رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_هشتاد_یکم🎬:
روزها مثل برق و باد می گذشت، فاطمه دور درس و دانشگاه را خط کشیده بود و آرامشی نسبی بر زندگیشان حاکم شده بود و انگار همین کار باعث شده بود فتانه اندکی آرام گیرد و از طرفی روح الله در امتحان استخدامی یک نهاد دولتی پذیرفته شده بود و محل خدمت او شهرستانی بود که فاصله زیادی تا زادگاهش داشت، با انتقال محل زندگی فاطمه و روح الله، انگار تمام اتفاقات بد به ارامش و اتفاقات خوب تبدیل شده بود.
فتانه درگیر زندگی بچه هایش شده بود و طوری رفتار می کرد که روح الله کمترین تماسی با محمود نداشته باشد و به نوعی می خواست رشتهٔ پدر و فرزندی را ببرد و روح الله که مشغله هایش زیاد شده بود، اصلا به کارهای فتانه فکر نمی کرد تا بفهمد هدفش چیست؟ اما فاطمه با فراغ بال همه چیز را زیر نظر داشت و از طرفی خوشحال بود که از فتانه دور شده و خوشحال تر بود که فتانه به دلایلی خواهان این است که بین روح الله و خانواده اش ارتباط زیادی نباشد.
این سالها،یکی از بهترین سالهای زندگی این زوج محسوب میشد، زینب قد می کشید و هر روز شیرین زبان تر از قبل می شد و فاطمه فرزند دومش را به دنیا آورد.
عباس که به دنیا آمد انگار تمام آرامش دنیا را در کامشان ریختند، عباس بچه ای ارام بود که خوب میخورد و خوب می خوابید و مانند زینب که شبها نا ارامی می کرد و از گرفتن سینه مادر امتناع میکرد، نبود، روح الله هم پله های ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت و اوازهٔ کار و موفقیتش شهر به شهر می گشت و این بین به گوش فتانه و فرزندانش می رسید.
هر چه محمود به بودن و موفقیت های روح الله بیشتر افتخار می کرد، کینهٔ و حسادت فتانه بیشتر تحریک می شد، خصوصا اینکه سعید پشت سر هم بد بیاری می آورد، دست به هر کاری میزد، اخرش خراب می شد و سرمایه اش از بین میرفت و فتانه مجبور بود به نوعی روی شکست های سعید سرپوش قرار دهد تا مسخره خاص و عام نشود.
تا اینکه به فکر سعید رسید که بنگاه معاملاتی ماشین بزند و ماشین های خارجی را وارد کند و این ما بین سود کلانی نصیبش شود و همین زمان ماجرایی تازه شروع شد..
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
بر اساس واقعیت
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_هشتاد_دوم 🎬:
شراره آهی کشید و نگاهش را به پنجره ای که پرده اش کشیده بود دوخت، تا اینجای خاطرات، روایات مادربزرگش بود و اینک به جایی رسیده بود که تکرار قصه های خودش بود.
شراره خیره به نقطه ای نامعلوم بر روی دیوار شد و غرق در خاطرات چند سال پیش شد، درست یادش می آمد آن روز را:
با دوست پسر جدیدش قرار گذاشته بود، سیامک پسری پولدار که تک پسر خانواده بود و توی یک روز بارانی جلوی پارک شراره را که چتری قرمز با توپ های سفید برسر گرفته بود سوار کرد و شراره متوجه شد اگر قاپ سیامک را بدزد شاید بتواند عمری راحت بخورد و بخوابد و کیف دنیا را کند و مطمئن بود که میتواند، چرا که او دختر جمشید بود، جمشید قمار باز که سر همه را کلاه میذاشت و هیچ کس هم بو نمیبرد، به گفتهٔ پدرش، از بین بچه هایش شبیه ترین فرد به او شراره بود و همیشه روی شراره حساب ویژه ای داشت.
حالا بعد از یک مدت ارتباط با سیامک، قرار بود باهم بروند به نمایشگاه اتومبیل تا سیامک با پسند شراره،یک ماشین شاسی بلند و شیک پسند کند.
شراره زیباترین لباسش را تنش کرد، مانتویی جلوباز و کوتاه و مشکی با یقه کتی و قرمز رنگ و آستین های قرمز، شاید نزدیک یک ساعت از وقتش را جلوی آینه گذرانده بود تا با آرایشی ملیح، دل سیامک نگون بخت را بلرزاند.
سر موعد ماشین سیامک، جلوی همان پارکی که اول آشنایی همدیگر را دیدند، منتظر شراره بود.
شراره با ناز و افاده ای پسرکش سوار ماشین شد و سلام کرد، سیامک خیره در چشمان او لبخندی زد و همانطور که لپ شراره را در دستش میگرفت گفت: سلام خانم خانما، بزنم به تخته چه خوشگل شدی...راستش را بگو پیش کدوم آرایشگر رفتی که همچی حوری ساخته؟!
شراره همانطور که لبخند میزد دست سیامک را آرام از گونه اش جدا کرد و گفت: هیچ ارایشگری، فراموش نکن اولا من کلا زیبا هستم درثانی از هر انگشتم یه هنر میباره و باید یادآوری کنم که انگار خودم عمری توی آرایشگاه هنرنمایی کردم..
سیامک دنده را عوض کرد و گفت: آی قربون خانمی هنرمند خودم و پایش را روی گاز گذاشت و ادامه داد: پیش به سوی مقصد، میخوام یه ماشین بگیرم که خانمم عشق کنه..
شراره لبخندی زد و گفت: حالا قبل ماشین گرفتن، بگوبه پدر و مادرت راجع به من نگفتی؟!
سیامک اخمی کرد و گفت: خودت میدونی بابام خارج از کشوره، مامان هم که بدون اجازه بابا آب نمیخوره، بعدم از نظر اونا من نامزد دارم، اونا رزی را برام لقمه گرفتن، باید کم کم پیش برم، آروم آروم و با نقشه بگم که همون اول راه با خانم خانمی مخالفت نکنند.
شراره آه کوتاهی کشید و سرش را به نشانه تایید تکان داد و در ذهنش به اینهمه وابستگی سیامک به پدرش فحش میداد، سیامک اونی نبود که نشان میداد، اما میشد تیغش زد، پس حالا حالاها باهاش کار داشت.
بعد از یک ربع رانندگی، جلوی نمایشگاه ماشین بزرگی که انگار از دور به آدم چشمک میزد ایستاد.
سیامک پیاده شد و در ماشین را برای شراره باز کرد، شراره با ناز و افاده پیاده شد، کیف قرمز رنگش را روی شانه اش مرتب کرد، سیامک همانطور که میخواست دست شراره را بگیرد متوجه شد شراره به نقطه ای خیره شده،انتهای نگاه او به پشت در شیشه ای نمایشگاه اتومبیل، پسری که پشت میز نشسته بود میرسید.
شراره خیره به آن مرد پلک نمیزد ، ذهنش او را به سالها قبل میبرد،خاطرات در ذهنش جان گرفته بود و زیر لب تکرار کرد: آره خودشه، اینکه...اینکه..اما خیلی خوشگل شده،یعنی اینجا متعلق به....
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
بر اساس واقعی
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
1_1727856396.mp3
2.27M
🌹#هفده_ربیع
🌹#سرود
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
امشب شادم و می خوانم
عید آمد و عید آمد
http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
#میلاد_دو_نور
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎋☘🎋☘🎋☘
عاشقمبرآن نورپاک ودرخت طیبه اش که بالاترینتجلی ذات اقدس الهی است
🎋☘🎋☘🎋☘
#میلاد_دو_نور
مداحی_آنلاین_تمام_انبیاء_شاگرد_پیامبر_بودند_استاد_عالی.mp3
2.63M
🌺 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص)
♨️تمام انبیاء شاگرد پیامبر اکرم(ص) بودند
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
کتاب صوتی " خنده های بی صدا"
" مجموعه ۹ داستان کوتاه طنز"
اثر محبوبه سلطان زاده
تهیه شده در ایران صدا
#خنده_های_بی_صدا
#محبوبه_سلطان_زاده
#طنز #اجتماعی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
Part07_خنده های بی صدا.mp3
11.41M
📗کتاب صوتی
#خنده_های_بی_صدا
قسمت 7⃣
"مهمان تازه وارد"
http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️🔸❇️🔸🕋🔸❇️🔸❇️
گوش کن هفت آسمان درشورُ حالی دیگرند عرشیانُ فرشیان نام *محمّد* میبرند...
محمّد وارث پیغمبران است
که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حـق فرمود حق لایزالی
محمّد علّت خلقِ جهان است
میلاد با سر سعادت پیامبر نور و رحمت،حضرت ختمی مرتبت،حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم)و ششمین اختر تابناک امامت و ولایت،امام صدق و صفا،پیشوای دین مبین اسلام، امام جعفر صادق(علیه السلام)بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد🎉
لبیـک یا حسیــــن💖
✨بسم الله الرّحمن الرّحیم💖
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ
وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ🌎
وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ🪐
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی
وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ
وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا
کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِی
یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ
وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ
اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
❇️🔸❇️🔸🕋🔸❇️🔸❇️
اللّهم عجّل لولیک الفرج به حقّ
حضرت زینب کبری(سلام الله علیه)💫
❇️🔸❇️🔸💚🔸❇️🔸❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج🌼
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
*۞اَللّهُمَّ۞*
*۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞*
*۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞*
*۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞*
*۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞*
*۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞*
*۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞*
*۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞*
*۞طَویلا۞*
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 تقویم شیعه🌹
شمسی: سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ هجری شمسی
میلادی: Tuesday 03october 2023
قمری: الثلاثاء ۱۷ ربیع الاول ۱۴۴۵ هجری قمری
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
📿 اذکار روز:
👈صد مرتبه یا ارحم الراحمین
👈۹۰۳مرتبه یا قابض بگوید تا به حاجت خود برسد.
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅ وقایع روز:
💐میلاد حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم (۵۳ سال قبل هجرت ) روز اخلاق و مهرورزی
💐ولادت باسعادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام موئسس مذهب جعفری(۸۳ه ق)
🗓 روز شمار تاریخ:
💐⏳۱۷ روز تا سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
💐⏳۲۱ روز مانده تا سالروز ولادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام
⬛️⏳۲۳ روز تا سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها(۲۰۱ه ق)
💐⏳۲۳ روز تا سالروز تولد حضرت امام حسن عسگری علیه السلام(۲۳۲ه ق)
💐⏳۴۷ روز مانده تا سالروز ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#هفته_وحدت_گرامیباد
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در صبح ولادت دو قطب عالم🌟🌟
تبریک به صـاحب الزمان باید گفت 🌟🌟
🌿🌹🌿🌹🌿🌹
💠بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز سه شنبه💠
🔹صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔸دعای عهد با مولایمان حضرت ولی عصر (عج)
🔹صلوات و دعاهای مجرب و روزانه
🔸نکند شب و روزی از شما بگذرد و این چهار آیه را تلاوت نکنید
🔹عهد ثابت روز سه شنبه
🔸نماز و دعا و زیارت مخصوص روز سه شنبه
خشنودی قلب نازنین مولایمان صلوات🙏❤️🙏
*سلام_امام_زمانم🥀🤚🏻*
هرصبح به رسم نوڪری از ما تو را سلام
ای مانده در میـــان قائله تنها، تو را سلام
ما هرچه خوب و بد، به درِخـانه ی توییم
از نــوڪـــران مُنتظـــــر ، آقـا تو را سلام
🍃🍁 خـدایا
ما را از بیهوده گوئی مصون بدار
کمکمان کن تا با کلامی نورانی تکلم کنیم
کمکمان کن پیوسته با تو که همه
عشق ما و همه زندگی ما هستی بمانیم
🍃🍂 پـروردگارا
روح ما را پاک و تطهیر کن
و از نورانیت و عشقت ما را لبریز بفرما
و همه خیرهای دنیا را نصیبمان گردان
و هر چه شر دنیاست از سرمان کم کن
🍃🍁 خـدایا
مشتاقانه از تو میخواهم
در شروع فصل جدید
آنقدر به من و دوستان و عزیزانم
ایمان و توکل عـطا کنی که
هر چه برایمان مقدر ساختهای
را با جان و دل بپذیریم
و آنقدر به ما شجاعت و ایمان عطا فرمائی
تا نومیدی و رنج را از خود برانیم
🍃🍂 پـروردگارا
در فصل جدید به ما بردباری
فروتنی و تسلیم و رضا در برابر
خواست خودت عطا فرما و بر ما منت گذار
و تمام گرفتاریها، سختیها و غمها را
از ما و همه بندگانت دور بگردان
1- اسلام، هم دين ولايت است و هم دين برائت. هم جاذبه دارد و هم دافعه. آيات قبل، از پذيرش ولايت يهود و نصارا نهى كرد، اين آيه مىفرمايد: خدا و رسول و كسى را كه در ركوع انگشتر داد، ولىّ خود قرار دهيد.
2- از اينكه به جاى «اوليائكم»، «وليّكم» آمده، ممكن است استفاده شود كه روح ولايت پيامبر و على عليهما السلام، شعاع ولايت الهى است.
3- در قرآن معمولًا نماز وزكات در كنار هم مطرح شده است؛ ولى در اين آيه، هر دو به هم آميختهاند.
4- كسانى كه اهل نماز و زكات نيستند، حقّ ولايت بر مردم را ندارند.
5- براى توجّه به محرومان، نماز هم مانع نيست.
6- ولايت از آنِ كسانى است كه نسبت به اقامهى نماز وپرداخت زكات پايدار باشد.
7- هرگونه ولايت، حكومت و سرپرستيى كه از طريق خدا و رسول و امام نباشد، باطل است.
8- توجّه به خلق براى خدا در حال نماز، با اقامه نماز منافات ندارد.
9- كسى كه نسبت به فقرا بىتفاوت باشد، نبايد رهبر و ولىّ شما باشد.
10- كارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر) نماز را باطل نمىكند.
11- در فرهنگ قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زكات» گفته مىشود.
12- ولايتها در طول يكديگرند، نه در عرض يكديگر. ولايت بر مسلمانان، ابتدا از آنِ خداوند است، سپس پيامبر، آنگاه امام.
#استاد_قرائتی
#دعای_غریق
به زودی گریبان گیر شبهات خواهید شد، نه راهنمایی دارید و نه نشانهی آشکاری! رهایی پیدا نخواهید کرد، مگر دعای غریق را بخوانید.
بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۴۹، باب ۲۲
✨یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ✨
#خدایا_مارا_مؤمن_بمیران