eitaa logo
منـتــظـران‌الـمـه‍ــدی(عـج)
95 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
32 فایل
مولای من🌹 چشمان توپایان پریشانی هاست دست توکلیدقفل زندانی هاست ای یوسف گمگشته کجایی برگرد؟!دیدارتوآرزوی کنعانی هاست🙏 ارتباط با مدیر: @Sarbazemamzaman14
مشاهده در ایتا
دانلود
زمانی‌که عجل‌الله‌فرجه ظهور کند، ما بين رکن و مقام می‌ايستد، و پنج ندا می‌دهد، که تمام عالم صدای حضرت را می‌شنوند: ۱. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم آگاه باشید ای اهل عالم منم امام ۲. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم آگاه باشید ای اهل عالم منم شمشیر انتقام ۳. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً بدانید ای‌اهل عالم! جد من را تشنه کشتند ۴. الا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين طَرَحُوهُ عُرياناً بدانید ای اهل عالم! جد من را روی خاک افکندند ۵. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين سَحَقُوهُ عُدواناً بدانید ای اهل عالم! جد من را از روی دشمنی و کینه پایمال کردند 📚الزام الناصب ج۲ص۲۸۲ ببینید مصیبت چه داغی به دل گذاشته، که ارواحنافداه در همان ابتدای ظهور، بعد از اینکه خودشان را معرفی می‌کنند، اول مصیبت را به عالم گوشزد می‌کنند
لحظه‌هایی در زندگی هست که تنهای تنهایم، تنهایی مطلق... لحظه‌هایی که جهان سراسر بیگانه می‌شود! من می‌مانم و تو که آشنا ترینی؛ من می مانم و دنیا و خیال شیرین آمدنت!! که جهان با امید تو مرا کافی‌ست ... علیه السلام ⚘درمان دل شکسته ما برگرد
به قربان افطار و خرما و نجوایِ تو کجا می‌‌نشینی اذان‌ها فدایت شوم؟؟ به قربان آن سفره‌یِ سرد و تنهاییِ تو ... علیه السلام ▪️تعجیل در ظهور صلوات ▫️اللهم عجل لولیک الفرج
‍ ♨️ ماجرای شیخ انصاری و امام زمان 🔹 یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می‌گوید: «نیمه شبی در از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه‌ها گل آلود و تاریک بودند و من با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچه‌های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می‌روند؟! 🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می‌گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم. 🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت اجازه پیدا می‌کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) می‌روم و زیارت جامعه را می‌خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می‌شوم و مطالب لازم را از آن سرور می‌پرسم و یاری می‌خواهم و برمی گردم. ☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم. 📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶ | شیخ احمد ڪـافی