eitaa logo
منتخب کانالهای مذهبی
320 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
120 فایل
منتخبی از مطالب شاخص کانالهای مذهبی مختلف که شما را از مراجعه به کانالهای مذهبی متعدد بی نیاز میکند.
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰 چرا ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟ ✍️پاسخ: ✅باید توجه داشت که آن ثواب ها که برای زیارت عبد العظیم ذکر شده در مقایسه با زیارت ائمه (ع) نیست، زیرا هیچ کسی با آنان قابل مقایسه نیست از این رو امیر مومنان(ع)فرمود: «لا یقاس بال محمد (ص) من هذه الامه احد، و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا؛ (۱) هیچ کس از این امت را با آل محمد نمی‌توان مقایسه کرد. آنان که ریزه خوار خوان نعمت آل محمد اند با آن ها برابری نمی‌توانند». از این کلام حضرت به روشنی به دست می‌آید که مردم و همه بشر نه تنها نمی‌توانند به مقام ائمه (ع) بار یابند و به جا و مقامی معنوی برسند که آن ها دارند، بلکه همگان ریزه خوار نعمت معنوی آن ها و با آنان قابل مقایسه نخواهد بود. با توجه به این نکته حال باید گفت: اولا : در مورد دلیل اینکه چرا ثواب زیارت عبدالعظیم حسنی(ع) به مثابه زیارت سیدالشهدا(ع)در کربلا عنوان شده است، باید گفت: حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حلقه وصل شیعیان در شهرهای مختلف بودند و می توان از ایشان به عنوان سفیر سیار ائمه(ع)یاد کرد. ایشان از جمله محدثین و علمای برجسته شیعه است که به دلیل مجاهدتهای علمی و تلاش برای رساندن معارف اهل بیت به شیعیان مورد توجه و تأیید ائمه معصوم قرار گرفته است. امامزاده عبدالعظیم حسنی در بین علما به عنوان محدث مطرح هستند. محدث کسانی هستند که فن جمع آوری احادیث و طبقه بندی روایات را می داند، آن را جمع می کند و یا می نویسد و یا شاگرد تربیت می کند. اما راوی کسی است که در سند حدیث نامش قرار می گیرد ضمن اینکه در محدث اصطلاح ویژه ای است و آن اینکه حدیث را مستقیم می شنود و دیگرانی که از او نقل می کنند راوی می شوند. لذا حضرت عبدالعظیم از محدثین است. در مورد دلیل اینکه چرا ثواب زیارت حرم عبدالعظیم به مثابه زیارت سیدالشهدا(ع) در کربلاست این نکته نیز قابل توجه است که : ممکن است در مورد سایر امامزادگان بزرگوار نیز روایاتی بوده، اما به دست ما نرسیده است چون ما هر یک از این امامزادگان را به نیت ائمه زیارت می کنیم و ثواب آن محفوظ است. اما روایت ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به ما رسیده است. برخی شیعیان نزد امام هادی(ع) رفته و گفتند ما از زیارت کربلا آمدیم - در آن زمان که حاکمیت بنی عباس بود این سفر و زیارت بسیار برای شیعیان مشقت داشت- و حضرت در جواب فرمود که شما در ری زیارت عبدالعظیم را بکنید مثل این است که امام حسین(ع) را زیارت کرده اید. البته با اینکه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از نظر علمی در میان علمای شیعه برجسته است اما جنبه امامزاده بودن ایشان در بین مردم غلبه دارد. برعکس، سید مرتضی و سید رضی که از امامزادگان هستند جنبه علمی آنها در بین مردم غلبه دارد. جنبه دیگر در حق حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)می تواند بحث مأموریتهای ایشان باشد. چرا که حضرت بین شیعیان که در جای جای خطه اسلامی نمی توانستند با هم ارتباط داشته باشند، حلقه اتصال بود. چون ائمه ایشان را قبول داشتند و ممکن است این ثواب ناظر به همین مجاهدتهایی باشد که در راه ارتباط بین شیعیان و رساندن پیام ائمه باشد که از ایشان می توان به عنوان سفیر سیار ائمه یاد کرد.(۲) ثانیا _ ممکن است شرائط خاص زمانى و مکانى، سبب گردیده باشد، که آن همه فضیلت برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) ذکر شده آن را مانند فضیلت زیارت سیدالشهداء (ع) محسوب داشته و این درک فضیلت را مخصوص آن زمان قرار داده باشد؛ زیرا متوکل عباسى و برخى دیگر از حکام جور، پس از تخریب بارگاه امام حسین (ع)، براى جلوگیرى از زیارت آن بزرگوار، مأموران دژخیم و جلادى را، به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند، که به صغیر و کبیر رحم نمى کردند و جان افراد در خطر کشته شدن قرار می گرفت و حتى زائرین زیادى را، بی رحمانه به خاک و خون کشیده بودند. چه این که مسئله لزوم پایگاه سازى و تشکیل مراکز تجمع نیروها و اجتماعات، موضوعى است، که به طور کلى از اخبار و احادیث به دست مى آید، روشن مى شود که ائمه اطهار (ع) دوست میداشتند، شیعیان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاکره کنند، و براى حفظ کیان تشیع و نشر معارف و گسترش مکتب، فعالیت هاى دینى و تبلیغى و اجتماعى داشته باشند. پی نوشت ها: ۱. نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین قم ۱۳۷۵ ش، خطبه ۲. 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آیا صحت دارد که شافعی و حنبلی و مالکی از شاگردان امام جعفر صادق بوده اند؟ ✍️پاسخ: ✅از ميان رهبران مذهبي اهل سنت، ابوحنيفه (نعمان بن ثابت) (۸۰ ـ ۱۵۰ هـ ق) و مالك بن انس (۹۳ ـ ۱۹۷ هـ ق) در دوران امام صادق (ع)(۸۳ ـ ۱۴۸هـ ق) مي زيسته و محضر ايشان را درك كرده اند، اما محمد بن ادريس شافعي (۱۵۰ـ۲۰۴هـ ق) و احمد بن حنبل (۱۶۴ ـ ۲۴۱) كه تولدشان بعد از شهادت امام صادق(ع) بوده نمي توانند، محضر ايشان را درك كرده باشند، لذا جزء شاگردان بدون واسطه آن حضرت محسوب نمي گردند. درباره ابوحنيفه نقل شده كه وي از شاگردان امام صادق(ع) بوده است.(۱) و در عظمت علمي امام گفته است: "من دانشمندتر از جعفر بن محمد نديده ام."(۲) و در عين حال ايشان در برابر امام صادق ـ عليه السّلام ـ قرار داشته است. مالك بن انس پيشواي فرقه مالكي مي گفت: "مدتي نزد جعفر بن محمد رفت و آمد مي كردم و او را همواره در يكي از سه حالت ديدم، يا نماز مي خواند يا روزه بود و يا قرآن تلاوت مي كرد. و هرگز او را نديدم كه بدون وضو حديث نقل كند. در علم و عبادت و پرهيزكاري، برتر از جعفر بن محمد هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و به قلب هيچ بشري خطور نكرده است."(۳) از اين بيان استفاده مي شود كه مالك نيز از محضر امام صادق(ع) استفاده نموده و حديث شنيده است، و جزء شاگردان رسمي و يا غير رسمي ايشان محسوب مي گردد. و در عين حال ايشان نيز در مدينه فتوا مي داد و خود را صاحب رأي و بي نياز از امام (ع) مي دانست. بنابراين برخي از رهبران مذاهب اهل سنت، مانند ابوحنيفه و مالك بن انس، در زمان امام صادق(ع) بوده و برخي ديگر مانند شافعي و احمد بن حنبل بعد از شهادت امام صادق(ع) به دنيا آمده اند. و لكن از آنجايي كه احمد شاگرد شافعي بوده است و شافعي شاگرد مالك بن انس، و مالك ان سخنان را در باره امام صادق ذکر کرده است .پس می توان گفت همه انان از ان حضرت مستقیم یا غیر مستقیم، استفاده علمی کرده اند. 📚پي نوشت ها: ۱. شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص ۲۷۴، کتابخانه نجفی مر عشی ، قم، ۱۴۰۴ه . ۲ . ذهبي، شمس الدين محمد، تذكرة الحفاظ، بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا، ۱/ ۱۶۶. ۳ . ابن حجر عسقلاني، تهذيب التهذيب، چاپ اول بيروت دار الفكر ،۱۴۰۴ه.ق، ج۱، ص۸۸ حيدر، اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱/ ۵۴. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰چرا به علی بن موسی، امام هشتم شیعیان، "رضا" می گویند؟ ✍️پاسخ: ✅امام موسی بن جعفر(ع) فرزندش "علی" (علیه السلام) را "رضا" لقب داده بود و گاهی می فرمود: "پسرم رضا را بگویید پیش من بیاید... به فرزندم رضا گفتم... فرزندم رضا گفت؛ امّا وقتی حضرت را مورد خطاب قرار میداد، می فرمود: یا أباالحسن.[۱] از این روایت استفاده میشود كه امام كاظم(ع) عنایت خاصی به لقب "رضا" برای فرزندشان داشتند و به نحوی به دیگران گوشزد میكردند حضرت را "رضا" صدا بزنند. در وجه نام گذاری حضرت به "رضا" احادیثی وارد شده است، از جمله: احمد بن أبی نصر بزنطی به امام جواد(ع) عرض كرد: گروهی از مخالفان شما گمان می كنند كه مأمون پدر بزرگوار شما را "رضا" لقب داده، آن هم بدین جهت كه امام(ع) را برای پذیرش ولایتعهدی راضی كرده است. امام جواد فرمود: "به خدا سوگند! اینان دروغ می گویند، بلكه خدا پدرم را "رضا" نامیده، چون كه پسندیده خدا در آسمان بود و رسول خدا و أئمه هدی در زمین از او خوشنود بودند"، بزنطی به امام گفت: آیا همه پدران گذشته تو پسندیده خدا و رسول و ائمه نبودند، فرمود: چرا. بزنطی پرسید: پس چرا تنها آن حضرت "رضا" نامیده شد، فرمود: "زیرا همان گونه كه دوستان و موافقان وی از حضرت راضی بودند، دشمنان و مخالفان نیز از او راضی بودند. چنین ویژگی برای هیچ كدام از پدران حضرت وجود نداشت، و بدین سبب است كه میان آنان، حضرت "رضا" نامیده شده است".[۲] برخی از بزرگان در این باره نوشته اند: خداوند در لوح محفوظ آن حضرت را "رضا" نامیده و با این نام گذاری اعلام فرموده است كه: ۱- دوستان و دشمنان از حضرت راضی هستند. ۲- فرشتگان از شمایل و اخلاق و اعمال امام رضایت دارند. ۳- خدا از او راضی بوده و او را هم راضی كرده است.[۳] پی نوشت: [۱]. عیون اخبارالرّضا، صدوق، رضا مشهدی، جزء ۱، ص ۱۴ - ۱۳، ح ۲. [۲]. علل الشرایع، صدوق، مؤسسه الأعلمی، بیروت، جزء ۱، ص ۲۷۷، باب ۱۷۲، ح ۱. [۳]. القاب الرّسول و عترته (مجموعه نفیسه ص ۲۶۹)، كتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی، ص ۶۷. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰ابوبکر و عمر چرا کنار رسول خدا (ص) دفن شدند؟ آیا وصیت خودشان بود یا دخترانشان اینگونه خواستند؟ آیا آنان چنین حقی داشتند؟ ✍️پاسخ: ✅هر دو گزینه برای این امر محقق شده است یعنی هم خودشان خواستند و وصیت کردند و هم دخترانشان به این کار اصرار داشته اند با اینکه به هیچ وجه اجازه این کار دست آنان نبود و شرعا و قانونا تمام ورثه پیامبر می بایست اجازه این کار را می دادند . 🖊 اما متاسفانه همان هایی که بعد از رحلت پیامبر (صلى الله عليه و سلم) تنها یادگار پیامبر اکرم(صلى الله عليه و سلم) یعنی حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلام الله علیها را از ارث محروم کردند و گفتند پیامبر چیزی به ارث نمی گذارد خودشان ادعای میراث داری تمام اموال و داراییهای مادی و معنوی پیامبر را کردند و با غصب آن برای خودشان حتی سهم قبر در کنار وجود مقدس پیامبر اکرم(صلى الله عليه و سلم) قرار دادند. 📍به طور نمونه به دو روایت اشاره می کنیم: 🔹قاسم بن محمد گويد: ابو بكر به عايشه وصيت كرد كه او را پهلوى پيغمبر خدا صلى الله عليه و سلم خاك كنند و چون بمرد گور او را بكندند و سرش را به نزد شانههاى پيغمبر نهادند و لحد او را به لحد پيمبر متصل كردند. (1) 🔹نیز در روایات اهل سنت هست که عمر بن خطاب در زمانی که ضربه خورده بود فرزندش را فرستاد که از عایشه برای دفن شدن در کنار پیامبر و ابوبکر اجازه بگیرد.(2) 🖊حال یک نکته پیش می آید. ابوبکر چه سهمی از خانه پیامبر داشت که دستور داد در آن دفن شود؟ عایشه چه کاره بود که اجازه دفن در کنار رسول الله را صادر کرد؟ لاجرم اهل سنت باید چنین بگویند: این مکان نه برای آن دو نفر و نه برای رسول خدا بلکه با توجّه به حقی که حفصه و عائشه در این زمین داشتند در این زمین دفن گردیده اند. 🖊در جواب خواهیم گفت: این فرضیه از دو حالت خارج نخواهد بود. الف: مهر ب: ارث هر یک از این فرضیه ها را با هم بررسی می کنیم. 🔺اگر بگویند به عنوان مهریه هست. باید خدمتشان عرض کنیم که در قران کریم خداوند متعال چنین فرموده است: (( یا ایها النبی انا احللنا لک ازواجک الاتی اتیت اجورهن)) *احزاب۵۰* (( ای پیامبر ما آن همسرانت را که مهرشان را داده ایی برایت حلال کردیم)) پس این دلیلی است که پیامبر اکرم در زمان ازدواج مهریه را پرداخت کرده است. جالب اینجاست که جناب عایشه در ذیل همین آیه چنین گفته است: کتاب الأم – الإمام الشافعی – ج ۵ – ص ۱۵۰ عن عائشة انها قالت ما مات رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى أحل له النساء (( عایشه نقل می کند که فوت نکرد رسول خدا مگر اینکه حلال بودند برای او زنانش)) مسند احمد – الإمام احمد بن حنبل – ج ۶ – ص ۴۱ سنن الترمذی – الترمذی – ج ۵ – ص ۳۵ قالت عائشة ” ما مات رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى أحل له النساء ” هذا حدیث حسن صحیح . خب این هم دلیل دیگری که ثابت می نماید. جناب حفصه و عایشه مهریه خویش را گرفته اند. 🔺ب: ارث وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفت صاحب نه همسر بود و در حالی که هر یک از آن نه نفر نسبت به آن مکان یک هشتم بیشتر سهم الارث نداشته در نتیجه برای هر کدام یک وجب در یک وجب مسافت جا بیشتر نمی ماند . آن وقت چگونه آن دو نفر این مقدار مکان اضافه را اشغال و غصب نموده اند؟ و آن گاه از سوی دیگر چه شده است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از پدرش ارث نمی برد ؟ ( و ابوبکر به این بهانه که پیامبران از خود ارث به جا نمی گذارند حضرت فاطمه زهرا س را از فدک محروم می کند ) امّا عائشه و حفصه که همسران آن حضرت بودند ارث می برند؟ 🖊انتهای کلام: جناب ابوبکر و عمر در کنار قبر پیامبر اکرم دفن شده اند. مگر خداوند متعال نفرموده است: در خانه رسول وارد نشوید مگر هنگامی که به شما اجازه داده شود. از چه کسی اجازه گرفتند؟ جناب عایشه؟ جناب حفصه؟ 🍀 طبق دلایل ما. اولا: ایشان مهریه خویش را قبلا گرفته اند. و این فرضیه باطل هست. ثانیا: فرضیه دوم ارث به دو بخش تقسیم می شود. الف: اگر کلام جناب ابوبکر را قبول کنیم ( پیامبر فرمود: ما پیامبران ارث نمی گذاریم) پس ارثی در کار نبوده است. و غصب شده است. و اصلا با چه حقی در جایی که هیچ حقی در آن ندارد دستور می دهد در آنجا دفن شود؟ ب: اگر روایت ابوبکر را قبول نکنیم. جناب عایشه و عثمان حق استفاده از سه وجب اتاق را داشته اند. و برای استفاده از باقی زمین باید از زنان دیگر رسول خدا و همچنین فرزند ان حضرت اجازه بگیرند. حال آیا اجازه گرفتند؟آیا این غصب اتاق رسول خدا نمی باشد؟ 1. تاريخالطبري/ترجمه،ج4،ص:1565 2. کنز العمال – المتقی الهندی – ج ۱۲ – ص ۶۸۹ 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰چرا از بین تمام معصومین فقط به امام کاظم علیه السلام باب الحوائج گفته اند؟ ✍️پاسخ: ✅برآورنده حاجت‏ها و قاضی الحاجات خداوند متعال است. پیامبران و ائمه و صلحا و شهدا باب الحوایج اند. چون این بزرگواران به جهت قربی که نزد خدا دارند، اگر ما خدا را به حق اینان بخوانیم و از خدا حاجت بخواهیم و یا از روح بلند این بزرگواران بخواهیم که برای ما دعا کنند و از خدا بخواهند حاجات ما روا شود، ممکن است به نتیجه برسیم و این عمل اشکالی ندارد. این مطلب اختصاص به برخی از اولیای خدا ندارد. تمامی آن بزرگواران و ائمه دارای این مقام هستند، زیرا از يك نظر همه ائمه اطهار و اولياء الهي و فرزندان صالح آنان، باب الحوائج اند و وسيله تقرّب به خداوند و موجب گشايش گره هاي زندگي هستند و اگر امامان معصوم، هر كدام به اسم خاص شهرت پيدا كرده اند، به لحاظ مناسبت هايي بوده كه آن اسامي مبارك در آن تجلّي نموده و ظهور پيدا كرده است. چنانكه از حكمت دعاي توسل اين چنين استفاده مي شود كه هر مشكل و حاجتي را بايد به يكي از ائمه ـ عليهم السلام ـ متوسل شد. همانگونه كه درباره خداوند نيز چنين است كه انسان مريض به اسم شافي و انسان بدهكار به اسم غني و انسان گناهكار به اسم غفور خداوند توسل جسته و او را به آن ياد مي كنند؛ به همین جهت در راه توفيق طاعت الهي و تقرّب به خداوند مستحب است به اسم مبارك رسول اكرم(ص) فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و دو فرزند آن، امام حسن و امام حسين(ع) توسل جست (۱) و انسان گرفتار، دردمند و مريض به اسم مبارك امام كاظم (ع) توسل يابد و... پس آنچه كه امام كاظم(ع) به آن شهرت يافته است، از اين باب بوده است كه بسياري كه به گرفتاري و مشكلات مبتلا بوده اند و دست بشري قادر به گره گشائي آن ها نبوده است، به آن امام متوسل شده و آن حضرت نيز در پيشگاه خداوند از آنان شفاعت كرده و در نزد باري تعالي مقبول واقع شده است و از اين جهت رفع مشكل شده و آن حضرت به باب الحوائج شهرت يافته است وگرنه دليل خاص و يا روايتي به دست نيامده كه لقب باب الحوائج را براي آن حضرت ذكر نموده باشد. پس ما دليل خاصي بر اينكه لقب اين بزرگوار باب الحوائج باشد بدست نداریم و اين لقبي است كه ارادتمندان به ايشان داده اند. پس همه امامان معصوم باب رحمت الهي و واسطة فيض ميان خداوند و مخلوقات اند و به همان دليل كه مي توان به امام كاظم (ع) باب الحوائج گفت براي سائر ائمه(ع) نيز مي توان اين لقب را بكار برد.(۲) 📚پي نوشت ها : ۱. ملكي تبريزي، آقاجواد، المراقبات في اعمال السنّة، چاپ تبريز، (قديم)، ص ۳۰. ۲. اشتهاردي، محمد، سوگنامه آل محمد (ص) ، انتشارات كتابخانه مرعشي، ص۴۹۷. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌐مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰اگر حضرت آدم 5000 سال پيش زندگي مي کرده است پس چرا باستان شناسان ميگويند فلان مکان براي 20000سال پيش است؟ ✍️پاسخ: ✅روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) داریم که به وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم دلالت می کند. امام صادق(ع) فرموده اند: شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آنها هستید.[۱] همچنین امام باقر(ع) فرموده اند: خدای عز وجل از روزی كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏اند و خدای تعالی همه آنها را ازپوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و برای هر یك، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت...[۲] همچنین بعضی از مفسرین در ذیل آیه مربوط به اعتراض فرشته ها به خلقت انسان، احتمال علم فرشته ها، از سابقه موجودات قبلی ساکن در زمین سخن گفته اند: «قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ[بقره/۳۰] گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى ‏آورى كه تباهى كنند و خونها بریزند؟» در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!»[۳] بنابراین از منظر دینی مسلم است که قبل از حضرت آدم (ع) انسان های دیگری بر روی کره زمین زندگی می کرده اند. اما درباره جزئیات زندگی آنها، باید دقت کنیم که این مسائل، یکی از مصادیق غیب است و ما به آن دسترسی نداریم. و نمی توانیم همه جزئیات را کشف کنیم. و باید به همان مقداری که در روایات بیان شده است، بسنده کنیم. یکی از مصادیقی که در روایات راجع به آن صحبت شده است، نسناسان است. که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) نسل آن ها نابود می شود. حضرت علی (ع) می فرمایند: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد كند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏كنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏خواهم در زمین جانشینى قرار دهم كه حجت من در زمین من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اینكه در زمین موجودى را بیافرینى كه همان طور كه جنّیان در زمین فساد مى‏ كردند، در آن فساد و و خونریزى كنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نكرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم كه شما نمى‏ دانید، اراده كرده ‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاكیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین سكونت دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم.[۴] نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه انسان های امروزی همه از نسل حضرت آدم (ع) هستند هیچ ربطی به نسل های قبلی انسان ها ندارد. و ظاهر آیات قرآنی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. که در موارد مکرر انسان ها را با تعبیر "بنی آدم: خطاب قرار داده است: «یا بَنِی آدَمَ [اعراف/۲۷] ای فرزندان آدم!» و اینکه حضرت آدم (ع) نیز به نسل های قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده است، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم (ع) و خلق آن از خاک اشاره می کند: «إِنَّ مَثَلَ عیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ[آل عمران/۵۹] مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است كه او را از خاك آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.» 📚منابع: [۱]. كتاب توحید، ج ۱، ص ۲۷۷. [۲]. خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴. [۳]. تفسیر نمونه، ج‏۱، ص: ۱۷۴. [۴]. علل الشرائع، ج‏۱، ص: ۱۰۵. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آیا امام حسین(ع) خود را فدا کرد تا گناهان شیعیان و دوستداران ایشان بخشیده شود؟ ✍️پاسخ: ✅در این تحلیل امام حسین(علیه السلام) خود را فدا کرد تا گناهان امّت بخشوده شود و امام کفّاره گناهان امّت باشد. نظیر اعتقاد باطلى که مسیحیان نسبت به حضرت مسیح(علیه السلام) دارند و مى گویند مسیح(علیه السلام) با تن دادن به صلیب باعث پاک شدن گناهان پیروان خود شد و آنان را رستگار کرد. معتقدان این تحلیل با تمسک به تعابیرى چون «یا بابَ نِجاةِ الاُمَّةِ» چنین برداشت کردند که امام حسین(علیه السلام) نیز با استقبال از شهادت موجب بخشوده شدن گناهان فاسقان و فاجران امّت و در نتیجه سبب نجات آنان شده است. در عوض امّت با برپایى مجالس عزا از امام تشکّر و سپاسگزارى کرده و مستحقّ رستگارى مى شود. این تحلیل نیز با هیچ یک از اصول و مبانى مسلّم دینى سازگار نیست و موجب شده است عدّه اى گمان کنند که امام حسین(علیه السلام) با شهادت خود و فرزندانش، گناهکاران را در برابر عذاب الهى بیمه کرده است. به تعبیر دیگر : امام(علیه السلام) و یارانش کشته شدند تا دیگران در انجام هر گناه و جنایتى آزاد باشند و در واقع تکلیف الهى از آنان ساقط گردد. همین پندار سبب شده است که عدّه اى گمان کنند هر کس بر امام حسین(علیه السلام) گریه کند، هر قدر در فساد و تباهى غوطه ور باشد و حتّى نسبت به ضروریّات دین پایبند نباشد، مورد عفو و بخشش قرار گرفته و اهل نجات خواهد بود. نفوذ این پندار غلط تا جایى بوده است که حتّى سلاطین جبّار و ستمگرى که حکومتشان بر پایه هاى ظلم و بى عدالتى استوار بود و دستشان به خون بى گناهان آلوده بوده، در ایّام عزادارى آن حضرت مجالس عزا به پا کنند و یا خود پا برهنه در دستجات عزادارى به سر و سینه بزنند، و آن را مایه نجات خود بدانند![۱] 📚پی نوشت: [۱] . گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص۶۹. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰آیا سر مبارک امام حسين(ع) در مدينه مسجد النقطه خاک شده است؟ ✍️پاسخ: 🔰عزاداري هاي شما قبول ان شاءالله. در اين که سر امام حسين )ع( کجا دفن شده است، منابع تاريخي شيعه و سني گزارش‌هاي گوناگوني آورده‌اند تا آنجا که شش قول در اين باره گفته شده است. قول اول: سر به بدن ملحق شده است. اين قول مشترک ميان شيعه و سني است. علماي شيعه، از جمله شيخ صدوق (متوفاي 381 ق)، سيد مرتضي (متوفاي 436 ق)، فتال نيشابوري (متوفاي 508 ق)، ابن نما حلي، سيد ابن طاووس (متوفاي 664 ق) شيخ بهايي و مجلسي اين قول را بيان کرده‌اند. شيخ صدوق و پس از او، فتال نيشابوري در اين باره مي‌نويسند: علي بن حسين )ع( همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسين )ع( را به کربلا باز گرداند.(1) سيد مرتضي در اين باره مي‌گويد: روايت کرده‌اند که سر امام حسين عليه‌السلام با جسد در کربلا دفن شد.(2) ابن شهر آشوب بعد از نقل سخن فوق از سيد مرتضي، از قول شيخ طوسي نقل کرده است که به همين سبب (ملحق کردن سر امام به بدن و دفن آن) زيارت اربعين (از جانب امامان علهيم‌السلام) توصيه شده است.(3) ابن نماي حلي نيز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن مي‌توان اعتماد کرد، آن است که بعد از آن که سر امام در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد. (4) سيد ابن طاووس نوشته است: اما سر حسين )ع(، روايت شده که سر برگردانده شد و در کربلا با جسد شريفش دفن شد و عمل اصحاب بر اين معنا بوده است.(5) مجلسي، يکي از وجه‌هاي استحباب زيارت امام حسين )ع( را در روز اربعين، الحاق سرهاي مقدس را به اجساد توسط علي بن حسين عليهما‌السلام بيان کرده است. (6) وي در جاي ديگر بعد از نقل اقوال ديگر در اين باره مي‌نويسد: مشهور بين علماي اماميه آن است که سر امام همراه بدن دفن شده است. (7) برخي انديشمندان اهل‌ تسنن نيز اين قول را بيان کرده‌اند: ابوريحان بيروني (متوفاي 440 ق) در اين باره مي‌نويسد: و في العشرين ردّ راس الحسين )ع( الي مجثمه حتي دفن مع جثته...؛ در روز بيستم (صفر)، سر حسين )ع( به بدنش ملحق و با آن دفن گرديد. (8) قرطبي (متوفاي 671 ق) مي‌نويسد: اماميه مي‌گويند که سر حسين )ع( پس از چهل روز به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و اين روز نزد آنان معروف است و زيارت در آن روز را زيارت اربعين مي‌نامند. (9) قزويني نيز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عيد بني‌اميه است، چون در آن روز، سر حسين )ع( را به دمشق وارد ساختند و در روز بيستم آن ماه، سر ايشان به بدن، باز گردانده شد.(10) مناوي (متوفاي 1031 ق) نوشته است: اماميه مي‌گويند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد. (11) قول دوم: در کنار قبر اميرالمومنين)ع(؛ (12) قول سوم: مسجد رقه در کنار فرات؛ قول چهارم: بقيع نزد قبر مادرش فاطمه (س(؛ قول پنجم: دمشق؛ قول ششم: قاهره. (13) بررسي و تامل در اين اقوال، اين نتيجه را در بردارد که ديدگاه اول، يعني الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علماي شيعه است، از اين رو اين قول قابل اعتنا و پذيرش است و بنا بر گزارش‌هاي تاريخي - چنانکه اشاره شد - اين الحاق در روز بيستم صفر سال 61 بوده است. 📚پي‌نوشت‌ها: 1. شيخ صدوق، الامالي، مجلس سي‌ و يکم، ص 232؛ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص‌192 و مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 140. 2. رسائل المرتضي، ج 3، ص 130. 3. مناقب آل ابي‌طالب، ج 4، ص 85 و مجلسي، بحارالانوار، ج 44، ص 199: «قال الطوسي رحمة ‌الله، و منه زيارة الاربعين». 4. نجم الدين محمد بن جعفر بن نما حلي، مثيرالاحزان، ص 85. 5. سيد ابن طاووس، اللهوف في قتلي الطفوف، ص 114. 6. مجلس، بحارالانوار، ج 98، ص 334. 7. همان، ج 45، ص 145. 8. بيروني، الاثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 331. 9. محمد بن احمد قرطبي، التذکرة في امور الموتي و امور الاخره، ج 2، ص 668. 10. زکريا محمد بن محمود قزويني، عجائب المخلوقات و الحيوانات و غرائب الموجودات، ص 45. 11. عبدالرووف مناوي، فيض القدير، ج 1، ص 205. 12. ابن قولويه قمي، کامل الزيارات، ص 84؛ کليني، الکافي، ج 4، ص 571- 572؛ ابوجعفر محمد بن حسن طوسي، تهذيب الاحکام، ج 6، ص 35- 36 و ابن شهر آشوب، همان، ج 4، ص 85. 13. سبط ابن جوزي، تذکرة الخواص، ص 265- 266؛ سيد محسن امين عاملي، اعيان الشيعه، ج 1، ص 626- 627 و همو، لواعج الاشجان، ص 247- 250؛ محمدامين اميني، همان، ج 6، ص321- 337. قاضي طباطبائي ضمن اشاره به اقوال در اين موضوع و دفاع از قول به الحاق سر به بدن، اقوال ديگر را در اين باره نقد و بررسي کرده است. ر. ک: تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا عليه‌السلام، ص 303 به بعد. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰حضرت زینب (س) تا چه مدت در اسارت بود و چه زمانی آزاد شد؟ زندگانی ایشان پس از آزادی چگونه بود؟ ✍️پاسخ: ✅پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبرى (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت. سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مى نازید و مى گفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!" با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: جز زیبایى چیزى ندیده ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى آورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».(۱) آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زاده اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.(۲) کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسه اى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریدة حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى زد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند. در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفته اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرى درگذشت.(۳) برخی معتقدند بعد از ورود کاروان اهل بیت(ع) به مدینه، دلیل روشنی نداریم که حضرت زینب از مدینه بیرون رفته باشد، بنابر این در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد، اما مکان دفن او در بقیع مشخص نیست، همان طور که شخصیت‌های بزرگ دیگری از اهل بیت(ع) در بقیع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمی‌باشد.(۴) درباره مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، مرحوم دکتر آیتی بر این باور است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست.(۵) برخی نوشته‌اند که سر مطهر امام حسین(ع) روز اوّل صفر به شام رسید و چند روز بعد اسیران وارد شام شدند.(۶) روز هشتم ورود اهل بیت(ع) به شام یزید آنان را احضار کرد و بین ماندن در شام یا رفتن به مدینه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدینه را انتخاب کردند.(۷) 📚پی‌نوشت‌ها: ۱ـ لهوف، ص ۲۱۸؛ مقرم،‌ مقتل الحسین، ص ۳۲۴؛ ارشاد، ج۲، ص ۱۴۴. ۲ـ ارشاد، ص ۱۱۶ ۱۱۷؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷. ۳ـ زینب پیام‌آور عاشورا، سید عطاءالله مهاجرانى، ص ۲۸۷، ۳۴۷ ۳۴۸ ۳۵۲. ۴ـ اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۱۴۰. ۵ – علی نجاتی، قطعه‌ای از بهشت، ج۲، ص ۶۰۷. ۶ – علامه شعرانی، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص ۲۸۷ – ۲۸۹. ۷ – همان، ص ۵۳۴. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰نحوه از دنیا رفتن حضرت رقيه سلام الله عليها را بيان کنيد. ✍️پاسخ: ✅در منتهی الآمال(۱) از كامل بهائی نقل كرده است: كه در شام از بچه های كوچك شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به خانه شخصی خود منتقل نمود. 👈 امام دختری چهارساله داشت. شبی از خواب بیدار شد. گفت: پدرم كو. اكنون او را در خواب دیدم. ناراحت و پریشان بود. زنان كه نوای این كودك را شنیدند. همه صدا به گریه بلند كردند. سایر بچه ها نیز گریه می كردند. 👈یزید از خواب بیدار شد. پرسید: چه خبر است؟ جریان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برایش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن كودك گذاردند. پرسید: چیست؟ گفتند: این سر پدر توست. چنان ناراحت شد كه فریادی زد. از همان ناراحتی مریض گردید و پس از چند روز فوت شد. 👈این واقعه بنابر قول وقایع الشهور و الایام آیت ا. . . بیرجندی در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در كتاب ریاض القدس می‌نویسد كه روز پنجم صفر بنا به قولی حضرت رقیه خاتون از دنیا رفته و آن طفل كوچك كه مرحوم آیت الله بیرجندی در كتاب وقایع فرموده. به احتمال قوی رقیه بوده است. (۲) 📚پی نوشت ها : ۱. محدث قمى، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل‏، ناشر: دلیل‏، مكان نشر قم‏، سال چاپ: ۱۳۷۹ ش‏، نوبت چاپ اول‏، ج‏۲، ص ۱۰۰۲. ۲. حضرت رقیه دختر امام حسین، شیخ علی فلسفی خراسانی، ص۵. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰از چه زماني مردم براي مسايل ديني خود از مراجع تقليد کردند؟ ايا بلافاصله بعد از غيبت کبري، مردم به مراجع رجوع و تقليد کردند و اولين مرجع تقليد چه بزرگواري بوده است؟ ✍️پاسخ: ✅مسئله تقليد و رجوع عالم به جاهل امري عقلي بوده و منحصر به زمان، مکان و دانش خاصي نيست، بلکه تمام عاقلان اگر در کاري متخصّص نباشند به متخصّص آن رجوع مي‌کنند. 🔹همچنين قرآن و ساير منابع اسلامي، همچنين سيره پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) دلالت بر ترغيب رجوع به راويان احاديث و اسلام شناسان حتي در زمان حضور معصومان(ع)، مي‌کند، و اين امر در زمان غيبت امام مهدي(عج) خود را بيشتر نشان داده است. 🔺در زمان ائمه(عليهم السلام) برخي از شاگردان مورد تأييد آن بزرگواران به منظور احيا و تعليم احکام، به شهرهاي مختلف کوچ کردند و بسياري از مردم - که شيفته و تشنه معارف و احکام الهي بودند و در نقاط دور دست زندگي مي‏کردند و دستشان از اهل بيت کوتاه بود - به سراغ آنان مي‏رفتند و مسائل خود را از ايشان مي‏پرسيدند و از علم بي‏کران ائمه‏عليهم السلام سيراب مي‏گشتند. اين همان «تقليد» است که به نمونه‏هايي از آن اشاره مي‏شود: 👈1) حضرت باقر عليه السلام به ابان بن تغلب مي‏فرمايد: «اِجْلِس في‏ مسجد المَدينة و اَفتِ النَّاسَ فَاِنّي اُحِبُّ اَنْ اَري‏ في‏ شيعَتي مِثْلَکْ»؛ «در مسجد مدينه بنشين و به مردم فتوا بده؛ زيرا دوست دارم در ميان شيعيانم کساني همچون تو باشند».(1) 👈2) شعيب عقرقوقي مي‏گويد: به امام صادق‏عليه السلام عرض کردم: «رُبَما اِحْتَجْنا اَنْ نَسْأَلَ عَنِ الشَي‏ءِ فَمَنْ نَسْأَل»؛ «گاهي ما مي‏خواهيم سؤال و مشکل ديني خود را از کسي بپرسيم (و به شما به جهت دوري راه يا حالت تقيه و... دسترسي نداريم)، شما بگوييد به چه کسي رجوع کرده و سخن او را بپذيريم؟» 👈حضرت در جواب فرمود: «عَلَيْکَ بِالْاَسَدي‏ يَعْني‏ اَبا بَصير»؛ يعني، شما مي‏توانيد به ابوبصير مراجعه کنيد.(2) 👈3) حسن بن علي بن يقطين مي‏گويد: به امام رضاعليه السلام عرض کردم: «لا اَکادُ اَصِلُ اِلَيْک اَسْأَلَکَ عَنْ کُلِ مااحْتاجُ اِلَيْهِ مِنْ مَعالِمِ ديني‏. اَفَيُونُسُ بنُ عَبْدِ الرَّحْمانِ ثِقَةٌ آخُذُ مِنْهُ ما احْتاجُ اِلَيْهِ مِنْ مَعالِمِ ديني‏ فَقالَ نَعَم»(3) 👈«من نمي‏توانم به جهت هر مشکل ديني که برايم پيش مي‏آيد، از شما سؤال کنم! پس آيا يونس بن عبدالرحمان ثقه و راستگو است و مي‏توانم پاسخ نيازهاي ديني خود را از او دريافت کنم؟ حضرت فرمود: آري». 📚پي نوشتها: 1.مستدرک الوسائل، ج 17، باب 11. 2. وسائل الشيعه، ج 27، باب 11. 3. همان 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله 👇👇👇 https://ble.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
🌐📝🌐📝🌐 ✅پرسش: چرا حضرت علي به خلفا بعداز پيامبر مشاوره نظامي ميداد در برابر جنگ با ايرانيان (خلفايي که بر حق نبودند) 🌺پاسخ: در بين وظائف و شؤونات امام و پيشواي منصوب و برگزيده از جانب خداوند، حفظ دين از مهمترين وظايف او است كه اگر احساس كند، اصل و اساس دين در خطر است ،به هر صورت ممكن بايد از آن محافظت كند. 👈لذا همکاری های مورد امام علی(علیه السلام) با خلفایی که غاصبانه بر کرسی خلافت نشسته بودند،فقط از باب دفاع و محافظت از اصل و اساس دین اسلام بوده نه موافقت با خلفا. ☘️موضوع مشاوره آن حضرت به عمر بن خطاب اين است که: وقتي عمر بن خطاب فهميد که نيروهاي ايراني آماده حمله بزرگي مي شوند به مسجد آمد و همه را دعوت کرد و از آنان نظر خواست. طلحه گفت: تو خودت به جبهه جنگ برو تا مسلمانان با ديدن تو قوي تر شوند. عثمان گفت: همراه مردم شام، يمن، مدينه و مکه را به جبهه جنگ برو تا مسلمانان با ديدن تو و اينهمه نيرو خوب بجنگند. 🍃عمر بن خطاب دوباره گفت: اي مسلمانان نظر بدهيد. حضرت علي (علیه السلام) فرمود: اين درست نيست که مردم شام را روانه جبهه جنگ بکني چون در اين صورت روميان حمله مي کنند و زن و بچه آنان را مي کشند. مردم يمن را هم حرکت نده چون حبشه حمله مي کند و يمن را قتل و غارت مي کند. اگر مردم مدينه و مکه را بيرون ببري اعراب اطراف حمله مي کنند و اين دو شهر را غارت مي کنند. تو خودت هم نرو بلکه به بصره نامه بنويس و تعدادي از آنان را به کمک مسلمانان بفرست. اين نظر را عمر بن خطاب پسنديد و گفت: نظر درست همين است و بايد مطابق آن عمل کنم(1) 🌸آن حضرت با اين تدبير، هم مسلمانان شام، يمن، مکه و مدينه را از خطر، و هم مردم ايران را از کشته شدن نجات دادند. زيرا اگر روم حمله مي کرد، زن و بچه مسلمانان کشته مي شدند. اگر حبشه حمله مي کرد زن و بچه يمني ها کشته مي شدند و اگر اعراب اطراف مدينه و مکه به اين دو شهر حمله مي کردند باقيمانده مردم آنجا هم کشته مي شدند. از سوي ديگر اگر اين همه نيروي جنگي به طرف ايران حمله ور مي شدند خدا مي داند چه بلايي بر سر مردم ايران مي آمد. پی نوشت: 1. ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت (بى تا) دارصادر، ج 3 ص 8. طبرى، تاریخ الامم والملوک، بیروت، دارالقاموس الحدیث، (بى تا) ج 4 ص 237. 🔵ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان بله https://ble.ir/pasokhgoo_ir_bot 🔴ارسال سوالات از طریق ربات پیام رسان گپ: https://gap.im/pasokhgoo_ir_bot 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈