✍اشک...
اشــــکِ چـــشمام زیـــرِ بــارون...
هـــمدمِ گـــریهیِ نــاودون...
مـــیریزه آروم و نــمنــم...
رو تـــنِ لــختِ خــیابون...
☂️مـن خدا بههمرات...
🌹مــــن...خــدانگهدار...
بــــعدِتـو بــا خــون نـوشتم...
از غــــــمِ ایـــــن دلِ داغــــــون...
#منتظر✓💔
✨@montazer393🧿
پائیز خبر داشت کهاین شیوه باغ است
گه خانه سار است و گه آلون کلاغ است...
چون رایحه مریم و نسرین و اقاقی است
گه مایه درد است و گهی مرهم داغ است...
پائیز خبر داشت کههر گوشه سرسبز
دربند کمال است و دل آشوب فراغ است...
هر برگ شقایق کهدر این دایره روئید
لبریز شرنگ است و تبآلود ایاغ است...
پائیز خبر داشت ولی فاش نمیکرد
این بیشه پر از همهمه روبه و زاغ است...
هر دامنهاش رو به تماشای دیاری است
هر خاطرهاش آینه چشم و چراغ است...
پائیز خبر داشت که هر شاخهی بی بر
خود هیمه ناسوخته در کنج اجاغ است...
#علی_معصومی✅
#دفترشعرشرنگعشق📓
🧿@montazer393🍂
افسرده است و زرد برایش دعا کنید
در را به روی کولی پاییز، وا کنید...!
توفان ندیدهای که بدانی چه میکشد
محنت کشیده است بهجانش دعا کنید...
با روی زرد دست نیازش به سوی ماست
دستی گشوده حاجت او را روا کنید...
تب کرده باغ، در اثر سردی هوا،
یا عاشق است دردِ دلش را دوا کنید...!
غمگین نشسته قمری و دشت است بینوا
فکری برای فاختهیِ بینوا کنید...
جز قارقار زاغ و به جز خشخشِ خزان
در باغ نیست، شور و طرب را رها کنید...
پاییز اگر هوای بهارانش آرزوست ،
همت کنید و آرزویش را صدا کنید...
بی رنگ نیست باغ، پر از رنگ آشناست
دل را به رنگهای خزان آشنا کنید...
#محمود_عباسی_عقدا
#م_بیرنگ✅
🧿@montazer393🍁
این سیبهای سرخ برای نچیدن است
دلبستنم مقدمهیِ دلبریدن است...
حتی کلاف کهنه نخ هم نمیدهم
بالای یوسفی که برای خریدن است...
زیباترین نبودی و من ماه خواندمت
این است عشق،عشق بدی را ندیدن است...!
دنیا پر از صداست،تو گاهی سکوت کن
گاهی سکوت گام نخست شنیدن است...
بیدوست آسمان قفسی میشود وسیع
ای دوست!عشق لذّت با هم پریدن است...
#مجید_ترکابادی🍎
🧿@montazer393🦅
دیگر منتظرت نیستم...!
فقط جاماندهام...!
پای تمام خطوطِ تلفن ...
پشتِ تمام پنجرهها ...
توی تمام ایستگاهها...
فقط جاماندهام ...
اما دیگر منتظرت نیستم... !
#معصومه_صابر
نــم باران نشسته رویِ شعـــرم،دفترم یعنی
نمی بینم تورا،ابری ست در چشمِ ترم یعنی...
سرم داغ است،یک کوره تبام،انگار خورشیدم
فقط یکریــز میگـــــردد جهــــان دور سرم یعنـــی...
تورا از من جدا کردند و پشت میلهها ماندم
تمام هستیم نابـــود شد،بال و پــــرم یعنی...
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم،کافرم یعنی...؟
تن تـــو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه میماند بجا،خاکسترم یعنی...
نشستم چای خوردم،شعر گفتم،شاملو خواندم
اگـــر منظورت اینها بود!خوبـــم…بهتـــرم یعنی…
#ناشناس🙁
🧿@montazer393🌾