يكي با نيزه اش از پشت ميزد
يكي با چكمه و با مُشت ميزد
خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر
حسينم را به قصد كشت ميزد
#محرم
#عاشورا
#قتیل_العبرات
🔸 اعمال ده روز اول محرم
١- غسل مخصوصا در روز اول محرم
٢- توبه و توسل به اهل بیت و امام حسین (علیهالسلام)
٣- روزه ۹ روز اول محرم
- بویژه روز اول آن که حضرت زکریا برای بچه دار شدن گرفت
- روزه روز عاشورا کراهت شدید دارد که :
- اهل سنت بنا بر بدعت بنی امیه روزه میگیرند
- بهتر است در روز عاشورا، بدون نیت روزه ، از خوردن بویژه آشامیدن، تاحد امکان پرهیز کرد
٤- دائم الوضو بودن به ویژه به هنگام حضور در مجالس و مراسم
٥- خواندن زیارت عاشورا
- در دهه اول محرم اهتمام ویژه بدان شود
- به طور مستمر که بهتر است بعداز نماز صبح باشد .
- همراه با غسل و وضو
- خوانده شدن صد بند لعن و سلام
- نماز بعد از زیارت خوانده شود
- دعای علقمه
- رعایت قبله
- رعایت پوشش مناسب
- طریق نشستن و ایستادن (بویژه ایستادن در هنگام سلام )
٦- زیارت حضرت عبدالعظیم الحسنی
- که ثواب زیارت امام حسین (علیهالسلام) را دارد.
٧- حالت عزا به خانه و محل کسب، و خود شخص
- پوشیدن لباس مشکی
- نصب کتیبه های عاشورائی
- مقداری سیاهی در خانه
- پرچم عزا بر سر در خانه
٨- تشکیل و شرکت در مجالس روضه
٩- انفاق و احسان
- مخصوصا برای سرسلامتی و تشفی قلب مبارک امام زمان (عجل الله فرجه) و فرج ایشان
١٠- اجتناب از امور شادی آور و مفرح بویژه در دهه اول
١١- اهتمام به گریه برای امام حسین (علیهالسلام)
١٢- نوشیدن و نوشانیدن آب به یاد عطش امام
١٣- تعظیم مجالس روضه
#محرم
@monjiyaran313
سوزِ گرما ، عرق به پیشانی و خشکی به لبها انداخته بود.
اینها قابل تحمل بود اما غمِ بیوفاییِ کوفیْ جماعت به قلبها چنگ میزد.🏴
کاروان خسته راه بود که ایستاد نفسی چاق کند.
حسین «ع» از اسب پیاده شد و به این طرف و آن طرف نگاه میکرد.
انگار دنبالِ چیزی میگشت یا سوالی ذهنش را پر کرده بود.🍂
چشمش به گروهی افتاد که کنارِ خیمهای گرم صحبت بودند.
حسین «ع» پرسید:« نام این منطقه چیست ؟! » ⁉️
یکی که داشت آن طرفتر زینِ اسبش را پایین میآورد، گفت:« من میدانم!... اینجا شاطی الفرات است.»
دیگری گفت:« من اینجا را به نینوا میشناسم...»
دو سه نفری هم با سر به نینوا موافقت نشان دادند.✅
شخصی هم که این نامها را شنید در حالی که وسایلها را به داخلِ خیمه میبرد، گفت:« این سرزمین نام دیگری هم دارد... کربلا...»🍂
حسین «ع» با شنیدنِ نامِ آخرِ این سرزمین، آهی کشید و گفت:« سرزمین کَرب و بَلا یعنی سرزمین اندوه و بلا...»
برایش تازگی نداشت.
شنیده بود از پدر و پدربزرگش!
جایی که در آن به شهادت می رسید.🥀
#حسینیه_محرم
#امام_حسین
#محرم
@monjiyaran313
و تاریخ بنویسد که
امروز،مردم ایران پیکری از شهیدی داشتند که یک نفر هم برای حملش کافی بود.
یک سه ساله...
جای شهید آوینی خالی که میگفت:
«عاشورا هنوز تمام نشده است.»
#محرم
#امام_حسین
@monjiyaran313
نامه را جلوی صورتش گرفت و گفت:
«عمو جان، پدرم میگوید برو... نگاه کنید! »
حسین«ع» به چشمان پر از اشک وشوق قاسم«ع» خیره شد. نامه را از او گرفت و هر خطی را که میخواند، به چشم میکشید و میبوسید.
قاسم«ع» گفت:« پدرم این را در بازوبندم گذاشته بود و گفته بود هر موقع، غمگینترین ِعالم شدم، این نامه را بخوانم. حالا اجازهام میدهید عمو جان؟...»
حسین«ع» به احترام برادر، یادگارش را به میدان فرستاد.
قاسم«ع» میترسید رأی عمو تغییر کند، که حتی صبری نکرد تا زِرِهی، اندازه برایش پیدا کنند. آنقدر عجله کرد که بند نعلینش را هم نبست.
میانه میدان ماهْی بود،روشنایی شب! میدرخشید و میشکافت تاریکی را!
مردانه جنگید و خیلی از سَرانِ لشکر دشمن مثل ارزق شامی و فرزندانش را به هلاکت رساند.
اما در جنگی نابرابر بود! میان عدهای مرد جنگی، یک نوجوان ۱۳ ساله خودنمایی میکرد که ناگاه شمشیری فرقش را شکافت.
روی زمین افتاد. حسین«ع» را صدا زد که به سرعت بالای سرش رسید و به آغوشش کشید.
حسین«ع» در حالی که خونهای صورت قاسم«ع» را پاک میکرد، گفت:
« به خدا سوگند، چه سخت است بر عمویت که تو او را بخوانی ولی او نتواند، اجابت کند یا اجابتت کند، موقعی که دیگر فایدهای نداشته باشد»
#حسینیه
#امام_حسین
#محرم
@monjiyaran313
همه رفته بودند.
از لشکرِ حسین«ع» ، فقط مردهای خاندانِ علی اِبن اَبی طالِب «ع» مانده بود.
دِلش تاب نیاورد. آمد و دل ، زد به دریا و با نگاهی، پُر از حیا و ادب، با قاطعیت ایستاد جلوی ِ پدر :« اِذن مِیدانَم دهید!...»
حسین«ع» از کلاهخُود تا نعلینَش را نگاهی کرد. دستش را به سمت زِرهاش برد. زره را محکم کرد، کلاه را هم روی سرش تکانی داد.
ابراهیم شد و اسماعیل را به قربانگاه فرستاد.
فریادِ لشکرِ دشمن، به هوا برخاست.
شمارِ کشتههایشان به دستِ جوانی، غیر قابل تحمل بود!
تحمل نکردند و عدهای زیاد، دورش حلقه زدند و شمشیر یکیشان فَرقَش را شکافت.
دیگری تیری به حلقومَش زد.
دیگر نیزه و شمشیرهایی که بدن علی اکبر«ع» را تکه تکه میکرد به قلب حسین«ع» فرو میرفت، که همچون بازِ شکاری، به بدن بیجانِ علی رسید و سر را به صورتش چسباند و گفت:« خدا بُکشد کسانی را که تو را کشتند...علی جان! پس از تو خاک بر سر دنیا...»
#امام_حسین
#محرم
@monjiyaran313
حسین (ع) حتی از ترس متلاشی شدن پیکر، نتوانست علی را دربغل گیرد... ببوسد...
وداع کند....
جوانان بنی هاشم بیایید......
#امام_حسین
#محرم
@monjiyaran313
به دندان هم نشد تا خیمه، مَشک آب را بردن
چه شرح جانگدازی داشت معنای وفاداری...
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
@monjiyaran313