از این خرابه شبی صاف و ساده خواهم رفت
به مقصدیکه تو باشی؛پیاده خواهم رفت...
به آن جهت که شبی روحِ مثلِ کاهِ مرا
نسیمِ یاد تو،بر باد داده خواهم رفت...
به بارگاه تو چون سائل شکسته دلی،
که سر به پای تواضع نهاده؛خواهم رفت...
مرا هراسِ شب بیستاره در دل نیست
کهپا بهپای تن خیسِ جاده خواهم رفت...
به شوقِ وصلِ تو با سینهی گشاده شبی:
به قتلگاهِ خودم،بی اراده خواهم رفت...
نمانده بیتو دلی؛بعد از این وجود مرا
بههر کجا بکشد باد و باده خواهم رفت...
به سمت خانه ساقی،به سوی ساغر می
شبانه پشت به دارالعباده خواهم رفت...
#زهرا_وهاب_ساقی✅
✨@montazer393🧿
سلام ایجمکران ایماه رخشان
سلام ای وادیِ دُرِ درخشان...
سلامت باشی ایمحبوبِ دوران
چرا پنهانی ایخورشیدِ تابان...
گذاریکن بنه پا بر دوچشمم
سوالی کن ز حالِ بینوایان...
شبِ دنیا بسی تار و درازست
بیا و نورِ عالم باز گردان...
بیا و شامِ تارم را سحر کن
مداوا کن تو دردِ مستمندان...
بیا و منتظِر را کم بسوزان
بیا ای منتظَر ایفخرِ دوران...
#منتظر✓💔
🧿@montazer393🌱
ما
هيچتر
از
هیچ
پِیِ
هیچ
دویدیم؛
🤷♀#ناشناس✅
جز
هیچ
در این
هیچ
دگر
هیچ
ندیدیم!
💫@montazer393🧿
✍اشک...
اشــــکِ چـــشمام زیـــرِ بــارون...
هـــمدمِ گـــریهیِ نــاودون...
مـــیریزه آروم و نــمنــم...
رو تـــنِ لــختِ خــیابون...
☂️مـن خدا بههمرات...
🌹مــــن...خــدانگهدار...
بــــعدِتـو بــا خــون نـوشتم...
از غــــــمِ ایـــــن دلِ داغــــــون...
#منتظر✓💔
✨@montazer393🧿
پائیز خبر داشت کهاین شیوه باغ است
گه خانه سار است و گه آلون کلاغ است...
چون رایحه مریم و نسرین و اقاقی است
گه مایه درد است و گهی مرهم داغ است...
پائیز خبر داشت کههر گوشه سرسبز
دربند کمال است و دل آشوب فراغ است...
هر برگ شقایق کهدر این دایره روئید
لبریز شرنگ است و تبآلود ایاغ است...
پائیز خبر داشت ولی فاش نمیکرد
این بیشه پر از همهمه روبه و زاغ است...
هر دامنهاش رو به تماشای دیاری است
هر خاطرهاش آینه چشم و چراغ است...
پائیز خبر داشت که هر شاخهی بی بر
خود هیمه ناسوخته در کنج اجاغ است...
#علی_معصومی✅
#دفترشعرشرنگعشق📓
🧿@montazer393🍂
افسرده است و زرد برایش دعا کنید
در را به روی کولی پاییز، وا کنید...!
توفان ندیدهای که بدانی چه میکشد
محنت کشیده است بهجانش دعا کنید...
با روی زرد دست نیازش به سوی ماست
دستی گشوده حاجت او را روا کنید...
تب کرده باغ، در اثر سردی هوا،
یا عاشق است دردِ دلش را دوا کنید...!
غمگین نشسته قمری و دشت است بینوا
فکری برای فاختهیِ بینوا کنید...
جز قارقار زاغ و به جز خشخشِ خزان
در باغ نیست، شور و طرب را رها کنید...
پاییز اگر هوای بهارانش آرزوست ،
همت کنید و آرزویش را صدا کنید...
بی رنگ نیست باغ، پر از رنگ آشناست
دل را به رنگهای خزان آشنا کنید...
#محمود_عباسی_عقدا
#م_بیرنگ✅
🧿@montazer393🍁