eitaa logo
پسرفاطمه(عج)
7هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
18.3هزار ویدیو
86 فایل
﷽ ❤ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ‍ ⚠️ تبادل فقط باکانالهای مذهبی وآموزشی بالای 2 کا ادمین نظرات ، پیشنهادات و تبادل ⬅️ @SeydAli_Alavi تبلیغات ارزان ⬅️ @tabtarefe
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌼به برکت نام صاحب الزّمان علیه‌السّلام شخص مدهوش به هوش می‌آید🌼 🌷 جناب آقای ابراهیمی نقل کرده‌اند: حدود سه سال پیش، فرزندم به نام «احسان ابراهیمی» صبح زود راهی مدرسه می‌شود، چون منزل ما نزدیک خطّ قطار بود ایشان به واسطهٔ باد قطار مجروح و بیهوش شد. او را به «بیمارستان نکوئی» قم بردیم. دکتر معالج او هر چه کوشش کرد، به هوش نیامد تا اینکه، بیهوشی او بیست و پنج شبانه روز طول کشید و ما هم خیلی ناراحت بودیم. ♦️در این مدّت، با همسرم، شبهای چهارشنبه به جهت توسّل به حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه به مسجد جمکران می‌رفتیم. یکی از شبهایی که رفته بودیم، جد‍‌ّاً از آقا خواستیم که توجّهی نمایند، بچّه‌ام به هوش بیاید. ♦️به منزل آمدیم. در همان شب، خواب دیدم کسی به من گفت: «اگر می‌خواهی بچّه‌ات به هوش بیاید، برو کنار تخت او و سه مرتبه بگو یا صاحب الزمان علیه‌السّلام تا بچّه‌ات به هوش بیاید و چشم باز کند.» صبح چهارشنبه، اوّل وقت، بالای تخت بچّه رفتم، دیدم هنوز به هوش نیامده است ایستادم و سه مرتبه نام مقدّس آقا امام عصر علیه‌السّلام را بردم، ♦️یک مرتبه دیدم هر دو چشم بچّه باز شد، او را به اسم صدا زدم، دیدم تبسّم کرد. طوری این بچّه حالش بهبود پیدا کرد که بعد از ظهر آن روز کاملاً ما را شناخت و روز بعد او را آوردیم منزل و من متوجّه شدم از اثر توسّل به آقا امام زمان علیه‌السّلام بود، که بچّه‌ام بهتر شد و شفا پیدا کرد. درود و سلام بر آن آقا! «و السّلام علیکم و رحمة اللّه.» ✍ ارادتمند جعفر ابراهیمی 24/8/1373 💠اَللّهُمَّ عَجّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚 شیفتگان حضرت مهدی ج ۲ ص ۷۲؛ ملاقات با امام زمان علیه‌السّلام در مسجد مقدس جمکران ص 196 ، 197 🌸🍃 @montazar 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌺تشرّف حسین آقا بابایی به خدمت حضرت ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف در راه مسجد مقدّس جمکران🌺 💥 «حسین آقا بابایی» نقل می‌کند: شبی در خواب دیدم که به مکّه معظّمه مشرّف شدم. صبح آن روز، در حالی که روزه بودم تصمیم گرفتم به مسجد مقدّس جمکران بروم، یکی از فرزندان من به نام محمّدباقر که هفت سال بیشتر نداشت گفت که: «مرا هم با خود ببر.» آنگاه همراه او در حالی که برف همه جا را پوشانده بود، پیاده راه افتادیم و در راه، جویهای بزرگ آب بود که من فرزندم را کول گرفته و از آب عبور می‌کردیم تا به باغ قلعه و آب انبار حاجی حسینعلی رسیدیم. بچّه گفت: «تشنه هستم.» از آب انبار به او آب دادم. 💥هنگامی که از قلعه عبور کردیم ناگهان چشمم به یک سیّد بزرگوار و جلیل‌القدری افتاد که تاکنون کسی را به آن زیبایی و نورانیّت ندیده بودم و در طرف راست صورت او خالی بود، وقتی نزدیک ما رسید سلام کردم و گفتم: «شما به مسجد تشریف می‌برید یا از مسجد برمی‌گردید؟» فرمودند: «به مسجد می‌آیم.» 💥پس از آن، در اثر تصرّف ولایتی، دیگر نتوانستم حرف بزنم. آقا از بلندی کنار جاده حرکت می‌کردند و ما از وسط جادّه، تا اینکه به خط آهن رسیدیم، زیرا پل عبوری راه آهن آب و گِل بود به آقا گفتم: ابتدا بچّه را کول می‌کنم و از آب زیر پل، عبور می‌دهم و بعد می‌آیم شما را کول می‌کنم و به آن طرف پل خط آهن می‌رسانم. آقا با عصایی که دستش بود اشاره کرد که شما با بچّه بروید! من بچّه را آن طرف راه آهن گذاشتم آقا تشریف نیاوردند. چند دقیقه‌ای ماندیم ولی دیدیم از آقا خبری نشد. به طرف خط آهن آمدم، دیدم اصلاً نه آقا هست و نه ردّ پایی وجود دارد. 💥من از شدّت ناراحتی شروع کردم به گریه کردن، بچّه از من می‌پرسید: «چرا گریه می‌کنی؟» گفتم بابا آنی که ما باید ببینیم (یعنی وجود مبارک حضرت ولی عصر ارواحنا فداه) دیدیم و نشناختیم، بعداً آمدم از باغ قلعه (یعنی جایی که آقا را همانجا زیارت کردیم و با آقا همراه شدیم) تا راه آهن مکرّراً شمارش کردم، 1724قدم بود که به برکت حضرت، این همه راه را به چند لحظه با طیّ‌الارض رفته بودیم. 💥خوشا! خوشا! آن روز و آن خال زیبا که خداوند بحقّ محمّد و آل محمّد (صلی الله علیه واله) دیدار حضرت را دوباره نصیب فرماید. 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السّلام، ج 2 ص 289؛ ملاقات با امام زمان علیه‌السّلام در مسجد مقدس جمکران، ص 206، 207 🌸🍃 @montazar 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌷مسجد جمکران از نظر آیة اللّه العظمی بهاءالدینی رحمه اللّه🌷 🌻 مسجد جمکران قم، محلّی مقدّس است که زمین آسمانی دارد هر هفته آغوش خود را بر عاشقان امام زمان علیه‌السّلام و شیفتگان مهدی باز می‌کند. 🌷مسجدی که صدها سال قبل با دستور امام عصر علیه‌السّلام تأسیس شده و آن حضرت درباره عظمت این مسجد فرموده‌اند: « هر کس دو رکعت نماز در آن به جای آورد، نماز او، همچون نماز در بیت عتیق «مسجد الحرام» خواهد بود.» 🌷 آنان که دلی آکنده از عشق امام زمان خود دارند و اندیشهٔ دیدار او را در سر می‌پرورانند، با حضرت در شبهای چهارشنبه و شبهای جمعه، دست امید و آرزو به سوی آن حجّت الهی می‌برند، تا از آسمان لطف آن حضرت باران اجابت حاجات و قبولی اعمال خویش را دریافت کنند. 🌷 انسانهای سپید سیرت و صاحب معرفتی نیز وجود دارند که با نام آن حضرت و نگاهی قلبی از دور به آن مسجد، مهر و محبّت آن امام را پذیرا می‌شوند و نشاطی وصف ناپذیر می‌یابند. 🌷در این میان، به عزیز فرزانه و صاحب عشق و ولایت، عارف سالک حضرت آیة اللّه العظمی بهاءالدینی بر می‌خوریم که پیرامون برکات بسیار این مسجد و بارش مهر آن امام می‌فرمودند: « مکرر مشاهده شده که در مسیری از جادهٔ قم، کاشان حرکت می‌کردم، همین که به موازات ‌مسجد جمکران می‌رسیدم، حالم دگرگون می‌شد و اگر کسالتی داشتم همان لحظه برطرف می‌گشت.» 💠 💠 📚 داستانهای شگفت‌انگیز از مسجد مقدّس جمکران، ص 64؛ ملاقات با امام زمان علیه‌السّلام در مسجد مقدس جمکران، 🌸🍃 @montazar 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌺اینها بیشتر از شما فرزند ما هستند🌺 🌴 یکی از دوستان مورد اعتماد که خیلی از افراد او را می‌شناختند و به صداقت او و معنویاتش آشنا بودم نقل می‌کرد: « چند سال قبل به همراه خانواده به مسجد مقدّس جمکران در قم رفته بودیم. 🌴همراه ما پسر بچّهٔ ما هم بود که تازه به راه افتاده بود. وقتی به مسجد مشرّف شدیم آنجا نسبتاً خلوت بود و من خودم پسرم را با خودم بردم تا مادرش راحت‌تر باشد. بچّه همین که مسجد را دید و فضای خالی آن را مشاهده کرد طبق معمول هم سنّ و سالهایش شروع به دویدن کرد و از این طرف به آن طرف می‌رفت و من می‌خواستم مشغول نماز و اعمال بشوم دیدم با این وضع که نمی‌شود چون ممکن است خدای ناکرده بچّه بیرون برود و گم شود اگر هم بخواهم او را در کنار خودم بنشانم حواسم پرت می‌شود و ‌از استفاده محروم می‌مانم 🌴 با خودم گفتم: «بهتر است به خود آقا امام زمان علیه‌السّلام متوسّل شوم و ‌از حضرت بخواهم مواظب پسرم باشد.» همین که این مطالب به ذهنم خطور کرد در یک لحظه احساس کردم حضرت می‌فرمایند: 🌸«اینها بیشتر از شما فرزند ما هستند شما در نهایت هفتاد - هشتاد سال پدر و مادر اینها هستید اینها از هزاران سال قبل و اِلی الابد فرزندان ما هستند.» 🌴با احساس این مطلب تمام وجودم را آرامش گرفت و قلبم مطمئن شد و مشغول انجام برنامهٔ مسجد جمکران شدم. بچهّ هم همان دور و بر بود و جای زیاد‌ دوری نمی‌رفت تا اینکه برنامهٔ مسجد تمام شد و از آنجا خارج شدیم.» 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَجْ💠 📚: ملاقات با امام زمان علیه‌السّلام در مسجد مقدس جمکران، ص 272 ، 273؛ عنایات حضرت ولی عصر (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف)، ص 503 🌸🍃 @montazar 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌺عنایت امام زمان علیه‌السّلام در رمی جمرات🌺 🔹اینک به واقعهٔ توجه حضرت ولی عصر علیه‌السّلام دربارهٔ خود ایشان، یعنی حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ محمّد باقر ملبوبی، در هنگام رمی جمرات از قلم خود ایشان توجه فرمایید. 🔹در سال 1353 هجری قمری که به مکه مشرف بودم، در مِنی به اتفاق یکی از رفقا به نام سید باقر که اخیراً مرحوم شد عازم جمرات بودیم. در بازگشت، فشار جمعیت چنان زیاد شد که نزدیک بود زیر دست و پا از بین برویم و خفه شویم. 🔹در این هنگام به مقام ولایت عظمی متوسل و به آقای سید باقر گفتم، بگو «یا اباصالح المهدی ادرکنا» یک باره دیدم دستی، ما را برداشت و به جای آرامی گذاشت. به لطف «غیاث المضطر المستکین» نجات یافتیم و ماندیم تا از کاروان به سراغ ما آمده و ما را به چادر رهنمود کردند. ۲۹ شوال۱۴۱۱ محمّد باقر ملبوبی 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلیّک الفرج💠 📚: ملاقات با امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف در مکّه و مدینه، ص 10؛ برگرفته از کتاب: شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السّلام، ج 1، ص 186 🌸🍃 @montazar 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼