مُنیب .
؛ من از اونایی ك پیشتن ، کمتر دوستت نداشتم : )) . ¹²⁸ #اربعین / #جامانده .
اربعین ، حکایت بُرادههاست ؛
حکایت عاشقهایی که به تور دوست
حضرت دوست افتادهاند ..
حکایت صفرهایی که کنار هم جمع
شدهاند تا در آغوش اَلف قامت دوست
ارزش پیدا کنند ..
صفرهایی که آمدهاند تا همه دایره
خالیشان را پر کنند !
از نور آقای اباعبدالله ، از نور خدا ✨
مُنیب .
میگه : « شماها دیگه نخواهید توانست اسمهای قشنگ مذهبی رو بچههاتون بذارید . چون همین الانش هم چندس
جهان دندان تیز کرده بر دریدن بارقههای امید ؛
برای حفظ جان روحتان به [ امیرالمؤمنین ] پناه ببرید .
مُنیب .
؛ - حسن مولا :))))))))) 💚 -
امامحسنع کریمه :)
کریم میبخشه بدون توقّع ،
اینجوری نیست که ببخشه
که شما جاش بعداً جبران کنید
برای استحقاق نمیبخشه !
میبخشه ، چون سجیّت اون کرمه
عادتش احسان کردنه ، نه اینکه
دیگری خوب باشه ! او میبخشه
حتی به کسایی که مخالف و
دشمنشن ؛ عالم دستشه ..
« استاد کاشانی »
مُنیب .
-
تماٰم شد ؛
اذان مغرب را که گفتند ماه محزون صفر هم تمام شد . پیراهن مشکی عزای تو را تا میکنم و نمیدانم محرم سال آینده قسمتم میشود خودم تن کنم یا به دست کسی گوشه کفنم ، قرارش میدهند .. نمیدانم باز چشمم به گنبدت میافتد یا نه ! در این لحظههای آخر ، زمزمهی نامت و بلورهای اشكی چشمانم را از من بپذیر .
ای عزیز در پرده ، زیبای مخفی ، آرزوی فقیهان عابد ، همنشین جوانان گمنام ، عزلتنشین شبزندهدار . گاه فراموشم میشود که تو مردی هستی در قامت مردان دیگر ، در لباس آدمی ؛ میان جمعیت . چقدر عجیب است نه ؟ که تو بین جمعیت در میدان ولیعصر تهران از کنار من رد میشوی و میپیچی توی بلوار کشاورز . یا در میدان شهرداری رشت ، پایینشهر مشهد ، یا چهارراه تربیت تبریز در پی خانهی دوستی که هیچکس انتظار ندارد او دوست تو باشد . چقدر عجیب است عزیزم . که آن پیرمرد کفاش خیاباننشین نمیدانست مشتری امروزش وقتی به خانه رفت ، تمام امور عالم را تدبیر خواهد کرد . کاش میدانست و آن چند اسکناس را همیشه نگهمیداشت . کدامین زن غزاوی میدانست که آن جوان مهربانی که دیشب در اردوگاه آوارگان ، کودکان را نوازش میکرد و رد میشد ، تو بودی ؟ میدانی اینها فکر میکنند در معادلات قرن بیستویک تو هیچکارهای . همه چیز لابد در ید کتشلوارپوشهای مجمعهای بینالمللی است یا اینطرف در دست روحانیان و مبارزان جبهه حق . نه نه ! تو اگر اعمال ولایت نکنی ، تو اگر اراده نکنی ، تو اگر یکهو توی گوش فلان مجاهد نوزدهبیستساله نگویی که برخیز ، مگر میتواند از تونل خارج شود و بمب روی مرکاوا بگذارد ؟ تو اگر به زانوان آن پاسدار شهرهای زیرزمینی و آن یمنی قایقسوار در برابر ناوهای کفر قوت ندهی مگر میتواند قدمی بردارد ؟ ما فکر میکنیم خودمان داریم کار میکنیم . من فکر میکنم خودم دارم مینویسم . مخاطبم فکر میکند اتفاقی با این یادداشت مواجه شده . حتی آن سیاستمدار غربی تصور میکند که خودش همه کاره است . اینها لجم را درمیآورد . نمیدانند تو اگر یکلحظه چشم بر عالم بپوشی سلولبهسلول دنیا متلاشی میشود . تویی که همه مهرهها را برای غلبه طرح آخرالزمانیات بر جهان حرکت میدهی و خیال میکنند خودشان حرکت میکنند . حتی اگر اوضاع به چشم نزدیکبین ما به نفع جبهه حق بنظر نرسد . تو ، تو مردی با ظاهر معمولی بین ما که در میدان ولیعصر میپیچی توی بلوار کشاورز . عجیب است عزیزم نه ؟
« مهدیمولایی »
امام باقر علیهالسلام فرمودند :
هرکس با علیع دشمنی کند
وارد دوزخ میشود ، آنگاه خداوند
دوازده هزار طوق به گردنش افکنده
که بر هر طوق شیطانیست ..
که به صورتش آب دهان انداخته و
وی را به وحشت و هراس اندازد .