eitaa logo
🌹🌹🌹منتظران موعود(عج) ‎
169 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
43 فایل
🌹 بسمه‌تعالی این‌گروه‌برای‌آموزش‌و‌قرائت قرآن،‌احکام‌شرعی،‌و‌تبلیغ‌ احادیث‌و روایات‌برای‌ظهور‌امام زمان‌عجل‌الله تعالی‌فرجه‌الشریف می‌باشد. ازهرگونه‌پیام‌غیر‌اخلاقی‌؛وسیاسی؛جداً‌خوداری فرمایید ورود‌‌به‌pwبانوان‌ممنوع⛔️ @montazeranmaood راه ارتباطی👆
مشاهده در ایتا
دانلود
«مدارا با پدر پیر» ✨مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار می‌دهد. پیر شده است و از من می‌خواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر می‌گوید پنبه بکار و خودش هم نمی‌داند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است… بگو چه کنم؟ عالم گفت: با او بساز. گفت: نمی‌توانم! عالم پرسید: آیا فرزند کوچکی در خانه داری؟ گفت: بلی. گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را می‌زنی؟ گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میکنی؟ گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و… گفت: میدانی چرا با فرزندت چنین برخورد می‌کنی؟! گفت: نه. گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده‌ای و می‌دانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نکرده‌ای، هرگز نمی‌توانی اقتضای یک پیر را بفهمی!! در پیری انسان زود رنج می‌شود، گوشه‌گیر می‌شود، عصبی می‌شود، احساس ناتوانی می‌کند و… پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست. 🍃....🤍
«خدا چه می خورد؟!» ✨حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد چه می پوشد ، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی. وزیر سر در گریبان به خانه رفت. وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟ و او حکایت بازگو کرد. غلام خندید و گفت : ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد. وزیر با تعجب گفت: یعنی تو آن میدانی؟ پس برایم بازگو ؛ اول آنکه خدا چه میخورد؟ - غم بندگانش را که میفرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم چرا دوزخ را برمیگزینید؟ - آفرین غلام دانا. خدا چه میپوشد؟ - رازها و گناه های بندگانش را - مرحبا ای غلام وزیر که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد. ولی باز در سوال سوم ،درماند رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومین را پرسید. غلام گفت: برای سومین پاسخ باید کاری کنی - چه کاری ؟ - ردای وزارت را بر من بپوشانی و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم. وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد و با آن حال به دربار حاضر شدند. پادشاه با تعجب از این حال پرسید ای وزیر این چه حالیست تو را؟ و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست ای شاه که وزیری را در خلعت غلام و غلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید. پادشاه از درایت غلام خوشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد. .....🤍
نه شکوفه‌ای نه برگی نه ثمر، نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان ز چه روی کِشت ما را!
لطف حسین ما را، تنها نمی‌گذارد گر خلق واگذارند او وا نمی‌گذارد!