#داستان
شبی ﻣﺎﺭ ﺑﺰﺭگی وارد دکاﻥ ﻧﺠﺎری میشود ﺑﺮﺍی پیدا کردن غذا، ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﺭ ﮔﺸﺘﻲ ﻣﻴﺰد، ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﺭّﻩ ﮔﻴﺮ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻭ کمی ﺯﺧﻢ میشود.
ﻣﺎﺭ خیلی ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺧﻮد، ارّﻩ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﻴﮕﻴﺮد که ﺳﺒﺐ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰی ﺩﻭﺭ دهانش ﻣﻴﺸﻮد.
ﺍﻭ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎقی ﺍﻓﺘﺎده ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺭّﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﮔﺶ حتمی اﺳﺖ، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻴﮕﯿﺮد، ﺑﺮﺍی آﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﻮد دﻓﺎﻉ ﻛﺮده ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺭّﻩ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﭘﻴﭽﺎﻧﺪ ﻭ ﻫﻲ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ.
ﻧﺠﺎﺭ ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﺁﻣﺪ، ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﺭّﻩ لاشهٔ ﻣﺎﺭی ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺧﻢﺁﻟﻮﺩ دﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻴﻔﻜﺮی ﻭ ﺧﺸﻢ ﺯﻳﺎد ﻣﺮﺩﻩ اﺳﺖ.
ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ دﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﻴﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ میشویم، ﺧﻮدﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻧﺠﺎندهاﻳﻢ ﻭ ﻣﻮقعی ﺍﻳﻦ ﺭﺍ درک ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻛﻪ خیلی دﻳﺮ ﺷﺪه ...
ﺯﻧﺪگی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ دارد ﻛﻪ ﭼﺸﻢﭘﻮشی ﻛﻨﻴﻢ، از اتفاقها، از آدمها، ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ، ﮔﻔﺘﺎﺭﻫﺎ.
خودمان ﺭﺍ به ﭼﺸﻢﭘﻮشی ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻭ ﺑﺠﺎ عادت بدیم.
#اندکی_تفکر
🤔
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@monadianalmahdi
#داستان
❗️دو برادر بودند كه يكی از آنها معتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود.
برای همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يک خانواده و با يک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشتهاند؟
❗️از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلی شكست من، پدرم بوده است! او هم يک معتاد بود، خانواده اش را كتک می زد و زندگی بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شدهام.
از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است! من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگیاش را میديدم و سعی كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايستهای جايگزين آنها كنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی،
دنیا و آخرت او را می سازد.
#اندکی_تفکر
🤔
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@monadianalmahdi
پنجفکری که هر روز بهت آسیب میزنه:
۱. دیگران در مورد من چه فکری میکنند؟
۲. دیگران چه چیزهایی دارند و من چه چیزهایی ندارم؟
۳. دیگران چکار میکنند که من نمیکنم؟
۴. چه کاری باید انجام بدم تا بهتر از دیگران باشم؟
۵. چه کاری باید کنم تا توجه و شهرت بیشتری از دیگران بدست بیارم؟
✅ به جای اینکه انرژی خودتو صرف این فکرها کنی، در جایگاه خودت، بهترین باش، اونوقت ببین از همه بهتر میشی.
#اندکی_تفکر
🤔
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@monadianalmahdi
تنها کسی که میتونه شعار«زن، زندگی، آزادی» سر بده «محمدِامین»ــه که با بعثتش دیگر دختری زنده به گور نشد!
مهدی حاجی پور
#اندکی_تفکر
🤔
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@monadianalmahdi
#داستان
🔴بچهها را در معرض #چشمزخم قرار ندهید.
استاد محمدعلی مجاهدی نقل کردهاند:
یک سال به اتفاق همسر و دختر چهار سالهام عازم مشهد مقدس شده بودیم.
در همان روز ورود به مشهد، بلافاصله پس از عتبه موسی علی بن موسی الرضا _علیهالسلام_، توفیق زیارت آقای مجتهدی را پیدا كردیم.
دخترم لباس عربی چینداری به تن داشت و درحیاط خانه سرگرم بازی بود.
آقای مجتهدی رو به من و همسرم كرده، فرمودند: چرا در حق این كودک معصوم ظلم میكنید؟!
شنیدن جمله عتابآمیز آن مرد خدا، برای ما بسیار سنگین آمد؛ زیرا در حد توانی كه داشتیم، چیزی از دخترمان فروگذار نمیكردیم.
هنگامی كه آن مرد خدا تعجب ما را دید، فرمود: این بچه دارد از بین میرود! طبیعت كودک خیلی لطیف است و تاب چشم زخم ندارد.
از شنیدن این مطلب، تعجّب من و همسرم بیشتر شد؛ زیرا به چشم خود میدیدیم كه دخترمان با شادی كودكانه خود سرگرم بازی كردن است و مشكلی ندارد!
دقایقی گذشت، ناگهان دخترم نقش زمین شد و رنگ چهرهاش تغییر كرد و نفسش به شماره افتاد!
من و همسرم از دیدن این صحنه، به اندازهای دست و پای خود را گم كرده بودیم كه نمیدانستیم چه باید بكنیم.
حضرت آقای مجتهدی آمدند و دخترم را در آغوش گرفتند و در حالی كه ذكری را زمزمه میكردند، بر روی او میدمیدند.
دخترم پس از چند دقیقهای، رفته رفته حالت طبیعی خود را پیدا كرد و باز سرگرم شیطنتهای كودكانه خود شد!
حضرت آقای مجتهدی در حالی كه ما را به صرف میوه دعوت میكردند، رو به همسرم كرده فرمودند: خانم همشیره! لزومی ندارد كه این لباس زیبا را بر تن این كودک كه خود بسیار زیبا است، بپوشانید و بعد او را از میان كوچه و بازار عبور دهید و نظر مردم را به طرف او جلب كنید!
وآنگهی چرا به هنگام بیرون آمدن از خانه صدقه ندادید؟! میدانید كه صدقه، رفع بلا میكند.
آن مرد خدا راست میگفت. هنگامی كه به دیدار او میرفتیم، در بین راه بسیاری از افراد دختر خردسالم را به هم نشان میدادند و سرگرم تماشای او میشدند و ما از این مطلب غافل بودیم كه به دست خودمان داریم برای او درد سر ایجاد میكنیم.
به نقل از کتاب کرامات شیخجعفرمجتهدی (ره)
#صدقه
#اندکی_تفکر
🦋
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@monadianalmahdi
#طنز
مدتی بود دچار بیهویتی و پوچی شده بودم. از همه چیز و همه کس بدم میامد، امید به آینده هم نداشتم.
پیش هر روانشناسی هم رفتم جواب نگرفتم.
به توصیه یکی از دوستان نامهای به یک روحانی نوشتم و مشکلم را گفتم. جواب خیلی خلاصهای داده بود، نوشته بود فقط ترکیه.
من هم بارام را بستم، چند هفتهای رفتم آنتالیا و استانبول، کلی بهم خوش گذشت و حالم عوض شد😍.
اومدم شهرمون نامهای که حاجآقا داده بود رو بازم خوندم، دیدم نوشته تزکیه، نقطش کمرنگ بوده، ندیدم.
ولی به هر حال خدا پدرش رو بیامرزه😂😂😂
ماه شعبان، ماه تزکیه است، قدر بدانیم.
فرصتها سریع از دست میرن
#اندکی_تفکر
🤔
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@monadianalmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا کسی که امید به رحمتش داره و اعتقادش قویه رو یهجور دیگه نظر میکنه
داستانی از خادم حرم حضرت عباس علیهالسلام
#دهه_امامت_و_ولایت
#اندکی_تفکر
💚
@monadianalmahdi