✨ امام زمان (علیهالسلام) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت چهارم (آخر)
▫️ آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پولها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟»
▫️ فرمود:
🔶 «وقتی که حاجیان، نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مدّاح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم (علیه السلام) کرد، من به چادر شما میآیم.»
▫️ در اینوقت آقا از خیمه خارج شد و من دیگر او را ندیدم.
هرچه به اینطرف و آنطرف نظر کردم، دیگر کسی را نیافتم. داخل چادر شدم و به فکر فرو رفتم:
🔹 راستی او که بود؟ سیّد مهدی فرزند حسن! از کجا نام مرا میدانست؟ چند بار فرمود: «جدّم حسین، عمویم عبّاس.. .»
▫️ قرینهها و نشانهها را یکی پس از دیگری کنار هم نهادم. خیلی منقلب و بیتاب شده بودم. فهمیدم که با امام زمان (علیهالسلام) همسخن بودهام.
👮🏽♂ از صدای گریه و ناله من، شرطه سعودی (پلیس عربستان) سراسیمه آمد و گفت:
🔸 «چه شده؟ دزدها آمدهاند و اثاثیهات را غارت کردهاند؟»
▫️ گفتم:
🔹 نه! مشغول مناجات با خدایم.
▫️ او با تعجّب به من نگاه میکرد و سرانجام رهایم کرد و رفت. تا صبح به یاد حضرت (علیه السلام) گریستم.
فردای آن روز، قصّه را برای روحانی کاروان تعریف کردم و او هم برای حاجیان نقل کرد و گفت:
🔸 «ای حجّاج! متوجّه باشید که این کاروان مورد توجّه و عنایت امام زمان (علیهالسلام) است.»
▫️ همه مطالب را به روحانی کاروان گفتم، جز آنکه فراموش کردم بگویم آقا وعده کرده است که شب، به هنگام ذکر مصیبت عمویش قمر بنی هاشم (علیه السلام) به چادر ما میآید.
🌌 شبهنگام، حاجیان پس از نماز، روضهای گرفتند و مدّاح کاروان هم، گریزی به روضه علمدار کربلا، حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) زد و حالی در چادر بر پا شد. در آنوقت، به یاد سخن آقا افتادم. هرچه نگاه کردم، آن حضرت را درون چادر ندیدم. ناراحت شدم و با خود گفتم:
🔹 خدایا! وعده امام (علیه السلام) حق است!
✨ در اینوقت، امام (علیه السلام) به خیمه تشریففرما شدند و در میان حاجیان نشستند و در مصیبت عموی خود گریستند.
من که آقا را دیدم، خواستم تا عرض ادبی کنم و بوسهای برپای حضرتش بزنم و به مردم بگویم که:
🔹 بیایید و امام زمانتان را ببینید!
▫️ که امام اشارتی کردند و من بیاراده و بیاختیار بر جای خود ایستادم.
روضه که تمام شد، آقا نیز برخاستند و خیمه را ترک کردند و من دیگر حضرت را ندیدم. (۱)
📗 مشتاقی و مهجوری، صفحه ی ۳۳۸
(۱). آب حیات، صص ۳۸۹- ۳۹۳.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🌸 امام زمان علیه السلام در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
👈 قسمت اول
👈 قسمت دوم
👈 قسمت سوم
👈 قسمت چهارم (آخر)
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
25.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 #عید_غدیر
💐با تو دل از غم آزاده علی علی
💐با تو خرابه آباده علی علی
🎙 #گروه_سرود_نجم_الثاقب
👏 #نماهنگ
👌فوق زیبا
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
مداحی آنلاین - سرود جانم علی .mp3
5.1M
🌺 #عید_غدیر
💐با تو دل از غم آزاده علی علی
💐با تو خرابه آباده علی علی
🎙 #گروه_سرود_نجم_الثاقب
👏 #نوآهنگ
👌فوق زیبا
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
35.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
❤️نماهنگ زیبای خوش قدم❤️
🍃چرا با دیدن این تصاویر،قطرات
اشک آدم جاری میشه؟
🌱🌺کار تمیز فرهنگی....
🔶تا دیر نشده، جمعیت و تعداد شیعیان مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سربازان حضرت ولی عصر ارواحنافداه را جدی بگیریم.
تک فرزندی بد است😉
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
45.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون جذاب و دیدنی شرح واقعه غدیر خم
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
💐 آذینبندی حرم امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آستانۀ #عید_غدیر😍❣
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام قلب محب #امیرالمؤمنین علی علیه السلام
اللّٰھـُمعـجِّللِوَلیڪَالفَرَجْ
#غدیر
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59