" ﷽
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
#تشرفات
🔹تشرف حاج آقا فخر تهرانی به محضر امام عصر
شاید برای تو هم اتفاق افتاده باشد که شیفته و مشتاق چیزی بوده باشی و مدت ها در آرزوی وصال آن بسوزی و به ناچار بسازی.
تا پیش از رسیدن به مراد دلت، تمام فکر و ذکرت وصال است و وصال. ولی کافی است فقط یک مرتبه گرچه برای مدت بسیار اندک مرادت حاصل شود، آن وقت است که تمام وجودت لبریز می شود از حسرت و بی تابی.
به قول معروف: تا ندیده ای و نرسیده ای فقط یک درد داری، ولی پس از وصول، هزار و یک درد داری ...
شدت این اشتیاق به ارزش مرادت نیز وابسته است که هر اندازه اهمیت بیشتری داشته باشد شیدایی بعدی بیشتر خواهد بود.
این حکایت، شرح حال تشرف یکی از اولیاء مخلص خداوند به محضر ولی الله الاعظم حضرت مهدی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که از قول یکی از شاگردان ایشان نقل شده است.
نام اصلی او «سید ذبیح الله قوامی» است، ولی با نام «حاج آقا فخر تهرانی» شناخته شده تر است. پس از وفاتش، «آیت الله سید محمدرضا بهاء الدینی» فرمود: « آقا فخر "سلمان زمان" بود.»
بنابر آنچه در شرح حال او نقل شده است، در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در اوائل جوانی از هوش و استعداد ویژه ای برخوردار بود. با جدیت درس می خواند و هدفش دریافت بورسیه برای تکمیل تحصیلات خود در خارج از کشور بود. در آن زمان، عده ی کمی میتوانستند بورسیه تحصیلی بگیرند و به کشورهای اروپایی اعزام شوند.
بالاخره تلاش این جوان خوش سیما به بار نشست و قرعه به نام وی افتاد. ولی میگویند روز اعزام، به عللی که فقط خدا میداند، کمی دیر به فرودگاه رسید. هواپیما پرواز کرد و این جوان جویای نام، از پرواز جا ماند...
راه دیگری نداشت. به ناچار ناراحت و غمگین، از فرودگاه برگشت. آن همه تلاش و کوشش و تکاپو به هدر رفته بود. یأس و ناامیدی وجودش را پر کرد و شعلههای آرزو، در دلش به خاموشی گرایید.
روزی از روزها با عارف واصل؛ شیخ مرتضی زاهد (رحمة الله علیه) برخورد کرد. کسی نمی داند در آن لحظات بین آن دو چه حرف هایی رد و بدل شد؟ ولی هرچه بود نفس قدسی شیخ مرتضی مسیر و سرنوشت جوان تهرانی را متحول کرد و از آن روز به بعد گویی انسان جدیدی متولد شد. حتی ظاهرش هم عوض شد. تمام لباس های به روز خود را کنار گذاشت و عبایی به دوش انداخت.
عشق به لقاء پروردگار و جذبه ی اتصال با ولی الله زمان (علیه السلام) شور عشقی درون حاج آقا فخر به وجود آورده بود و روز به روز عطش وصال محبوب در وی شدت می گرفت. و سرانجام کار به آنجا رسید که در امام زمانش ذوب شد و به قول معروف؛ "ره صد ساله را یک شبه طی کرد" و متصل به دریای بی کران معرفت الله گردید.
جناب حجة الاسلام محمد علی شاه آبادی نقل کرد:
پس از درگذشت عابد مجاهد و عارف ربانی، مرحوم حاج آقا فخر تهرانی، مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ حسن معزی فرمود:
عادت مرحوم حاج آقا فخر تهرانی این بود که وقتی به مجلس علماء وارد می شد، در کنار در ورودی نشسته و با احترام خاصی از هر گونه اظهار فضلی دوری می نمود!
روزی در اواخر عمر وی، در محفلی که حضرات علماء و از جمله آیة الله حسن زاده نیز شرکت داشتند، ناگاه مرحوم حاج آقا فخر تهرانی با لباسی نامرتب و عبایی که معلوم بود روی زمین کشیده شده، وارد مجلس شد و بر خلاف همیشه، در گوشه ای با حالتی بسیار مضطربانه نشست؛ پس از پایان یافتن مجلس و رفتن حضار و حضرات آقایان، وقتی از حالت اضطراب و ناراحتی اش پرسیدم، او رو به من کرد و با افسوس فراوان گفت: یک عمر آرزوی دیدار حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشتم، حال که نصیبم شد، اکنون از دوری وصالش آرامش ندارم!
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
#تـشـرفـات
https://eitaa.com/montaaz
🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
🔸۴۰🔸
#تشرف
#آقا_سید_علی_ساختمانی
ناقل: #آقا_سید_احمد_موسوی
🖋مرحوم آقا سید احمد موسوی نقل می فرمودند:
📜مرحوم ساختمانی (معروف به آقا سید علی طُرُقی) در روستای طُرُق (یکی از روستا های اطراف مشهد) زندگی می کرد و زندگی اش را از راه فروش لبنیات می گذراند ، مجالس روضه خوانی هم زیاد درخانه اش می گرفت ، از عشق و علاقه ای که به امام زمان علیه السلام داشت ، اینقدر کتاب مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار) را خوانده بود که حفظ شده بود...
روزی در صحرای طُرُق نشسته بود و با امام زمان خودش درد دل می کرد که آقا چرا به خانه من تشریف نمی آورید...
ناگهان دید که از دور مردی سوار بر اسب می آید...
آن مرد با جلالت و جبروت نزدیک شد و فرمود: آقا سید علی صبحانه داری؟
عرض کرد: بله آقا ، سرشیر و... دارم.
آن آقا را به خانه اش برد و ایشان مهمان مرحوم طرقی شدند.
خانواده آقاسید علی نان می پختند و صبحانه حاضر می کردند ، وقتی ایشان عذا را میل نمودند فرمودند: بالشتی داری من کمی استراحت کنم
گفتم: بله آقا.
بالشتی آوردم و ایشان کمی خوابیدند و بلند شدند ، فرمودند: من می روم حرم.
گفتم: بفرمایید من هم سرشیر هایم را بفروشم می آیم.
آن آقا رفتند و من هم بعد از مدتی به حرم مشرف شدم.
دوباره در حرم شروع کردم همان حرف ها را به امام زمان علیه السلام عرض کردم.
ناگهان دیدم همان آقا آمدند و فرمودند: آقا سید علی ، من که آمدم منزلتان و غذایت را هم خوردم و....
.
.
آنجا فهمیدم مشرف به دیدار قطب علم امکان حضرت حجت بن الحسن العسکری شده ام...
#تشرفات
🔸۴۱🔸
💠 مرحوم #آقا_سید_احمد_موسوی
(ناقل داستان فوق) از دوستان مرحوم طرقی بودند ، بعد از فوت مرحوم طرقی ، برای نماز و کفن و دفن ، به خانه ایشان رفتند که ناگهان خانواده شان گفتند جنازه را گروهی آمدند و بردند سمت حرم.
آقا سید احمد موسوی فرمودند ما با چند نفر از دوستان سریع به سمت حرم روانه شدیم ، ناگهان در وسط صحن متوجه جمعی شدیم که درحال خواندن نماز میت به جنازه مرحوم طرقی بودند ، ما هم پشت سر آنها نماز را بستیم و بعد از تمام شدن نماز ، دیدیم همه کسانی که در حال نماز بر جنازه بودند غیب شدند.
آنجا فهمیدیم چه توفیقی نصیب مان شده است که پشت سر امام زمان علیه السلام نماز خوانده ایم...
#تشرفات
ظهور بسیار نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج
حکایتی درباره توفیق تشرف خدمت امام زمان (عج الله)
یکی از اخیار زمان به نام حاج محمدعلی فشندی تهرا نی، توفیق تشرف به خدمت حضرت بقیه الله – عجل الله تعالی فرجه – نصیبش شده و داستانهایی دارد که نمونه ای از آن را از زبان خودشان اینجا ذکر می کنیم:
قریب سی سال قبل عازم کربلا شدیم برای ز یارت اربعین، موقعی بود که برای هر نفر جهت گذرنامه چهار صد تومان می گرفتند، بعد از گرفتن گذرنامه، خانواده گفت من هم می آیم، ناراحت شدم که چرا قبلا نگفته بود، خلاصه بدون گذرنامه حرکت نمودیم و جمعیت ما پانزده نفر بود، چهار مرد و یازده زن و یک علویه همراه بود که قرابت با دو نفر از همراهان داشت و عمر آن علویه 105 سال بود، خیلی به زحمت او را حرکت دادیم و با سهولت و نداشتن گذرنامه، خانواده را از دو مرز ایران و عراق گذراندیم و به کربلا مشرف شدیم. قبل از اربعین و بعد از اربعین به نجف اشرف مشرف شدیم و بعد از 17 ربیع الاول قصد کاظمین و سامرا را نمودیم. آن دو نفر مرد که از خویشان آن علویه بودند از بردن علویه ناراحت بودند و می گفتند او را در نجف می گذاریم تا برگردیم، من گفتم زحمت این علویه با من است و حرکت نمودیم. در ایستگاه ترن کاظمین برای سامرا جمعیت بسیار بود و همه در انتظار آمدن ترن بودند که از کرکوک موصل بیاید برود بغداد و بعد از بغداد بیاید و مسافرها را سوار کند و حرکت کنند، و با این جمعیت تهیه بلیط و محل بسیار مشکل بود. ناگاه سید عربی که شال سبزی به کمر بسته بود نزد ما آمد و گفت حاج محمدعلی! سلام علیکم شما پانزده نفر هستید؟ گفتم بله، فرمود: شما اینجا باشید این پانزده بلیط را بگیرید من می روم بغداد بعد از نیم ساعت با قطار بر می گردم، یک اطاق دربست برای شما نگاه می دارم شما از جای خود حرکت نکنید. قطار از کرکوک آمد و سید سوار شد و رفت. بعد نیم ساعت قطار آمد، جمعیت هجوم آوردند، رفقا خواستند بروند من مانع شدم، قدری ناراحت شدند، همه سوار شدند آن سید آمد و ما را سوار قطار نمود یک اطاق در بست، تا وارد سامرا شدیم آن آقا سید گفت شما را می برم منزل سید عباس خادم و رفتیم منزل سید عباس، من رفتم نزد سید عباس گفتم ما پانزده نفر هستیم و دو اطاق می خواهیم و شش روز هم اینجا هستیم چه مقدار به شما بدهم؟ گفت یک آقا سیدی کرایه شش روز شما را داد با تمام مخارج خوراک و زیارتـنامه خوان، روزی دو مرتبه هم شما را ببرم سرداب و حرم. گفتم سید کجاست؟ گفت الان از پله های عمارت پایین رفت. هر چند دنبالش رفتیم او را ندیدیم. گفتم از ما طلب دارد پانزده بلیط برای ما خر یداری نموده، گفت من نمی دانم تمام مخارج شما را هم داد. خلاصه بعد از شش روز آمدیم کربلا نزد مرحوم آقا میرزا مهدی شیرازی رفتم و جریان را گفتم، سوال نمودم راجع به بدهی نسبت به سید، مرحوم میرزا مهدی گفت با شما از سادات کسی هست؟ گفتم یک علویه است. فرمود او امام زمان علیه السلام بوده و شما را مهمان فرموده.
شهید عبدالحسین دستغیب (ره) - داستانهای شگفت
#تشرفات
1_1210299859.m4a
6.39M
🔷 داستان تشرف شماره 33
🔴 داستان اسماعیل بی نماز و نقش امام عصر (عج) در برآورده کردن حوائج همه مردم عالم
🎙 #ابراهیم_افشاری
#تشرفات
https://eitaa.com/montaaz
1_421351857.m4a
3.1M
🔷 داستان تشرف شماره 38
🔴 داستان تشرف شیخ حسین سامرایی و نحوه دعا کردن برای فرج حضرت
🎙 #ابراهیم_افشاری
#تشرفات
1_454244661.mp3
5.43M
🔷داستان تشرف شماره 40
🔴 داستان تشرف غانم هندی و اثبات حقانیت مذهب تشیع
🎙 #ابراهیم_افشاری
#تشرفات
🆔https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
حیدر بادنور
#خودسازی_و_تهذیب_نفس
بسم الله الرحمن الرحیم
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌸🍃ملاقات با امام زمان علیه السلام🍃🌸
🛑ممنونم که به یاد ما بودی و برای فرجم دعا کردی!
⬅️ توجه خاص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به آنان که برای فرارسیدن فرجش قدمی برمیدارند:
🕋🌺🕋🌺🕋🌺🕋🌺
🗞یکی از سادات بزرگوار که از طلاب علوم دینی هم هستند نقل کردند:
شب های ماه رجب و شعبان برنامه ای داشتم که طبق آن هر شب برای فرج امام زمان -عجل الله فرجه- چند مرتبه سوره یاسین میخواندم و این کار را ادامه میدادم.
🕋🌺🕋🌺
بعضی از شبها تعداد بیشتری میخواندم.یک شب این کار را بالای سر مطهّر حضرت رضا -علیه السلام- انجام دادم. حال خوشی به من دست داده بود...به خانه رفتم، همین که خوابم برد دیدم:
🕋🌺🕋🌺🌺
🔺در اتاق باز شد و حضرت بقیةالله -ارواحنا فداه- که بسیار جوان بودند وارد اتاق شدند. من که تازه خوابم برده بود فرصت بلند شدن پیدا نکردم -شاید هم خودشان این طور می خواستند-
🕋🌺🕋🌺
در همان حال که دراز کشیده بودم تشریف آوردند و بالای سرم نشستند و در حالی که دست به سرم می کشیدند از من تَفَقُّد کردند و با من مهربانی فرمودند، و به این مضمون تشکر می نمودند:
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
ممنونم که به یاد ما بودی و برای فرجم دعا کردی
📙بهشت حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه، صفحه۱۶۲ /تألیف: سید جواد معلم
❣ أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🕋🌺🕋🌺🕋🌺🕋🌺
💠 اگر انسان از قبل، خودش را نسازد و مهیّا و آماده نکند، غیرممکن است در زمان ظهور بتواند در رکاب امام زمان ارواحنافداه باشد.
«لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا» (انعام/١۵٨)
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
انسان از قبل باید خودش را بسازد و نفسش را تزکیه و پاک کند. آنوقت است که غصّهای ندارد.
هر کجای دنیا باشید، خدای تعالی میفرماید ما شما را جمع میکنیم.
"بِمُوَالَاتِـکُمْ تُقبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفتَرَضَــةُ"
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
اگر تاکنون محبّت امام زمانت را بر خود فضیلت میشمردی،
اینک مودّتش را واجب بدان؛
محبّت بدون مودّت، غفلتی است که همواره باید از آن میترسیدی!
🕋🌺🕋🌺🕋
و همیشه در دلت نجوا کن:
قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی!
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
#پیام_بسیار_مهم_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_فداه
💥حضرت ولی عصرارواحنافداه در برخی از تشرفات خود فرموده اند:
🕋🌺🕋🌺🕋
❗️ « من خیلی تنهاهستم» من خیلی غریبم! چرابرای فرجم دعانمی کنید.
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
❗️بدانید که تبلیغات کم است و الا غیبت من این قدر طولانی نمی شد٬
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
❗️گناهان شیعیان برای من خیلی سخت است٬ جوانهابایدخودرااصلاح کنند.
🕋🌺🕋🌺
❗️بایددراجتماعات خودازمن یادکنید٬ من برای شمادعامی کنم ٬
🕋🌺🕋🌺🕋
❗️شماهم برای فرجمدعاکنید٬ برای ظهورم باید زمینه سازی کنید.
🕋🌺🕋🌺🕋
❗️یعنی آنچه را اهل بیت علیهم السلام فرموده اند عمل کنید.
🕋🌺🕋🌺🕋
❗️بچه هایتان راخوب تربیت کنید اگرمی خواهیدما ازشما راضی باشیم
🕋🌺🕋🌺🕋
❗️به آنچه جدبزرگوارم امام جعفرصادق علیه السلام فرموده یعنی برای مازینت باشید
🕋🌺🕋🌺🕋
❗️وباعث خجلت وسرشکستگی مانباشید عمل کنید و بدانیدکه « الوقت قددنا » قطعأ "زمان ظهورمن نزدیک است."
🕋🌺🕋🌺🕋
وقت معلوم ص ۲۲۰
#تشرفات
🌴گوهر معرفت 🌴
والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته