eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
837 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆ادامه از فرسته قبلی ⁉️حال سؤال این است که آیا فلسفه اسلامی می‌تواند در پیشرفت و تمدن‌سازی نقش داشته باشد؟ قطعاً جواب مثبت است اما سؤال دیگر این است که کدام تلقی از فلسفه می‌تواند در تمدن‌سازی و تحول آفرینی نقش داشته باشد؟ طبیعتا تلقی گذشتگان از فلسفه، ارتباط چندانی با تحول و تمدن‌سازی ندارد چون فیلسوفان بزرگی داشته‌ایم که فلسفه آنها نقشی در تحولات اجتماعی نداشته است بنابراین گام اول این است که باید درک خود از فلسفه را بازسازی کنیم تا فلسفه ما منشأ تحول شود. ما نیازمند منظومه معرفتی هستیم که این منظومه، بُعد عقلانی دارد که فلسفه متکفل آن است و متکلف بُعد وحیانی آن هم قرآن و سنت است. بازسازی کنیم تا فلسفه ما منشأ تحول شود. ما نیازمند منظومه معرفتی هستیم که این منظومه، بُعد عقلانی دارد که فلسفه متکفل آن است و متکلف بُعد وحیانی آن هم قرآن و سنت است. 🔸رابطه فلسفه و سایر حوزه‌های علمی البته تمدن، تنها با علم و معرفت شکل نمی‌گیرد بلکه معنویت، هنر، اخلاق و مدیریت کارآمد هم باید وجود داشته باشد. در این راستا باید تلقی خودمان از فلسفه را تصحیح کنیم. معمولا در سنت چند قرن گذشته گفته شده موضوع فلسفه، وجود است در حالی‌که این تنها یک شاخه از فلسفه است که گذشتگان به آن فلسفه اولی یا متافیزیک یا مابعدالطبیعه می‌‌گفتند در حالی که فلسفه شامل طبیعیات، الهیات، ریاضیات، منطق، اخلاق، سیاست، تدبیر منزل و علوم عملی می‌شود اما ما یک شاخه از فلسفه را جایگزین سایر شاخه‌ها کردیم. امروزه در دنیا هم فلسفه به معنای گسترده مد نظر است و صرفاً به معنای هستی‌شناسی نیست بنابراین ما هم باید معنای فلسفه را بسط داده و به معنای هر نوع تفکر عقلی در باب مسائل بنیادی بشر در نظر بگیریم. نکته دیگر این است که توجه داشتیم که باید علاوه بر فلسفه، سایر حوزه‌های معرفتی هم فعال شوند تا تحول در جامعه رخ دهد چون اساسا تحول در فلسفه وابسته به تحول در سایر حوزه‌های معرفتی است. یکی از تفاوت‌های فلسفه در معنای امروزین و گذشته این است که گذشتگان، فلسفه را به عنوان امری ایستا در نظر می‌گرفتند اما فلسفه در معنای جدید پویا است و شاخه‌های جدید فلسفه دائما تولید می‌شوند یعنی فلسفه در حال ساخته شدن و در ارتباط با سایر حوزه‌ها است. در اسلامی‌سازی علوم هم فلسفه صرفاً یکی از عناصر است و اگر بخواهیم در این زمینه موفق باشیم باید علوم مختلف را در نظر داشته باشیم هرچند که تفکر فلسفی در این زمینه نقش زیادی دارد. ✅اگر بزرگانی همانند علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت‌الله مصباح و دیگران، در حوزوه‌های دیگر معرفتی، فلسفه‌ورزی کردند به خاطر این بود که فلسفه را به هستی‌شناسی محدود نکردند بلکه تلاش داشتند فلسفه اسلامی را در حوزه‌های مختلف بسط دهند. این سنت امروزه جریان دارد و نسلی از فلسفه‌ورزان هم تا حد قابل قبولی به این مسئله توجه دارند چون در این صورت اثرات فلسفه در حیات اجتماعی به خوبی قابل رویت خواهد بود.   https://eitaa.com/monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️منزلت وجودی امام و معرفت‌شناسی 🔹در ایام دهه ولایت، برخی اهالی فلسفه نیز به ابراز ارادت پرداخته و مباحثی فلسفی با عنوان «جایگاه امام در مراتب هستی» را طرح کردند. اینکه، فلسفه اسلامی به چنین موضوعی رسیده و درباره آن گفتگو میکند در ادامه تاریخ تکاملی فلسفه اسلامی است. اما، نگارنده میخواهد پرسشهایی درباره نسبت منزلت وجودی امام معصوم (سلام الله علیه) با معرفت شناسی داشته باشد و از این منظر، به منزلت وجودی امام نظری بیاندازد: 🔹اگر بگوییم، منزلت وجودی امام در مراتب هستی در بالاترین سطح این مراتب قرار دارد، و اگر بگوییم همانگونه که صدرا تصریح کرد: «العلم ضرب من الوجود» و هرچقدر که قرب به مراتب بالای هستی پیدا میشود، قوت انکشاف و شدت ظهور است و علم؛ « كل ما هو أقرب إلى المبدإ الأعلى كان في باب الظهور و العلم أقوى و كل ما هو أبعد منه كان أخفى و أضعف ظهورا و معلومية»(۱)، حال این پرسش مطرح میشود: ⁉️آیا کسی که متولی به امام معصوم (سلام الله علیه) میگردد و او را ولی خود دانسته و بر خود لازم میداند که از او تبعیت نماید، قرب به او پیدا کرده و به سبب همین قرب، سعه وجودی بیشتری پیدا میکند؟ یا اینکه، تقرب و رشد روحی انسان در مراتب وجودی، ارتباطی با تولی به ولایت امام ندارد؟ ⁉️اگر پذیرفته شود که، قرب به امام ملازم با اشتداد وجودی است، آیا این ملازمه پذیرفته میشود که، کسی که قرب به امام دارد، دارای علم و معرفتی متفاوت از علم و معرفت دیگرانی است که از آن مرتبه وجودی و از آن قرب و رشد روحی برخوردار نیستند؟ یا اینکه، اشتداد وجودی و قرب به امام، دخالتی در معرفت و علم انسان ندارد؟ ادامه دارد... -------------------------- ۱. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‏۶ ص: ۱۵۴ https://eitaa.com/monir_ol_din
93.07.28_0.mp3
7.42M
❇️مراتب وجودی چهارده معصوم (علیهم السلام) 🎙علامه متفکر، مصباح یزدی (رضوان الله علیه) 📆جمعه, ۲۵ مهر, ۱۳۹۳ 🆔آدرس متن: https://mesbahyazdi.ir/node/5185/ https://eitaa.com/monir_ol_din
❇️ماهیت علم نبوی 🔹صدرالمتألهین شیرازی، بر پایه دیدگاهی که درباره کیفیت اتساع علم در نفس انسان و عقیده ای که در اتحاد دو عالم نفس انسانی و مراتب سه گانه وجودات دارد، اتصال نبی به وحی الهی را در مرتبه عقل تصویر میکند که، در آن مرتبه، نفس انسان متحد با عالم عقل میگردد: «فإدراك الإنسان في كل مرتبة من صورة العالم هو اتحاده بها و تحققه بوجودها و هذه الوجودات بعضها حسية و بعضها مثالية و بعضها عقلية فكان الوجود أولا عقلا ثم نفسا ثم حسا ثم مادة فدار على نفسه فصار حسا ثم نفسا ثم عقلا فارتقى إلى ما هبط منه و الله هو المبدأ و الغاية.» (۱) 🔹از آنجا که نفس نبی، از مرتبه حس و خیال عبور کرده و در مرتبه عقل وارد گردیده و از آنجا که حقایق اشیاء در عالم عقلی منطوی است که از آن به «قلم الهی» یاد میشود، پس هر کسی به این مرتبه دست یابد، میتواند به حقایق اشیاء اطلاع پیدا کند: «فالإنسان إذا بلغ إلى هذا المقام الرباني يطلع على ما في القضاء الإلهي و القدر الرباني و يشاهد القلم و اللوح كما حكاه النبي ص عن نفسه أنه أسري به حتى سمع صرير الأقلام كما قال تعالى لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»(۲) 🔹ملاصدرا، این تفسیر را ذیل بحث «الإشراق السابع في كيفية اتصال النبي ص بعالم الوحي الإلهي و القضاء الرباني و قراءة اللوح المحفوظ و لوح المحو و الإثبات الذي فيه نسخ الأحكام‏» طرح میکند. او بحثهای دیگری نیز پیرامون ماهیت علم «الراسخون فی العلم» هم دارد که در یادداشتهای بعدی به آنها پرداخته خواهد شد. علی ای حال، آنچه که ملاصدرا درباره علم وحیانی نبوی توضیح داده، متکی بر نظریه او در تکامل نفسانی، و اتحاد نفس انسانی به مراتب وجود است. حال، به نظر میرسد، بنابراین دیدگاه، دستیابی به چنین علمی برای غیر انبیاء منسد نباشد، اما این پرسش مطرح میشود: ⁉️آیا، علم امام معصوم (سلام الله علیه) هم از این نوع ماهیت است؟ اگر چنین باشد، آیا کسانی که معتقد به امامت و ولایت امام معصوم هستند، در وصول به حقایق، با کسانی که چنین اعتقادی ندارند، لیکن اهل ریاضت و سیرو سلوکند مشترک خواهند بود؟ یعنی، یک شیعه اثنی عشری به همان حقایقی میرسد که، یک اهل ریاضت غیر شیعه میتواند به آن برسد؟ اگر چنین باشد، آیا تولی به ولایت امام، نقش و تأثیری در کشف از حقایق عالم ندارد؟ ------------------ 1-الشواهد الربوبية فى المناهج السلوكية، ص: 349 2- همان. https://eitaa.com/monir_ol_din
❇️نشست علمی حکمت و غدیر 🔹دکتر قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست علمی «حکمت و غدیر» که به همت گروه فلسفه اسلامی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران صبح روز سه‌شنبه 13 تیرماه در سالن دکتر نصر مؤسسه برگزار شد، با اشاره به دیدگاه‌های مختلفی که نسبت به مساله امامت و جانشینی در تاریخ اسلام و در میان اندیشمندان و فلاسفه مطرح شده است، گفت: امامت به اعتقاد علامه طباطبایی مساله درونی، تکوینی، و باطنی است. https://www.irip.ac.ir/fa/news/595/
📛هشداری درباره پروژه کریسلام یا تفسیر اسلام و قرآن با مبانی مسیحیت https://eitaa.com/monir_ol_din