eitaa logo
منتظران ظهور
502 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
- نه مرسی خودمون می ریم. سلام برسونید. - باشه همچنین خدانگهدار. بر خلاف آقا مصطفی، مهدی تنها به سلام و لبخندی اکتفا کرد و به سمت ال نودی که آن طرف خیابان پارک بود، رفت. مبینا با آرنج ضربه ای به پهلوی عاطفه زد و با خنده گفت: خنده ی یارو رو دیدی؟ عاطفه خنده ای کوتاه کرد اما در دلش قیامت بر پا بود. با آمدن تاکسی هر دو آن ها سوار شدند. سرش را به شیشه های ماشین تکیه داد و باز هم به فکر فرو رفت. مغزش همچون هاردی پر شده بود؛ دیگر کشش نداشت. هر لحظه فکر و ذکرش شده بود مهدی. هر چیزی می شد، اسمش در ذهن عاطفه می آمد. انگار ناخودآگاه ذهنش همه چیز را به او مرتبط می کرد. مبینا که صورت غرق در فکر عاطفه را دید، حرفی نزد تا او را در خلوت خودش تنها بگذارد. کرایه را حساب کرد و همراه عاطفه پیاده شد. دلش نمی خواست هرگز دچار سرنوشت عاطفه شود. عاشقی آن هم در این سن و سال برایش غیر باور بود. تعجبی نداشت هیچ کس عشق او را در این سن و سال باور نمی کرد. از همه مهم تر مبینا، عاطفه را دختری مغرور و قدرتمند دانست. هیچ قت فکرش را نمی کرد که این دختر قوی دل ببند... قدم زنان به سمت مغازه رفتند تا با خرید هله و هوله از خجالت شکمشان در بیایید. مبینا که دل و دماغ خرید را در عاطفه نمی دید رو به او کرد و گفت: همین جا می مونی من خرید کنم برگردم؟ - آره. بی زحمت برام یه بطری آب بگیر! - باشه خواهری! زیاد به خودت فشار نیار آخرش که. - مبینا! لطفا هیچی نگو!
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 موضوع : کمال گرایی ممنوع 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List ✨ 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 موضوع : کمال گرایی ممنوع 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List ✨ 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃💞 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃