eitaa logo
دانلود
هدایت شده از  خانه با برکت🕋
۱۸ مرداد ۱۴۰۲/ سال سوم یکی از تحریف های بزرگ کتابهای درسی! سانسور ساختاری ایران، سرزمین پیامبران یکی از نقاط بسیار بارز نقص اندیشه ما، بی توجهی به گذشته و تاریخ پیشینیان است. عجیب تر اینکه در و عظیم الشأن، تاکید بسیار فراوانی درین خصوص وارد شده. در این میان اما نوع روایت تاریخی ایران پیش از اسلام، در ما بسیار عجیب است. با این که بر اساس پژوهش های صورت گرفته حداقل سی نفر از انبیای بزرگ الهی در ایران مدفون هستند، اما کمترین اثر و نشانه ای از این اولیای الهی که زندگی بشرند، در کتاب های درسی ما و بالتبع در ذهنیت ایرانی وجود ندارد. روی دیگر این سانسور ساختاری، روایتی است که از میراث فرهنگی ایران ارائه می دهد. نتیجه اینکه نام و راه انبیاء علیهم السلام به صورت ساختاری متروک و مهجور مانده و از دیگر سو، دوگانه باطل اسلام و ایران ایجاد شده. به خاطر دارم زمانی که در دبیرستان بودم، یکی از رنج‌های همیشگی ام آمدن اسلام به ایران بود و از دست رفتن آن شکوه(طاغوتی ظالمانه) پیش از اسلام!!! باید بدانیم ایران پیش از اسلام، روایتی کاملا متفاوت از آنچه که در ذهن های ماست دارد. روایت گذشته به محوریت تاریخ سازی و مدیریت انبیاء علیهم السلام یا به محوریت پادشاهان و طاغوتان؟ این یکی از مهمترین پرسش ها و اولویت های تمدنی(دریافت) پیش روی ماست. روایت «الذين من قبلهم» به محوریت سه گانه ایمان،کفر، نفاق و با مدیریت انبیاء علیهم السلام یا اینکه فلان طاغوت چند سال حاکم بود و پس از آن چه کسی آمد؟ اهمیت روایت تاریخی در این است که زندگی گذشته، پل و مسیر آیندگان است. روشی که نامه گرانقدر ۳۱ نهج البلاغه بر اساس آن نوشته شده. مطالب مشابه: قرآن و تخت جمشید(اینجا) حیات القلوب علامه مجلسی یا تاریخ تمدن ویل دورانت (اینجا) @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۹ بهمن ماه ۱۴٠۳/سال چهارم انبیائی که هنوز هم متهم به نادانی اند!!!! هزاران سال گذشت تا روزشمار تاریخ به بیستُ هفتم رجب رسید. روزی که بشریت واجد آن مقدار از بلوغ شد که پذیرای دریافت ابدی ترین و ارزشمند ترین تعالیم زندگی باشد(آیه۹إسراء). امروز قله تاریخ بشر است و عظیم الشان رسول الله الاعظم، به نقطه دریافت الهی واصل شد(آیه۶نمل). قرآنی که چشمه ها و دریاهای دانش از آن می جوشد(خطبه۱۸۹نهج البلاغه). در این میان اما، از انسانها گرفتار یک مصیبت بزرگ شدند. بلایی که خداوند متعال نام آن را می گذارد(آیات۷۱مؤمنون/۱٠۵یوسف/۱انبیاء). إعراض و رویگردانی از پیام انبیاء علیهم السلام از آدم تا خاتم. اما نکته ای بسیار قابل تامل در نوع مواجهه ، با تعالیم و صحیحی که پیامبران مبلّغ آن بودند. چقدر جالب است که بدانیم یکی از اصلی ترین مواجهه های مخالفان مسیر ، قدیمی خواندن کلامُ راه انبیاء علیهم السلام بوده. دشمنان پیامبران الهی همیشه به آنها می گفتند: دوره ی شما تمام شده و این حرفهای اقوام گذشته است(آیات ۳۱ انفال/۲۴نحل/۱۳مطففین). گفتم جالب است به این دلیل که نوع برخورد و مواجهه کثیری از ما هم با آیاتُ روایات، دقیقا به همین شکل است. ما هم به دلایل مختلفی از جمله غیر قرآنی از سویی و ناقص از دیگر سوی، نگاهی درست به آیات کتاب الهی و در نتیجه تاریخ بشر نداریم. چرا که اصلی ترین منبع روایت گذشته، گزارش های خالق انسان است نه روایتهای و دیگران. ما نیز عصر نبی الله الاعظم را زمانه ای بسیطُ ساده می دانیم. دوره ای که بشریت در نادانی به سر می برده و الحمدالله امروز، به برکت از آن جهالتها خلاصی یافته. ما هم دقیقا مانند ، خود را دانشمند می دانیمُ زمانه پیامبرمان را عصری ساده و در نتیجه غیرقابل استناد!! اما پرسشی بسیار مهم: اگر انبیاء علیهم السلام روش صحیح زندگی را تعلیم می دادند و کثیری از مردم از آنان رویگردان بودند، پس این جماعت بر اساس چه اصولی زندگی می کردند؟ این همان مسئله ایست که در طی چند قرن و با روایت دروغ گذشته، پاسخش را از ما پنهان کرده. ما خیال می کنیم دشمنان پیامبران، شاخُ دُمی در سرُ پشت داشته و فاقد فهم ابتداییات زندگی بوده اند. آنها را آنقدر عقب افتاده و نادان برایمان تصویر کرده اند که خیال می کنیم اگر امروز با وبا نمی مردند، قطع به یقین فردا با از بین می رفتند. دقیقا به همین دلیل است که هیچ گاه انبیاء علیهم السلام را جدی نمی گیریم. چرا که خود را با زمانه و دشمنانی بسیار سخت تر و پیچیده تر از عصر آنان مواجه می دانیم(فَتَأَمَّلْ جَيِّدا). حال آنکه برخلاف این روایت و تصور رسوخ یافته اما نادرست، قرآن کریم می فرماید: اتفاقا دشمنان پیامبران هم داشتند و دقیقا مانند مردم زمانه ، سرمست از یافته ها و داشته های علمی خودشان بودند(۸۲و۸۳غافر). این است که همیشه انبیاء را و نادان می دانستند(۶۶و۶۷ اعراف). اینکه می گویم به دلیل نگاه نادرست به تاریخ، ارتباطمان با قرآن مقطوع است و اساسا خود را مخاطب کلام الهی نمی دانیم یعنی همین. بسیاری از ما حین قرائت این قبیل آیات، بلافاصله می گوییم: عجب انسانهای نادانی بودند که دست رد به انبیاء زدند. ما که الحمدالله جزء مؤمنین به آن راه و مسیریم! اما حقیقتا اینگونه است؟ بگذارید مثالی بزنم. به این فرمایشات تمدنی و بسیار گرانقدر حضرت دل بدهید: ۱.اگر دعا کم شود، بلاها زیاد خواهد شد(این را به کسی که به صورت تخصصی می خواند بگویید) ۲. اگر صدقه دادن کم شود، بیماریها زیاد می شود (این را به یک بگویید) ۳. اگر زکات تعطیل شود، دام ها هلاک خواهند شد(این را به یک بگویید) ۴. اگر ظلم زیاد شود باران کم می شود(این را به متخصصان و هوا بگویید) ۵. اگر ربا گرفته شود، زلزله هم زیاد می شود(این را به اقتصاددانان و پژوهندگان زمین شناسی بگویید). اینها و صدها گزاره علمی عمیق دیگر که اگر به متخصصان امروزین عرضه شود خواهند گفت: خدایتان شفا دهد، این حرفهای سطحی و عوامانه چیست که می گویید؟!؟!؟ . این است که بشر امروز هم گرفتار همان ، تک بعدی و ظاهربین خود است(۸۵إسراء/۷روم) و این ریشه تمام بدبختی های اوست(۴۱روم). عزیز برای رسیدن به سرمنزل مقصود، نیازمند گذر از مرحله احساسُ عاطفه، به مرحله از حضرت مدینه العلم علیه السلام و قرآن ایشان است و این، پیام و شأن حقیقی روز مبعث است. وقتی در این سطح وارد مواجهه تمدنی بشویم، خواهید دید که ، دقیقا مانند روز اول بعثت، چقدر زنده و زیادند!!!! @besalamen_amenin