eitaa logo
منـتــظـران‌الـمـه‍ــدی(عـج)
84 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
27 فایل
مولای من🌹 چشمان توپایان پریشانی هاست دست توکلیدقفل زندانی هاست ای یوسف گمگشته کجایی برگرد؟!دیدارتوآرزوی کنعانی هاست🙏 ارتباط با مدیر: @Sarbazemamzaman14
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ ✍قسمتی از نامه زمان عج به شیخ مفید: ✅ ما زندگی تو را شاهدیم ما نیمه شب تو را دیدیم، تو را " می خواهیم گاهی با تو بکنیم با تو حرف بزنیم... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم 🌿💚🌿💚🌿💚🌿💚🌿 🌺🔚باصلوات برای سلامتی ❣عج همࢪاهیمون کنید•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ ✍قسمتی از نامه زمان عج به شیخ مفید: ✅ ما زندگی تو را شاهدیم ما نیمه شب تو را دیدیم، تو را " می خواهیم گاهی با تو بکنیم با تو حرف بزنیم... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم
💭 درد دل‌هایی با پدر مهربان 🥀 غفلت! یا صاحب‌الزّمان! می‌گوییم سلامتی و شفا، ولی شما معنی کنید فرج و گشایش‌تان! می‌گوییم دارایی و وسعتِ رزق، امّا مولای غریب، منظورمان ظهور و فرمانرواییِ شماست! اگر خانواده و زندگیِ خوب می‌خواهیم، در حقیقت دلِ غمگین‌مان بهانه‌ی شما را می‌گیرد، ای مهربان پدر! یا حجة الله! ما را عفو کن، که عمریست نیازِ حقیقی‌مان را نفهمیدیم! بر ما ببخش که دین‌مان را مثل دنیامان به بازی گرفته‌ایم! ببخش که خودمان را اسیرِ حاجاتِ بی‌پایانمان کردیم و شما را این گونه به استیصال کشانده‌ایم! شرمنده‌ی شماییم یا صاحب الزّمان! مطالب مشابه 🔍: 🥀
🥀 درد دل‌هایی با پدر مهربان 🥀 گلایه! امام مهربانم، پناه دلتنگی‌هایم، سلام! از دیاری روایت می‌کنم که ثانیه‌هایش را آخرالزّمان می‌نامند؛ از دنیایی که در خشکسالی عاطفه می‌سوزد و در سیلاب نابه‌سامانی اسیر گشته ... از مرزهایی که تنگدستی در آن‌ها لانه کرده و کبوتر مِهر از بامشان پَر کشیده ... از کوچه‌هایی که خلوت صمیمیتشان را سایه‌ی رهگذری نمی‌شکند؛ گوش‌شان سنگین از هیاهوی ماشین‌ها و ریه‌هایشان مسلول از دود است! از صدای خفته‌ی کودکی می‌گویم که در دستان ظلم متولّد می‌شود؛ از شیون عجز مادری که نمی‌تواند خورشید را برای دلبندش توصیف کند! می‌خوانم با بغض‌های چنگ زده در گلوی کودکان؛ قلب زخمی مردی از تبار حیدر را! آری پدر، در فراق یوسف به چاه افتاده نه کنعان که جهان را قحطی زده است! آینه‌های ایمان کم کمک زیر غبار روزمرگی محو می‌شود و اسلام، وارونه معرفی می‌شود! دنیایمان در سایه‌ی تیره‌ی ابرها تار شده و حتی آرزوی آفتاب فراموشش شده! داد مظلومان حوالیم را پر کرده است! من از سکونت در کوچه‌ی غیبت و انتظار، گلایه می‌کنم و می‌دانم دل شما بیشتر از ما تب هجران دارد و زمین بیش از انسان تشنه‌ی روزگار توست؛ تا آفتاب رویت تپش‌های کره‌ی خاک را نظم دهد! صدای قدم‌هایت لرزه بر دل‌های تاریک می‌اندازد! تو بیایی زمستان دل‌ها بهار می‌شود و قلب زخم خورده‌ی مادر را، سایه‌ی پرچم پیروزت آرام می‌دهد. دستان کم توان خود را به آسمان می‌گشاییم، اولین و آخرین دعایمان را می‌خوانیم؛ آمین گفتنش با شما! 🥀بار الها! آفریدگارا! مهربانا! به قلب شکسته‌ی مادر، آخرین فرزند حیدر را زود برسان! حوصله‌ی روزگار تنگ است! مطالب مشابه 🔍: 🥀💔