eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
9.7هزار ویدیو
301 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 *السلام علیک یا اباعبدالله* 💎 *اللهم صل على محمد و آل محمد* 🍀 تلاوت امروزمان را هدیه می کنیم به محضر پیامبر رحمت،حضرت *محمد مصطفی* (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و *حضرت خدیجه* کبری(سلام الله علیها) 💎 قرآن ص ۴۸٧ عثمان طه 💎 آیات نورانی ۴۴ - ۳٢ سوره مبارکه شوری صوت ترتیل و ترجمه قرآن 👇👇👇
┄═❈📗﷽📗❈═┄ 🌸 *وَمِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ* (32) 🌸 *إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَي ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ* (33) 📝 *ترجمه* :⬇️ 🍃و از نشانه هاى (قدرت) او (حركت) كشتى ها است در دريا كه همچون علائمى برجسته اند.32 🍃اگر بخواهد باد را متوقف مى كند پس كشتى ها بر پشت آب راكد مى مانند. همانا در اين امر براى هر صبر پيشه سپاسگزار، نشانه هايى (از قدرت خدا) وجود دارد.33 👌 *نکات :* 🟡 «الجوار» جمع «جارية» به معناى كشتى در حال جريان و حركت است و مراد از «كالاعلام» يا كشتى هاى بزرگ و غول پيكر است و يا كوه هاى يخى در حال جريان. 🟡 از نقش باد در طبيعت نبايد غافل بود. تنفس موجودات زنده، حركت كشتى ها، انتقال ابرها، بارور شدن گياهان و تعديل سرما و گرما همه در گرو جريان باد است و امروزه باد از منابع انرژى به شمار مى رود. 🟡 در قرآن كريم چهار مرتبه كلمه «صبّار» بكار رفته كه به دنبال تمام آنها كلمه «شكور» آمده است و اين نشانه آن است كه صبر و شكر در كنار هم نقش ويژه اى دارند. 🟡 در حديثى از رسول خداصلى الله عليه وآله آمده است كه ايمان دوشاخه دارد يك شاخه صبر وشاخه ديگر شكر است. ----- 📘 تفسير صافى. 📝 *پیام ها:* 🌴- *تناسب ميان آب دريا و كشتى از نظر وزن و حجم، از نشانه هاى قدرت الهى است.* «و من آياته الجوار فى البحر» 🟢 (فرو نرفتن كشتى هاى غول پيكر در اعماق درياها، به خاطر تفاوت هايى است كه خدا ميان اجسام و اجرام نهاده است.) 🌴- *زمانى قدر نعمت شناخته مى شود كه از دست برود.* «ان يشا يسكن الريح» 🌴- *آنچه را ما يك نشانه و آيه مى بينيم در نزد محقّقان پر حوصله چندين نشانه است.* «لآيات لكلّ صبّار» 🌴- *طبيعت و مظاهر آن چون آب و باد، براى كسانى آيه و نشانه است كه بر سختى هاى دنيا صابر و بر رفاه آن شاكر باشند.* «لآيات لكلّ صبّار» 🌴🍃🌴🍃🌴 📲 *جهت عضویت* 👇 درانتظار گل نرگس (ع)( ۶)👇 https://chat.whatsapp.com/Ckx014SEEpD52GR8jG3YVC 💠🔸🔹🔸💠 درانتظار گل نرگس(ع) در ایتا 👇 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
.🏴🏴🏴🏴.سلام حق سرمد به جون پاک احمد صلوات بر محمد إن شاء الله روزی سرشار از خوبی داشته باشید *🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم🌹* *روزتان را اینگونه آغاز کنید.* بسم الله الرحمن الرحیم *🌹بِسْمِ اللّهِ النُّور🌹* *🌹بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ🌹* *🌹بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ🌹* *🌹بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُور🌹* *🌹بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِن َْالنُّورِ🌹* *🌹اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور🌹* *🌹وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ🌹* *🌹فى كِتابٍ مَسْطُور🌹* *🌹فى رَقٍّ مَنْشُورٍ🌹* *🌹بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ🌹* *🌹عَلى نَبِي مَحْبُورٍ🌹* *🌹اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ🌹* *🌹وَبِالْفَخْرِ مَشْهُور🌹* *🌹وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْكُورٌ وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ االطّاهِرين🌹* *🌹* *تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات* 💫💫💫💫💫💫 جهت عضویت در گروها 👇 📲 💫💫💫💫💫💫 جهت عضویت در گروها 👇 📲 https://chat.whatsapp.com/EiUZxUywFDv0vEBuX4UT0N گروه در انتظار گل نرگس (1) 💫💫💫💫💫💫💫 گروه درانتظار گل نرگس( 2) https://chat.whatsapp.com/FrXx8kh4OJUDphUrs9m5P0 💫💫💫💫💫💫 گروه درانتظار گل نرگس( 3 ) https://chat.whatsapp.com/LCmUHx8vsu0Ic0mULzog5i 💫💫💫💫💫💫 گروه در انتظار گل نرگس( 4 ) https://chat.whatsapp.com/HDp68BbVGNa6AHgLHy5Vfq 💫💫💫💫💫💫 گروه در انتظار گل نرگس( 5 ) https://chat.whatsapp.com/DolkJk7GfarCxgUvNmTQ0p 💫💫💫💫💫💫 گروه در انتظار گل نرگس ( 6 ) https://chat.whatsapp.com/Ckx014SEEpD52GR8jG3YVC 💫💫💫💫💫 اخلاق در خانواده ۱ https://chat.whatsapp.com/BcCw5MzwGiF2G45kRgBD9t 💫💫💫💫💫 اخلاق در خانواده ۲ https://chat.whatsapp.com/He64qE3f475F3pJZKxKY6x 💫💫💫💫💫 اخلاق در خانواده ۳ https://chat.whatsapp.com/EfJZwKdMF0BEciYMWTeZc5 💫💫💫💫💫 گروه داستان راستان (1) https://chat.whatsapp.com/Fby3NInIL0AIozugsUpnM3 💫💫💫💫💫💫💫 گروه داستان راستان (2) https://chat.whatsapp.com/CI2GxRkqqXOFKwY9HP34fn 💫💫💫💫💫💫💫 داستان راستان ۳ https://chat.whatsapp.com/LKya2yyKR2RGt0XhMGc1hy 💫💫💫💫💫💫💫💫 گروه کشکول معنوی ( 1) https://chat.whatsapp.com/L8jcHvynqvU4lCq5XUroAg 💫💫💫💫💫💫💫 کشکول معنوی ۲ https://chat.whatsapp.com/Kt1i0uOCArm04a32WYNpkP 💫💫💫💫💫💫💫💫 گروه عالم پس از مرگ ۱ https://chat.whatsapp.com/D8PitdsCWGR0djKCNx1hZD 💫💫💫💫💫 عالم پس از مرگ ۲ https://chat.whatsapp.com/GKcw3FHpmt1AzfKkvR87CT 💫💫💫💫💫💫 عالم پس از مرگ ۳ https://chat.whatsapp.com/F2kEHiJzOPP7GNh9InFsDv 💫💫💫💫💫💫 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c گروه گل نرگس در پیام رسان ایتا 💎💎💎 💎
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🌹 ﷽ جرعه ای از سلام علیکم 🌷🌷فرازهایی از فرمایشات گهربار مولی متقیان حضرت علی علیه السلام درنهج البلاغه🌷🌷🌷 نامه 👈( ۳۱) نامه به حضرت مجتبى(عليه السلام) (يا محمّد حنفيّه ۷- ضرورت آخرت گرایی اى پسرم من تو را از دنيا و تحوّلات گوناگونش، و نابودى و دست به دست گرديدنش آگاه كردم، و از آخرت و آنچه براى انسان ها در آنجا فراهم است اطّلاع دادم، و براى هر دو مثال ها زدم، تا پند پذيرى، و راه و رسم زندگى بياموزى، همانا داستان آن كس كه دنيا را آزمود، چونان مسافرانى است كه در سر منزلى بى آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد كوچ كردن به سرزمينى را دارند كه در آنجا آسايش و رفاه فراهم است. پس مشكلات راه را تحمّل مى كنند، و جدايى دوستان را مى پذيرند، و سختى سفر، و ناگوارى غذا را با جان و دل قبول مى كنند، تا به جايگاه وسيع، و منزلگاه أمن، با آرامش قدم بگذارند، و از تمام سختى هاى طول سفر احساس ناراحتى ندارند، و هزينه هاى مصرف شده را غرامت نمى شمارند، و هيچ چيز براى آنان دوست داشتنى نيست جز آن كه به منزل أمن، و محل آرامش برسند. _ 🌷 هدیه به روح مطهر نبے مکرم اسلام حضرت مــــــــــــــــــــحمدبن عبدالله صل الله علیه وآله.صــــــــــــــــــــلوات🌷 خادم 🌹 🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 کپے باڐڪرڝݪۊاݓ
*باسلام خدمت اعضای گروه* 🔇🔥 **مجموعه آن سوی مرگ،، و سرگذشت اموات پس از مرگ.....* *بارگذاری میشود* *عالم پس از مرگ* ( ۱ ) https://chat.whatsapp.com/D8PitdsCWGR0djKCNx1hZD 💎💎💎 *عالم پس از مرگ* ( ۲ ) https://chat.whatsapp.com/GKcw3FHpmt1AzfKkvR87CT 💎💎💎💎 *عالم پس از مرگ* ( ۳ ) https://chat.whatsapp.com/F2kEHiJzOPP7GNh9InFsDv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 بسیار شنیدنی "پاپ دعا می کرد" 👌👌 حتما ببینید... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📡 حداقل برای ☝🏻 ارسال کنید https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
مانده ام در بیان مظلومیت مولایمان حضرت حجت.. ! چطور بگویمش تا واژه ها بار معنارا به خوبی برسانند؟ من از یک جایی شروع می کنم ،شاید توانستم.. : امیرمومنان پس از بیست و پنج سال ،سرانجام خلافت ظاهری را گرفت و در خطبه ای چنین توصیف فرمود: ...پس صبر کردم،آن هم در حالی که در چشمانم خار بود و در گلویم استخوان... یعنی می دید و گفتن نمی توانست. شهادت حضرت صدیقه اطهر ؛ نابودی سنت رسول الله؛ گسترش سنت یهود؛ منع نشر حدیث؛ تاراج بیت المال؛ و و و و . اینها را می دید .... آن حضرت را مظلوم می خوانیم .برای این مظلومیت می گرییم.. الحق که مظلوم بود..خودشان هم خود را مظلوم می خواندند.. ●●●●● بیست و پنجال نگریست و گریست به حال دین و امت.. بیست و پنج سال درد کشید.. حال اگر این تعداد سالها را افزایش دهیم چه؟ صد سال اگر باشد چه؟ پانصد سال چه؟ واااای چه دردناک است! هزار و صد واندی سال غیبت و دوری از امت دردناک نیست؟ در این قریب به دوازده قرن به تماشای رعایت نکردن اصول دین توسط دنیا پرستان و غصه خوردن مظلومیت نیست؟ امیرمومنان یاران اندکشماری داشت تا در کنار چاه پیششان عقده دل را واگشاید و بث‌الشکوی کند. آواره غیبت و رانده شده و گریزان [الطرید ،الشرید] نبود.. سلمان ها و مقدادها و ابوذرها و عمارها را داشت.. اما امام عصر چه؟‌ سالها که هیچ، قرنها گذشت و در تمامی این ساعتها و روزها و هفته‌ها و ماه‌ها وسال‌ها و قرن‌ها همچنان گرفتار غیبت است.. اقتضای غیبت دیدن و دم نیاوردن است.. چه دید و چه می بیند؟ گرسنگی، مرگ شیعیان، درد فراگیر حاکمیت شهوت و لذت بر جهان ،خشکسالی عاطفه ها، رنجمندی مومنان راستین، و و و  می بیند دینداری بین مردم غافل عار و بی‌کلاسی است، .. [خودتان بهتراز من می توانید بشمارید نکبت های امروزه جامعه بشری را...] ●●●●● به نظر شما ما اکنون طبق میل حضرت مهدی زندگی می کنیم؟ طبق منویات حضرت مهدی قدم برمی داریم؟ باطن زندگی ما مهدوی است؟ آیا به آن حضرت ظلم نمی‌کنیم؟😔 اللهم لا تجعلنا من الغافلین🤲 *جهت عضویت*👇📲 https://chat.whatsapp.com/Ckx014SEEpD52GR8jG3YVC
*『اَللّٰھُمَ‌عَجِلْ‌لِّوَلیِڪَ‌الفَࢪَج』*
*👌ثواب عظیم آشناکردن مردم با امام زمانشان* ✍امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: خداوند به سوی موسی علیه‌السلام وحی فرستاد: «ای موسی! اگر به سویم بندهٔ فراری مرا برگردانی، یا گمراهی را به سوی من بر گردانی، بهتر است برای تو از عبادت صد سال که روزهایش را روزه بداری و شب هایش نماز به پا داری. موسی گفت: پروردگارا! بنده گریخته کیست؟ فرمود: معصیت کاری که از فرمان ما تجاوز کرده. گفت: کیست آن گم شونده از در خانهٔ تو؟ فرمود: نادانی که امام زمانش را نشناسد، در حالی که تو او را برایش معرفی می‌کنی و می‌شناسانی...» *📗بحارالأنوار، ج ۲، ص ۴* *📗مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۹* ________________________ *🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴* 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
١ ❓آيا مى‌دانيد حسد و غبطه و غيرت به چه معناست؟ 🔹 حسد، تمناى زوال نعمت ديگران است. 🔹 غبطه، يعنى خواهان بقاى نعمت ديگران هستيم اما مايليم مثل آن توفيقات نصيب ما هم بشود. 🔹 غيرت، يعنى نعمتى در ديگران ببينيم: اما آن را به صلاح او ندانيم. مثل نعماتى كه موجب طغيان و معصيت افراد مى‌شود. 🌀 نكته: براى داشتن زندگى سالم، ابتدا بايد رذايل را دفع تا بتوان فضايل را كسب كرد. 🌀 ظهور فضايل قبل از دفع رذايل، پايدار نيست و موقتى خواهد بود. 🌀شريعت، پايدارى در فضايل را از ما طلب مى‌كند تا در گذر مشكلات صدمه‌ايى به آن وارد نشود. 📌 ادامه دارد... https://chat.whatsapp.com/EiUZxUywFDv0vEBuX4UT0N جهت عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 اگر امام زمان نمیاد ، ما راهش رو بستیم😔 ... 👤 🎤 💢 `وقتشه حر بشیم برای امام زمانمون بسیارشنیدنی 👌🏻 گوش کنید و نشر بدید📡 https://chat.whatsapp.com/Ckx014SEEpD52GR8jG3YVC
یا امام رضا جان سلام 🌹 شب شهادتت نزدیکه من بلد نیستم عربی بگمو فسلفه بچینم،میخوام به زبون خودم باهات حرف بزنم دلم گرفته! جان پسرت دو دیقه برام وقت بذار کارت دارم🙏 واسه خودم هیچی نمیخوام اما تورو خدا گرفتارارو کمک کن یا امام رضا هوا داره سرد میشه خیلی از بچه ها جای خواب ندارن خیلی از بابا ها پول نون شب ندارن خیلی از مامانا حتی لباس گرم ندارن خیلیا دلشون شکسته خیلیا بی گناه زندانن خیلیا پشت در بیمارستان منتظر به هوش اومدن عزیزشونن خیلیا دنبال شفای مریضشونن خیلیا یواشکی اشک میریزن فقطم خدا میدونه چشونه میخوام بگم کمکشون کن من کسی نیستم که ازت بخواما اتفاقا گناهامم زیاده...اما دیدی که من هیچی نمیخوام گرفتارارو یه دستی به زندگیشون بکش🌹 عاشقتم یا امام رضا 💐 من این پست رو تا شب شهادتت به نیت اجابت دعام میزارم، اگه توهم دلت لرزید بفرست واسه بقیه ✨السلام علیک یا معین الضعفا یا امام رضا✨ دعا برای فرج امام زمان فراموش نشود 🤲🏻☘️ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_شب_و_روز_من_سر_آمد_سر_کوی_انتظارت_علیمی.mp3
6.44M
🥀شب و روز من سر آمد سر کوی انتظارت... حمیدرضا_علیمی نوای_مهدوی امام_زمان https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
❓آیا حضرت مهدی علیه السلام از ابزار جنگی استفاده می کند؟ ✅در روايات، کمتر سخن روشني در اين باره به چشم مي خورد و تنها سلاح مورد اشاره در کلام معصومان «سيف» است. ✅ عده اي بر اين باورند که بکار بردن کلمه «سيف» در معناي حقيقي و ابزار برّنده جنگي خاص است. البته اين گروه درباره غالب شدن حضرت با اين سلاح بر دشمنان، توجيهات متفاوتي دارند. ✅ دسته اي ديگر بر اين اعتقادند که «سيف» در اين روايات، کنايه از قدرت و نيروي نظامي است. اين گروه شواهد متعددي بر اين ادعا ذکر مي کنند؛ همان گونه که کلمه «قلم» کنايه از علم و فرهنگ است. آنان شمشير را نماد قدرت و جهاد مسلحانه دانسته، مي گويند: هر ابزاري که قدرت حضرت را به نمايش بگذارد، مي تواند مورد استفاده قرار بگيرد. ✅ با توجه به تکامل خارق العاده علم در آن زمان، ممکن است سلاح هايي فراهم آيد که هرگز در تصور انسان هاي امروز قابل درک نباشد. بنابراين، اين مسئله به اهلش واگذاشته شده است. ✅ ضمن اينکه قيام آن حضرت، قيامي است متکي بر قدرت الهي که قدرتي است فوق حد تصور. البته در برخي کتب آمده: زمان قيام، سلاح هاي پيشرفته از کار مي افتد. آنچه به يقين است، اينکه قدرت الهي در قيام امام زمان متجلي مي شود. پرسش_و_پاسخ_مهدوي پرسش_مهدوی امام_زمان https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
⭕️💠🌀⭕️🔷🔹 🔹 🌸🍃 🧕(داستان‌واقعی) (این کتاب ارزشمند با استقبال بالا به تیراژ بیست‌ودوم رسیده است) ✫⇠ ✫⇠قسمت‌ بیست‌ویکم به همین خاطر هر صبح، تا از خواب بیدار می شدم، قبل از هر چیز گوشه پرده اتاقم را کنار می زدم. اگر لوله ای که بعد از روشن شدن تنور روی دودکش تنور می گذاشتیم، پای دیوار بود، خوشحال می شدم و می فهمیدم هنوز مادرشوهرم بیدار نشده، اما اگر دودکش روی تنور بود، عزا می گرفتم. وامصیبتا بود. زمستان هم داشت تمام می شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برف ها آب نشده بودند. کوچه های روستا پر از گل و لای و برف هایی بود که با خاک و خاکسترهای آتش منقل های کرسی سیاه شده بود. زن ها در گیر و دار خانه تکانی و شست وشوی ملحفه ها و رخت و لباس ها بودند. روزها شیشه ها را تمیز می کردیم، عصرها آسمان ابری می شد و نیمه شب رعد و برق می شد، باران می آمد و تمام زحمت هایمان را به باد می داد. چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم. با عشق و علاقه زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می کردم و از سر تا ته خانه را می شستم. با خودم می گفتم: «عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم.» صمد آمده بود و دنبال کار می گشت. کمتر در خانه پیدایش می شد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی می رفت رزن. یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم در اتاق ما را زد. بعد از سلام و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانه خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. می خواهم کمکش کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید.» موقع رفتن رو به من کرد و گفت: «قدم! اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.» صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها باشی و هم خانه تکانی کنی؟!» ادامه دارد... ⭕️💠🌀⭕️🔷🔹 https://chat.whatsapp.com/Ckx014SEEpD52GR8jG3YVC
⭕️💠🌀⭕️🔷🔹 🔹 🌸🍃 🧕(داستان‌واقعی) (این کتاب ارزشمند با استقبال بالا به تیراژ بیست‌ودوم رسیده است) ✫⇠ ✫⇠قسمت‌ بیست‌ودوم شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد. بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.» کتش را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.» با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند. بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد. پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟! جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر می خواستند. یکی از آن ها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و بچه به بغل مشغول آماده کردن شیرها شدم. صمد به بچه ای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچه ها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق. هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریه دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از اینکه صمد صدایم کند، بروم دنبال بچه ها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچه ها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه می کرد. می گفت: «می خواهم یاد بگیرم و برای بچه های خودمان استاد شوم.» بچه ها را تر و خشک کردم. شیرشان را هم خورده بودند، خیالم راحت بود تا چند ساعتی آرام می گیرند و می خوابند. دوباره رفتم سراغ کارم. جارو را گرفتم دستم و مشغول شدم. گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری ام جلوی دهانم را بستم. آفتاب کم رنگی به اتاق می تابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی می کردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشک ها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریه بچه ها و بعد فریاد صمد بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند. جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچه ها شیرشان را خورده بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود؟! ناچار یکی از آن ها را من بغل کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه رفتن. نگران کارهای مانده بودم. صمد هم دیرش شده بود. اما با این حال، مرا دلداری می داد و می گفت: «بچه ها که خوابیدند، خودم می آیم کمکت.» بچه ها داشتند در بغل ما به خواب می رفتند. اما تا آن ها را آرام و بی صدا روی زمین می گذاشتیم، از خواب بیدار می شدند و گریه می کردند. از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش پیش کرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می خوابیدند. صمد برایم تعریف می کرد؛ از گذشته ها، از روزی که من را سر پله های خانه عموی پدرم دیده بود. می گفت: «از همان روز دلم را لرزاندی.» از روزهایی که من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی هر روز کسی را واسطه می کرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا که با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.» صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساکت می شد، بچه ها دوباره به گریه می افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه کار کنیم. تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست کنم. اما به محض اینکه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند. حالا یک نفر را می خواستند که آن ها را بغل کند و دور اتاق بچرخاند. ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست کنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع کنم، گریه بچه ها بلند شد. کارم درآمده بود. یا شیر درست می کردم، یا جای بچه ها را عوض می کردم، یا مشغول خواباندنشان بودم .https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
⭕️💠🌀⭕️🔷🔹 🔹 🌸🍃 🧕(داستان‌واقعی) (این کتاب ارزشمند با استقبال بالا به تیراژ بیست‌ودوم رسیده است) ✫⇠ ✫⇠قسمت‌ بیست‌ودوم شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد. بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.» کتش را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.» با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند. بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد. پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟! جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر می خواستند. یکی از آن ها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و بچه به بغل مشغول آماده کردن شیرها شدم. صمد به بچه ای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچه ها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق. هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریه دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از اینکه صمد صدایم کند، بروم دنبال بچه ها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچه ها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه می کرد. می گفت: «می خواهم یاد بگیرم و برای بچه های خودمان استاد شوم.» بچه ها را تر و خشک کردم. شیرشان را هم خورده بودند، خیالم راحت بود تا چند ساعتی آرام می گیرند و می خوابند. دوباره رفتم سراغ کارم. جارو را گرفتم دستم و مشغول شدم. گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری ام جلوی دهانم را بستم. آفتاب کم رنگی به اتاق می تابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی می کردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشک ها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریه بچه ها و بعد فریاد صمد بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند. جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچه ها شیرشان را خورده بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود؟! ناچار یکی از آن ها را من بغل کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه رفتن. نگران کارهای مانده بودم. صمد هم دیرش شده بود. اما با این حال، مرا دلداری می داد و می گفت: «بچه ها که خوابیدند، خودم می آیم کمکت.» بچه ها داشتند در بغل ما به خواب می رفتند. اما تا آن ها را آرام و بی صدا روی زمین می گذاشتیم، از خواب بیدار می شدند و گریه می کردند. از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش پیش کرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می خوابیدند. صمد برایم تعریف می کرد؛ از گذشته ها، از روزی که من را سر پله های خانه عموی پدرم دیده بود. می گفت: «از همان روز دلم را لرزاندی.» از روزهایی که من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی هر روز کسی را واسطه می کرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا که با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.» صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساکت می شد، بچه ها دوباره به گریه می افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه کار کنیم. تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست کنم. اما به محض اینکه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند. حالا یک نفر را می خواستند که آن ها را بغل کند و دور اتاق بچرخاند. ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست کنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع کنم، گریه بچه ها بلند شد. کارم درآمده بود. یا شیر درست می کردم، یا جای بچه ها را عوض می کردم، یا مشغول خواباندنشان بودم. https://chat.whatsapp.com/DolkJk7GfarCxgUvNmTQ0p
یا مولا علی 👈 *در ادامه شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه* 🟥 *بخش دوم :* ✉️ نامه به مالک اشتر ⬅️ *مدارا کردن با مردم* 📜 سپس امام(عليه السلام) در پنجمین دستور به مسأله بسيار مهمى اشاره مى کند که از سماحت و عظمت قوانين اسلامى پرده برمى دارد و چيزى را که در آن روز در دنيا مطرح نبود عنوان مى کند و مى فرمايد: ❤️ *«و قلب خويش را کانون رحمت و محبّت و لطف به رعيّت قرار ده»;* 💎🍃 پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) : 🍃 پيشوايى و زمامدارى شايسته کسى است که اين سه صفت را داشته باشد». 🔹 نخستين صفت ورع و تقوايى است که مانع گناه شود. 🔹و دومين صفت حلم و بردبارى که مانع غضب گردد. 🔹 سومين صفت چنان *نسبت به رعايا نيکى کند که همچون پدرى مهربان باشد».* 📜 *در ششمين دستور که در واقع* تأکيدى است بر آنچه در دستور پنجم بيان شد مى فرمايد: ⚠️ «و در مورد آنان همچون درنده اى مباش که خوردنشان را غنيمت شمارى، 👌↩️ بى شک پايه حکومت صحيح، مقتدر و عادلانه، بر قلوب و دل هاى مردم است نه بر شمشيرها و نيزه ها. آنها که بر دل ها حکومت دارند کشورشان امن و امان است و آنها که بر شمشير تکيه مى کنند دائما در خطرند. 💎🍃امام(عليه السلام) براى اينکه مالک را به حکومت بر دل ها تشويق کند دستور رحمت و محبّت و لطف را درباره رعايا صادر مى کند. ↩️ ⚫ سپس به بيان نقطه مقابل آن مى پردازد و آن اينکه حاکم همچون حيوان درنده اى باشد که خوردن حق رعايا را غنيمت بشمارد. 🔲 آرى اين گفتار نشان مى دهد تمام انسان ها و پيروان همه مذاهب مى توانند با مسلمانان زندگى مسالمت آميز داشته باشند و در داخل کشورهاى اسلامى در سايه قوانين اسلام، جان و مال و ناموس و آبرويشان محفوظ باشد. 🔲 بر خلاف آنچه در دنياى امروز ديده مى شود که حتى اختلاف رنگِ پوست در داخل کشور ظاهرا پيشرفته اى مانند آمريکا مايه تبعيض هاى وحشتناکى است. 📜 آن گاه امام (عليه السلام) *در هفتمین دستور که از مهم ترين دستورات* مديريت و مردم دارى است، 👈 مى فرمايد: «(و بدان) از مردم لغزش ها و خطاها سر مى زند و مشکلاتى به آنها دست مى دهد (که آنها را از انجام وظيفه باز مى دارد) 🔲 بديهى است هر انسانى (جز معصومان(عليهم السلام)) گرفتار لغزش هايى مى شوند و هيچ کس نمى تواند دعوى بى گناهى کند. 🔲 گاه انسان بر اثر ناراحتى هايى جسمانى و روحانى، شکست در زندگى، از دست رفتن عزيزان و امثال اينها حالت عادى خود را از دست مى دهد و در اين حال گرفتار لغزش هايى مى شود. 💎🍃 امام(عليه السلام) به مالک اشتر مى فرمايد: 🍃 آيا مايل نيستى خدا از خطاهاى تو بگذرد، پس تو هم از خطاهاى رعاياى خود بگذر و بر آنان سخت نگير. البته تا جايى که عفو و بخشش موجب بى نظمى و تضييع حقوق مظلومان نگردد. 👌💎 امام(عليه السلام) اين نکته را يادآور مى شود که هر کس بر گروهى حکومت مى کند در حدّ خود تحت حکومت ديگرى قرار دارد; ⚠️ اگر تو بر مصر حکومت خواهى کرد توجّه داشته باش من هم حاکم بر تو و مراقب اعمالت هستم و اگر من بر تو حکومت مى کنم بايد مراقب باشم که خداوند حاکم بر ماست و به يقين توجّه به اين امر سبب مى شود که انسان تا مى تواند از عفو و گذشت و محبّت بهره گيرد تا بتواند در انتظار عفو حاکم بر خود و بالاتر از آن در انتظار عفو الهى باشد. *🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤* 📲 *جهت عضویت* 👇 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
یا علی مدد 👈 *در ادامه شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه* 🟥 *در ادامه بخش ۲:* عهدنامه مالک اشتر ⬅️ *نهی از تکبر* ⚠️ هرگز مغرور نباش: 📜 امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه به هفت توصيه مهم ديگر مى پردازد. 🌸 *نخست مى فرمايد:* 👌 «هرگز خود را در مقام نبرد با خدا قرار نده، زيرا تاب کيفر او را ندارى و.. 🟢 منظور از جنگ با خدا ـ همان ظلم و ستم بر بندگانش و تضييع حقوق آنهاست نه هرگونه معصيت و گناه. 🟢 درست است که همه گناهان زشت و ناپسندند; ولى تعبير به «حرب الله» چيزى بيشتر از آن را مى طلبد. 💎🍃 امام صادق(عليه السلام) از پیامبر نقل می کند: 🍃 هنگامى که پروردگارم مرا به معراج برد به من گفت: اى محمد کسى که ولىّ مرا خوار و ذليل دارد در مقام جنگ با من بر آمده است و کسى که با من به محاربه برخيزد با او محاربه مى کنم (و او را در هم مى شکنم)». 🌸🌸 *در دومين و سومين توصيه* مى فرمايد: 👌 «و هرگز از عفو و بخششى که نموده اى پشيمان نباش و از کيفرى که داده اى به خود مبال و شادى نکن» ⚠️ تا مى توانى جانب عفو را بگير و کمتر مجازات کن، زيرا اگر اثر کيفر در کوتاه مدّت باشد اثر عفو در دراز مدّت خواهد بود. ↩️⚠️ ولى در برابر اقليتى که عفو در آنها نتيجه معکوس دارد و بر ترس و ضعف عفو کننده حمل مى شود، بايد شدّت عمل به خرج داد. 🌸 *در چهارمين توصيه* مى افزايد: 👌 «هرگز به هنگامى که *خشمگين* مى شوى و راه چاره اى براى آن مى يابى به انجام اقدام خشن شتاب مکن (و *تصميم ناگهانى مگير* )»; ↩️🟡 حتى عاقل ترين اشخاص به هنگام خشم و غضب ممکن است به صورت نادان ترين افراد در آيند. ⬅️ لذا در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) : ⚫ «غضب صاحبش را به هلاکت مى افکند و عيوبش را آشکار مى سازد». ⚠️ بنابراين بايد مطابق ضرب المثل معروف عمل کرد: به هنگام غضب نه تصميم، نه کيفر و نه دستور. 🌸🌸 *در پنجمين و ششمین توصيه* او را از مسأله غرور و خودکامگى شديداً نهى مى کند، و مى فرمايد: 👌 *«و هرگز مگو من اميرم;* 👈 بى شک يکى از آفات خطرناک حکومت و زمامدارى، غرور و خودبزرگ بينى و استبداد است. 💎🍃و همان گونه که امام(عليه السلام) فرموده سه پيامد خطرناک دارد. ◼️نخست اينکه فکر انسان را فاسد مى کند و حقايق را آن گونه که هست نمى بيند و تصميمات نابخردانه و غير عادلانه مى گيرد. ◼️ديگر اينکه انسان را گرفتار انواع معاصى و گناهان و ظلم و ستم مى سازد و دين او را تضعيف مى کند. ◼️ سوم اينکه چنين حالتى سبب تغييرات و دگرگونى ها در رابطه حکومت با مردم مى شود. ↩️ بسيارى از شورش هاى عمومى در طول تاريخ از همين جا سرچشمه گرفته است. 💎🍃امام(عليه السلام) در کلمات قصارش در غررالحکم ح 5750 تعبيرات تکان دهنده اى درباره سرنوشت شوم مغروران بيان کرده است. 📜 « خوشا به حال کسى که عوامل نابود کننده غرور وى را به قتل نرسانده است». 📜 *انسان از مستى غفلت و غرور بسيار ديرتر از مستى شراب هوشيار مى شود».* ⚠️ 📜امام(عليه السلام) اين طبيب الهى در ادامه اين عهدنامه پس از ذکر آفات غرور به راه درمان آن اشاره کرده است. 🔲⚠️ آرى قوى ترين انسان ها در برابر بسيارى از حوادث که به امر خدا انجام مى گيرد همچون پر کاهى در برابر طوفان عظيمى هستند. ⚫ گاه حاکمان زورگو با يک ايست مختصر قلبى همه چيزشان پايان گرفته است و گاه زلزله اى تمام قصرهاى آنها را ويران کرده و... ⚠️ اگر انسان به اين امور بينديشد، در هر مقامى باشد گرفتار غرور نمى شود. 🌸 *در هفتمين توصيه :* 👌«از دعوى همتايى با خداوند در عظمتش برحذر باش و از تشبه به او در جبروتش خود را برکنار دار، 🔲 در واقع کسانى که از باد کبر و غرور سرمستند عملاً دعوى همتايى با خدا را دارند در حالى که ذرّه ناچيزى دربرابر اقيانوس عظمت او هستند. 💎🍃 در حديثى از امام صادق(عليه السلام) : نخستين مرحله کفر، تکبّر است». 🔲 البته تمام اينها به علت آثار بسيار منفى فردى و اجتماعى است که دامان شخص مغرور و متکبّر را مى گيرد. ⚫🔲 کبر سبب مى شود که انسان حق را ناديده بگيرد و طرفداران حق را سرزنش کند و حقوق مردم را پايمال سازد. *🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤* 📲 *جهت عضویت* 👇 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
👈 *در ادامه شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه* 🟥 *ادامه بخش ۲:* 📜 عهدنامه مالک اشتر ⬅️ *نهی ازظلم* ⚠️ *از نفرین مظلومان بترس:* 📜 امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه، مالک را با تعبيرات محکم و حساب شده اى دعوت به عدالت و رفع هرگونه تبعيض مى کند. 👌 مى فرمايد: « *انصاف در برابر خداوند و مردم و بستگان»* ❇️ البته منظور از انصاف در برابر خداوند اطاعت از اوامر و نواهى اوست. ❇️ و انصاف در برابر مردم ترک هرگونه تبعيض و تمايل به افراد مورد نظر است; 📜 غالب زمامداران در گذشته و حال وقتى به قدرت مى رسند براى دوستان و بستگان و افراد مورد علاقه خود امتيازاتى قائل مى شوند که هرگز آن را به ديگران نمى دهند. 👌 اين تبعيض سرچشمه انواع انحرافات و نابسامانى هاى حکومت هاست. 🟡 انصاف آن است که انسان هرچه براى خود و دوستان و نزديکان خود مى خواهد براى ديگران هم بخواهد و آنچه درباره خود و افراد مورد علاقه اش روا نمى دارد درباره ديگران نيز روا ندارد. 💎🍃 در حديثى از امام صادق(عليه السلام) : 🍃 برترين اعمال سه چيز است و امام(عليه السلام) اوّلين آن را رعايت انصاف درباره مردم شمرد. 🟡 اما انصاف در مورد خداوند اين است که انسان حدّاقل مواهب الهى را عادلانه تقسيم کند; نيمى را در راه رضاى خدا بدهد و نيمى را براى خويشتن نگه دارد. 🟡 وقت و فکر و امکانات ديگر خود را نيز به همين گونه تقسيم کند تا دست کم انصاف را رعايت کرده باشد، هرچند به مقام والاى ايثار نرسيده باشد. 🟡 روشن است ترک انصاف و روى آوردن به انواع تبعيض ها ظلم فاحش و آشکار است و مى دانيم خداوند عادل و حکيم دشمن ظالمان و يار مظلومان است. 👌 در مورد ظلم و ستم هيچ عذرى پذيرفته نيست و تنها راه نجات از خصومت پروردگار و عقوبت او اين است که دست از ظلم بکشد و از گذشته توبه کند و حقوق از دست رفته را به صاحبانش باز گرداند و جبران نمايد. 💎🍃امام(عليه السلام) : خداوند دعاى مظلومان را (بر ضد تو) مى شنود و در کمين ستم کاران است» 🟡 اين جمله هشدار کوبنده اى به ظالمان است که بدانند مجازات کيفر آنها تنها حواله به قيامت نمى شود، بلکه در اين جهان نيز گرفتار کيفر اعمال خود خواهند شد. ⚫ آن هم نه در دراز مدت، بلکه در کوتاه مدت. آرى آنچه با سرعت باعث تغيير نعمت ها مى شود و عذاب الهى را فرا مى خواند اقامه بر ظلم و اصرار بر ستم است. 💎🍃 در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) : 🍃 « از کارهاى خير چيزى که از همه زودتر پاداشش به انسان مى رسد نيکوکارى و صله رحم است و از کارهاى شر چيزى که کيفرش زودتر از همه به انسان مى رسد ظلم و قطع رحم است». *🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤* 📲 *جهت عضویت* 👇 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
یا مرتضی علی 👈 *در ادامه.. شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه* 🟥 *ادامه بخش ۲:* 📜 عهدنامه مالک اشتر ⬅️ *جلب رضایت مردم* ⚠️ *همواره با توده مردم باش:* 📜 امام(عليه السلام) در اين فقره به نکته مهمى مى پردازد که در حيات امروز بشر و شکل گيرى حکومت ها، اثرش از هر زمان آشکارتر است. 📜مى فرمايد: «بايد محبوب ترين کارها نزد تو امورى باشد که در جهت رعايت حق از همه کامل تر و از نظر عدالت شامل تر و از نظر رضايت عمومى مردم جامع تر باشد»; 🔲 بديهى است قوانين و مقرراتى که داراى اين سه ويژگى باشند: 🔹هم از نظر حفظ حقوق، جامع تر. 🔹و هم از نظر رعايت عدالت شامل تر. 🔹و هم رضايت توده هاى مردم را بهتر جلب کند، 💠 مورد رضاى خدا و خلق است و هنگامى که خداوند از حکومتى راضى و خلق خدا از آن خشنود باشند، دوام و بقاى آن تضمين شده است. 🟠 از آنجا که مفهوم اين سخن آن است که مهم رضاى اکثريت قاطع مردم است نه اقليتى ثروتمند و خودخواه که همواره در حاشيه حکومت ها زندگى مى کنند. 🟠 آنچه در جمله هاى کوتاه بالا آمد در واقع زيربناى حکومت هاى پايدار را تشکيل مى دهد. 💎🍃 زندگى پيغمبر اسلام و على(عليه السلام) بهترين نمونه براى اين مسأله است. سعى داشتند همواره جانب توده هاى محروم و متوسط جامعه را بگيرند و به مخالفت خواص که منافع خود را در خطر مى ديدند اعتنا نکنند. ↩️ اين همان چيزى است که امروز به دموکراسى مردمى يا دموکراسى دينى يا مردم سالارى دينى از آن ياد مى شود، ↩️ البته امروزه نوعى شيطنت بسيار مرموزى از سوى اين گروه خاص به کار گرفته مى شود که با سلطه بر رسانه هاى جمعى سعى مى کنند افکار عمومى را فريب و به اصطلاح شستشوى مغزى بدهند به گونه اى که تصور شود خواسته هاى آنها همان است که توده هاى مردم مى خواهند، هرچند با کمى دقت مى توان به شگرد آنها پى برد. ⚫ گاه به شيوه ديگرى متوسل مى شوند و آن اينکه وسايل هوسرانى و لذات بى قيد و شرط جسمانى را در اختيار توده هاى مردم قرار مى دهند و آنها را بدين وسيله سرگرم مى سازند تا از آنچه در جامعه مى گذرد بى خبر بمانند. 🟡 اگر آگاهانِ باهدف و مؤمن، آنها را هوشيار سازند تا در اين دام ها نيفتند به يقين قيامى خواهند کرد که طومار زندگى اين زالو صفتان را در هم بپيچد. 📜 ابتدا امام به سراغ صفات نکوهيده خواص از خود راضى مى رود و هفت ويژگى براى آنها ذکر مى کند. ◼️در *اوّلين و دومين صفت* ▪️آنها از والى توقعات بسيار و خواسته هاى بى شمار دارند و کيسه هايى براى منافع خود دوخته اند که به اين آسانى پر نمى شود و به عکس به هنگام بروز مشکلات خود را کنار مى کشند و چنين مى پندارند که حفظ کشور و ايثار و فداکارى در راه آن بر عهده توده هاى مردم است; ▪️ آنها قشر ممتازى هستند که فقط بايد نظارت کنند و نظر دهند. ◼️ *در سومين صفت* مى فرمايد: «آنها در برابر انصاف (و رعايت حقوق مساوى بين شهروندان) از همه ناخشنودترند»; ▪️زيرا خود را قشر ممتازى مى دانند که نبايد با ديگران در هيچ برنامه اى در يک صف قرار گيرند. *◼️در چهارمين وصف* مى افزايد: «و به هنگام درخواست (چيزى از حکومت) از همه اصرار کننده ترند»; ▪️ زيرا خود را طلبکار مى دانند و اضافه بر اين به زمامداران نزديکند و مى توانند خواسته خود را مکرر در مکرر عنوان کنند. 🔹به خلاف توده هاى مردم که خواسته هاى خود را با اصرار بسيار کمترى همراه مى سازند و اصولا دسترسى چندانى به حاکمان ندارند. ◼️در *پنجمين و ششمين وصف* مى فرمايد: ▪️«و در برابر عطا و بخشش کم سپاس ترند و به هنگام منع (از خواسته هايشان) ديرتر پذيراى عذر مى شوند»; ▪️ چرا که عطا و بخشش را خدمتى از ناحيه حاکم نمى بينند، بلکه اداى دين مى شمرند و در برابر اداى دين نيازى به سپاسگزارى نمى بينند. ▪️و به گمان خود حکومت به آنها نیاز دارد. ◼️در *هفتمين و آخرين ويژگى* مى فرمايد: ▪️«و به هنگام رويارويى با مشکلاتِ روزگار صبر و استقامت آنها از همه کمتر است»; ▪️ زيرا آنها در ناز و نعمت پرورش يافته و کمتر با مشکلات روبه رو بوده و هرگز ورزيده و آبديده نشده اند. 🔹بر عکس توده هاى زحمت کش جامعه که در لابه لاى مشکلات پرورش مى يابند و در کوره حوادث قرار مى گيرند و همچون فولادى آبديده محکم مى شوند. 🍃🍃🍃🍃🍃 🔲 *اما ويژگى هاى توده هاى زحمت کش جامعه* و به تعبير امام(عليه السلام) عامه در سه چيز خلاصه شده است; مى فرمايد: 🔲 «و (بدان) *ستون دين* و *شکل دهنده جمعيت مسلمانان* و *نيروى دفاعى در برابر دشمنان،* تنها توده ملت هستند، بنابراين گوش به سوى آنها فرا ده و توجّه به آنها داشته باش»; 🔲 به يقين اگر حمايت عامه مردم نباشد اصول و فروع دين به فراموشى سپرده مى شود و جامعه مسلمانان از هم گسسته مى گردد و در برابر هجوم دشمنان، مدافعى نخواهد بود. ⚠️ به همين دليل، حکومت بايد به اقليت پرادعاى بى اثر بى اعتنا باشد و تمام توجّه خود را به کسانى
معطوف دارد که شکوفايى و پيشرفت و بقاى دين و دنيا از آنهاست. *🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤*