را خواهد داشت. 📚وسائل الشیعة، ج14، ص17 💠: @momenane313🌷
✍امام على عليه السلام: دانايى، ريشه هر خوبى است؛ نادانى ريشه هر بدى است 📚غررالحكم حدیث818 و819 💠: @momenane313🌷
✨﷽✨ ✅صادق باش تا عذاب وجدان نداشته باشی ✍️ﯾﻪ خواهر و برادر ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ می‌کردن، ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺗﯿﻠﻪ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ. پسر ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ‌ﻫﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿ‌ﺪﻡ و ﺗﻮ هم ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ. ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ. ﭘﺴﺮ بزرگ‌ترین ﻭ زیباترین ﺗﯿﻠﻪ ﺭﻭ یواشکی برداشت و ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺩ. ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻮﺭ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎ رو ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ. اوﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿد و تمام شب خواب بازی با تیله‌های رنگارنگ رو دید. اما پسر ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ تمام شب نتوﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ حتما ﺩﺧﺘﺮک ﻫﻢ ﯾﻪ خرده ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎﺷﻮ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻩ. دقت کردین چقدر بعضی رفتارهای ما هم همین شکلیه؟ بعضیا فکر می‌کنن زرنگن، در واقع همین کودک این داستان هستند. ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺎﻝ کسانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ نیستند و ﺁﺭﺍﻣﺶ از آن ﻛﺴانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩقند. ﻟﺬﺕ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ افراد صادﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﻛﻨﺪ، از آن ﻛﺴانی است ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺻﺎﺩﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ می‌کنند. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e