eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.6هزار ویدیو
299 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی #اللّهم_عجِّل_لولیِّک_الفرج مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان ‌شناسی،قسمت ۹۱ نام استاد: شجاعی https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
انسان شناسی 91.mp3
11.15M
۹۱ ـ چرا بعضی‌ها هیچ وقت حتی در سخت‌ترین شرایط زندگی، ناامید نمی‌شوند، و بعضی‌ها همیشه ناامیدند ؟ ـ چرا بعضی‌ها بسرعت بعد از هر شکستِ ظاهری، از زمین بلند شده و بسمتِ جبرانی موفق حرکت می‌کنند، و بعضی با اولیو شکست ظاهری، برای همیشه نابود می‌شوند؟ ـ چرا بعضی‌ها زیر کوهی از ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها در حقشان، باز هم شاد، آرام، سربلند و محکمند؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ✘ اهل نماز شبه ! ✘ همش روزه مستحبی می‌گیره! ✘ دائماً تسببح بدسته! ✘ دائم السفر به شهرهای زیارتیه! ❗️ولی مدام با اخلاقش، حال بقیه رو خراب میکنه، به همه بدبینه! 💥چرا اینهمه عبادت اثری براش نداشته؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 اگر می دانستند ... ☑️ امام باقر (ع): 💎 اگر مردم می‌دانستند زيارت امام حسين (ع) چه ارزشی دارد، ✨ از شدت شوق و علاقه می‌مردند و حسرت رسيدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می‌کرد. ⬅️ بحارالانوار، جلد ۱۰۱، ص ۱۸ 🏷 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌حماقت دشمنان موجب شلوغ‌تر شدن حرم‌ها می‌شود 🚩 علیرضا پناهیان در مراسم بزرگداشت شهدای حملۀ تروریستی شاهچراغ در حرم حضرت معصومه(س): 🔸گاهی از شدت حماقت دشمنان خنده‌مان می‌گیرد. جنگ تحمیلی موجب تثبیت انقلاب، مقابله با داعش موجب معرفی و صدور انقلاب، و اکنون هم حمله به حرم‌ها موجب شلوغ‌تر شدن حرم‌ها می‌شود. 🔸فردی می‌گفت من انگیزه نداشتم به زیارت شاهچراغ بروم اما بعد از شهادت‌ها متوجه شدم خبری در این حرم است که از میان زائران او شهدا را انتخاب می‌کنند. 🔸اول انقلاب از روی حماقت خودشان به واسطه رژیم بعثی به ما حمله کردند و ما هم با تقدیم ۲۵۰ هزار شهید توانستیم تثبیت انقلاب را رقم بزنیم و بعد از انقلاب هم ما به دنبال صدور انقلاب بودیم که آنان داعش را ایجاد کردند و ما در عرصه بین‌المللی به مقابله با داعش پرداختیم و توانستیم انقلاب و توان خود را به جهان معرفی کنیم. 🔸شهدای شاهچراغ شوق خود را به ملاقات خدا نشان دادند و دشمنان کشتن سرچشمه شوق را هدف گرفتند که به حرم شاهچراغ حمله کردند. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️شخصی به آیت الله بهجت و آیت الله اراکی نامه می نویسد که من می خواهم عشق و‌ محبتم به امام زمان (علیه السلام) زیاد شود، چه کار کنم ؟ هر دو در جواب می نویسند...... ❇️👇 با صلوات وارد شوید 🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکباره دلم گفت که بنویس کلامی در وصف بلند مرتبه و شاه مقامی دستی به روی سینه نهادم و نوشتم از من به حسین بن علی عرض سلامی 💠آنکه خدا خیرش را بخواهد عشق حسین را به قلب او می اندازد و حب زیارتش را به او الهام می کند. امام صادق ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهر شهید عجمیان:روح الله وقتی میگفت میخوام برم سوریه میگفتیم اگر رفتیم اسیر داعش شدی چی ؟ ای کاش رفته بود اسیر داعشی‌ها شده بود ... https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش این کلیپ را زودتر دیده بودم نذر دو دقیقه یعنی👇👇 نذر کنید فقط دو دقیقه این محتوا را برای همه ارسال کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌿 از دعا های امیرالمؤمنین عليہ‌السلام: خداوندا! 🤲🏻 ظهور او را پایان غم‌ها قرار ده و با دستان او آشفتگے امّت را سامان ببخش!🕊 📚 _ غیبت نعمانی - صفحهٔ ۲۱۴ .https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c . °|✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ من این همه می آیم تا تو هم لحظه مرگ بیایی (متن سخنرانی شهید کافی) یک سال اربعین با دوستان از نجف پیاده به کربلا آمدیم. به حرم آقا سیداشهداء (ع) که رسیدیم،دیدم یک پیرزن عرب دارد ناله می کند. گوش دادم ببینم چه می گوید؟ دیدم این پیرزن می گوید: امام حسین (ع) من بچه هایم را رها کرده ام و اینجا آمده ام؛ شوهرم را هم رها کرده ام آمده ام؛خانه و زندگی و گوسفندهایم را هم گذاشته ام و آمده ام سال اولی هم نیست که می آیم بلکه هر سال دارم می آیم. می دانی چرا می آیم. حسین جان! من این همه می آیم  تا تو هم لحظه مرگ بیایی. امام حسین! این مردم هم صبح جمعه می گویند: این همه می آییم که تو هم بیایی. حسین! حسین!حسین جان! این همه می آیم که تو هم بیایی. خدا نظام رشتی را بیامرزد. از منبریهای آقا شناس و ارباب شناس بود،مولا شناس بود. نوکر سید الشهدا(ع) بود. گفتند: نظام رشتی وقت مردنش از بستر احتضار بلند شد و نشست. طبع شعری هم داشت. یک وقت دیدند خطاب به ابی عبدالله(ع) کرد:   به هنگام پیری مرانم زپیش که صرف تو کردم جوانی خویش   حسین جان! وقتی جوان بودم در خانه ات بودم. حسین! حالا که پیر شده ام می خواهی بیرونم کنی؟ حسین!حسین! این موی سر و صورت را در خانه ات سفید کرده ام. حسین! یک عمری گفتم: حسین! حالا کجا بروم؟   به هنگام پیری مرانم زپیش که صرف تو کردم جوانی خویش   ❤️ خدایا! به آبروی اهل بیت(ع) ما را از اهل بیت(ع) جدا نکن! https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂حضرت آیةالله شبیری زنجانی از مراجع تقليد می‌گویند: تعقیباتی که بعد از نماز های واجب انجام می‌دهم و به آن مقیدم، به این ترتیب است: 🔖۱- آیةالکرسی تا «و هو العلی العظیم» 🔖۲- تسبیحات حضرت فاطمه زهرا(س) 🔖۳- سه‌مرتبه سوره توحید؛ 🔖۴- سه مرتبه صلوات و سه مرتبه: «و من یتّق‌الله یعجل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکّل علی‌الله فهو حسبه إنّ‌الله بالغ أمره قد جعل‌الله لکلّ شیء قدراً». 🔖۵- سی‌مرتبه تسبیحات اربعه؛ چون تسبیحات اربعه بعد از هر نماز واجب ـ‌ به‌خصوص برای مسافر که نمازش قصر است‌ ـ مستحب است. 🔖۶- دعای سلامتی حضرت ولی‌عصر علیه السلام 🔖۷- در سجده، چهارده مرتبه: «یا واسع یا وهّاب» یک‌نفس خوانده شود و اگر نفَس کفایت نکند، چهارده مرتبه: «یا وهّاب» بگوید. روایت این را نمی‌دانم، ولی آقای آسید ابوالحسن مرتضوی ـ از علمای تهران که مورد قبول اهل علم و اهل دعا و ذکر بود- این‌را برای مشکلات مادی و مانند این‌ها سفارش کرده بود. 📚دعا و ختم مجرب https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1647020295.mp3
11.37M
۳۴ مقام رضا .. درست همونجاییه که؛ تو یاد می‌گیری قدم به قدم با بقیه راه بیای! به میل و نظرِ اونا احترام بذاری! نظرات سازنده و دلسوزانه شون رو بپذیری! آدمای راضی... از خود راضی نیستند ‼️ https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
داستان«ماه آفتاب سوخته» #قسمت_چهل_دوم 🎬: نافع که کشته شد، انگار سپاه عمر سعد جانی تازه گرفت و همانجا
داستان«ماه افتاب سوخته» 🎬: عابس کشته میشود،ناگاه جَون که غلام سیاهی ست اهل سودان و غلام ابوذر غفاری بوده و بعد از مرگ ابوذر هموار در کنار مولایش حسین بوده از جا برمی خیزد، او زیر لب میگوید: من هم می خواهم به ندای هل من ناصر مولایم لبیک بگویم، جون زنده باشد و مولایش اینگونه غریب و بی یار؟! کاش بپذیرد که از وجود نازنینش دفاع کنم. جَوْن جلو میرود و از امام اذن میدان میگیرد. امام میفرماید: ای جون! خدا پاداش خیرت دهد،تو با ما آمدی و رنج این سفر پذیرفتی و همدل ما بودی و سختی ها کشیدی، اکنون به تو رخصت بازگشت میدهم، تو می توانی بروی اشک از چشمان جون سرازیر می شود و هق هق کنان می گوید:آقا،عزیز پیامبر! در شادی ها با شما بودم و اکنون در اوج سختی شما را تنها گذارم؟! می خواهم وجود بی ارزشم را با جان فدایی در راهتان باارزش کنم،رخصت یا مولا.. امام با لبخندی زیبا اجازه میدهد و جون از امام می خواهد تا دعا کند جون بعد از شهادت سپید رو و خوشبو شود و امام دعا می نماید. جَون در حالیکه رجز می خواند به سپاه دشمن حمله میکند و عده ای را سرنگون می نماید، گروهی با هم به جون حمله میکنند و گرد و غباری به هوا بلند میشود، گرد و غبار که فرو مینشیند، پیکر غرق در خون جون بر روی زمین مشاهده میشود. جون خیره به آسمان است و زیر لب زمزمه میکند: کاش مولایم، همانطور که به بالین تمام شهدا می آمد به بالین این غلام سیاه هم بیاید، ناگهان خورشید رخسار حسین را در برابرش میبیند. امام سر جون را به دامن میگیرد و میفرماید: بار خدایا رویش را سفید، بویش را خوش و با خوبان محشورش نما.. و جون هم به ملکوت پیوند می خورد در حالیکه صحرای کربلا را از بوی خوشش آکنده نموده و رویش چونان مرمر، سفید شده و همه میدانند که از دعای امام، چنین شده جون شهید میشود و بُریر که شصت سال سن دارد و معلم قرآن کوفه است، جلو میرود و اذن میدان میگیرد. بریر پیش سپاه دشمن هل من مبارز می طلبد، کسی را جرات رویارویی با اونیست تا اینکه به حکم عمرسعد یزیدبن مَعْقل که در جنگاوری دستی دارد جلو میرود..یزید با استهزا می گوید: ای بریر تا به یاد می آوریم تو هوادار علی و اولاد او بودی، همانا راه تو باطل است و راه شیطان است. بریر زهر چشمی میگیرد و میگوید: بیا قضاوت راه درست یا نادرست را به خدا سپاریم و هرکداممان که باطلیم اینک کشته شویم یزیدبن معقل قبول می کند و تمام سپاه دعا می کنند که یزید ببرد و بریر کشته شود اما با اولین حرکت بریر، یزید سرنگون و به درک واصل میشود. لشکریان مبهوت هستند و بریر به قلب سپاه میزند و بعد از جنگاوری شجاعانه او هم آسمانی میشود. رباب غرق دیدن صحنه پیش روست که صدای گریه علی اصغر بلند میشود. رباب خود را به خیمه میرساند، رقیه و سکینه و فاطمه و اکثر بچه های کربلا اینجا جمع هستند و همه ندای العطش دارند، علی اصغر بی تاب تر از همه است،چون نه شیری هست که بخورد و نه آبی که گلویش را ترکنند.. صدای آه و ناله و العطش طفلان به بیرون از خیمه میرود... عباس بن علی که جوانی سی و پنج ساله است و این روزها همه او را با نام سقا می شناسند، چرا که تا آب طلب کردند این شیر ژیان دشت کربلا به شریعه می رفت و با دست پر برمیگشت.. اینک بچه ها دامان عباس را گرفتند و عباس و برادرانش مشک برمیدارند... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی https://eitaa.com/montazeraan_zohorr 🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤
داستان«ماه آفتاب سوخته» 🎬: چهار پسر ام البنین:عباس، جعفر، عثمان و عبدالله برمیخیزند، دشت کربلا را بوی حیدر کرار پر کرده...این چهار شیر شرزه شمشیر زنی را در محضر مادر که شیرزنی بی مثال است یاد گرفته اند و زیرسایهٔ پدر مشق جنگ کرده اند،مشک به دست میگیرند و راهی شریعه فرات میشوند. کودکان تشنه لب درحالیکه اشک در چشمانشان حلقه زده با لبان خشکیده لبخند زنان این چهار برادر را بدرقه می کنند. دیگر از یارانی که شبهای پیش عباس را یاری میکردند تا آب بیاورد خبری نیست، چون همه ملکوتی شده اند و پسران ام البنین می روند تا صحنه ای ماندگار در تاریخ بشریت خلق نمایند. لشکر چهار هزارنفری که مراقب شریعه فرات است یک طرف و لشکر چهار نفری حیدر کرار هم یک طرف. برادران، شمشیر میزنند و عباس خود را به فرات میرساند و مشک را پر از آب میکند، آنها با اینکه به آب رسیدند اما لبهایشان هنوز تشنه است و این ادبی ست که ام البنین به آنها یاد داده...همانطور باشید که حسین پسرفاطمه است و بر او پیشی نگیرید...حال حسین تشنه لب است، پس عباس و برادرانش هم به حکم ادب و وفا باید تشنه لب باشند. راه برگشت سخت تر از راه رفت است، چرا که باید از مشک آبی محافظت کنند که امید کودکان زیادی ست. عباس مشک بر دوش میزند و سه برادر پروانه وار گرد او میچرخند و تا تیری را که به سمت عباس و مشک آب پرتاب میشود، جانشان را سپر آن میکنند. عباس مشک بر دوش و اشک در چشم چون نگین انگشتری در بین برادرانش به پیش میرود و از ملکوت زهرا و علی نظاره گر این صحنه اند و انگار زهرا زیر لب میگوید: خدایا مراقب پسرانم باش.. راه برگشت را به نیمه رسانده اند که عبدالله و جعفر بر زمین می افتند، آنقدر تیر بر بدنشان فرو رفته جای تیر دیگری نیست. عباس می خواهد برادرانش را در آغوش بگیرد که جعفر با گوشه چشمش اشاره به خیمه ها و طفلان تشنه لب دارد و عبدالله اشاره به مشک...چاره ای نیست باید دل عباس در آرزوی این آغوش آخر برادرانش بماند. کمی جلوتر، عثمان هم از پا می افتد، اما لبخند میزند، چرا که عباس با مشکی پر از آب به خیمه ها رسیده و کودکان با خوشحالی دوره اش کرده اند اما این آب فقط اندازه یک جرعه است که به هر کودک برسد، هنوز به ظهر عاشورا نرسیده اند و العطش بزرگتری در پیش است.... عباس به هر کدام از بچه ها جرعه ای آب میرساند و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده میگوید: بنوشید و گوارای وجودتان، که برای رساندن این آب، عباس سه برادر از دست داد‌‌... عباس که با مشک آب میرسد، اَسلم غلام امام حسین که از نژاد تُرک است اذن میدان میگیرد و به سمت سپاه دشمن میتازد.. اسلم فریاد میزند: امیری حسین و نعم الامیر.. صدایش آنقدر زیبا و گیراست که هر شنونده ای را به فکر می اندازد.. «مگر بهتر از حسین امیری هست؟! » عده ای از جلوی این یل ترک فرار میکنند و عمر سعد فریاد میزند، بکشید این غلام را که اگر زنده بماند با همین صدایش همه را از راه به در میکند. ناگهان باران سنگ و نیزه بر سرش باریدن میگیرد، اسلم بر زمین می افتد در حالیکه چشم به کاروان حسین دارد، گویی حرفی بیخ گلویش گیر کرده و شرم از گفتن آن دارد: آیا مرا نیز سعادت دیدار حسین در این حال است... ناگهان بوی بهشت به مشامش میرسد و سرش را در دامان مولایش میبیند.. اشکش جاری میشود و میگوید: خدا را شکر چه سعادتی... حسین صورتش را به صورت اسلم میچسپاند و اسلم بهشت خدا را در زمین حس می کند، اسلم آرام زمزمه میکند: «چه کسی همانند من است که پسر پیامبر صورت بر صورتش نهاده باشد» و با زدن این حرف، چشمانش را میبندد و آسمانی میشود.. امام است دیگر..رحمتش...مهربانی اش... کرامتش گرفته شده از رحمت و مهربانی و کرامت خداست و بین غلامش و پسر خویش، فرقی نمی گذارد... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی https://eitaa.com/montazeraan_zohorr 🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤