🍂🍃🍂 اندکی تفکر 🍂🍃🍂
اگر 1جلد کتاب بخوانید ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند شوید.
- اگر 2 جلد کتاب بخوانید حتما به کتاب خواندن علاقه مند می شوید.
- اگر 3 جلد کتاب بخوانید به فکر فرو می روید.
- اگر 4 جلد کتاب بخوانید در خلوت با خودتان حرف می زنید.
- اگر 5 جلد کتاب بخوانید سیاهی ها را سفید و سفیدی ها را سیاه می بینید.
- اگر 6 جلد کتاب بخوانید نسبت به خیلی عقاید و نظرات بی باور میشوید و به توده های مردم و باورهایشان خشم می گیرید.
- اگر 7 جلد کتاب بخوانید کم کم عقاید و نظرات جدید پیدا می کنید.
- اگر 8 جلد کتاب بخوانید در مورد عقاید جدیدتان با دیگران بحث می کنید.
- اگر 9 جلد کتاب بخوانید در بحث ها یتان کار به مجادله می کشد.
- اگر 10 جلد کتاب بخوانید کم کم یاد می گیرید که با کسانی که کمتر از ده جلد کتاب خوانده اند بحث نکنید.
- اگر 100 جلد کتاب بخوانید دیگر با کسی بحث نمی کنید و سکوت پیشه می گیرید.
- اگر 1000 جلد کتاب بخوانید آن وقت است که یاد گرفته اید دیگر تحت تاثیر مکتوبات قرار نگیرید و با مهربانی در کنار دیگر مردمان زندگی می کنید و اگر کمکی از دستتان بر بیاید در حق دیگران و جامعه انجام می دهید و در فرصت مناسب سراغ کتاب هزار و یکم می روید ...
🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂 🍃 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یه بزرگی میگفت:
اندازه هاتو که بدونی همیشه محترمی
اندازه گلیمت...(ادامه در ویدیو)
🌟منتظران ظهور 🌟
🛑تاثیر غذاهای آدمهای مومن، بر روی سلامتی !
✍كردين بصري مي گويد: من به يك نوع بيماري هاضمه مبتلا بودم، به طوري كه در شبانه روز بيش از يك وعده غذا نمي خوردم،
از اين رو وقتي به حضور امام صادق علیه السلام مي رسيدم كه فكر مي كردم سفره بر چيده شده تا آن حضرت مرا به خوردن غذا دعوت نكند.
💠اما گاهي به حضور آن بزرگوار مي رفتم، آن حضرت سفره مي طلبيد، من هم همراه آن حضرت غذا مي خوردم،
ولي هيچگونه ناراحتي و دردی احساس نمي كردم.
اما اگر در منزل شخصي ديگر غذا مي خوردم، ناراحتي هاضمه و نفخ شكم، مرا بي قرار مي كرد
اين موضوع را به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم و خواستم راز آن را به من بگويد
فرمود: اي ابوسيار! تو در اينجا غذاي افراد صالحي را مي خوري كه فرشتگان با آنها روي فرششان،مصافحه(دست دادن) مي كنند
⚡️عرض كردم: آيا آن فرشتگان براي شما آشكار هم مي شوند؟
🌼امام صادق (علیه السلام) در اين هنگام دست خود را بر سر یکی از کودکانش کشید و فرمود:آنها نسبت به كودكان ما از خود ما بهتر و مهربانتر هستند...
📒 اصول کافی،باب ان الائمه تدخل الملائكة بيوتهم … حديث يك، ص 393-ج 1
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
انسان شناسی 140.mp3
10.9M
#انسان_شناسی ۱۴۰
#استاد_شجاعی
#استاد_فرحزادی
💥 مهمترین مسئلهای که انسان بعد از وفات در مورد آن، بسیار جزئی و دقیق، مورد مؤاخذه قرار میگیرد چیست؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🛑هرچه عقل بیشتر، میزان دینداری و حیا هم بیشتر!
☀️جبرئيل از طرف خدا نزد آدم علیه السلام آمد و گفت:
اي آدم! من از جانب خدا مأمور شده ام تا تو را در انتخاب يكي از اين سه خصلت، مخير سازم، يكي از آن سه را بر گزين و دوتاي آن را واگذار.
✅آدم (علیه السلام)پرسيد: آن سه خصلت چيست؟
🌹جبرئيل گفت:
1- عقل
2-حياء
3- دين.
✳️آدم(علیه السلام) فرمود: در ميان سه خصلت، خصلت عقل و انديشيدن را برگزيدم.
💠جبرئيل به حيا و دين گفت: شما جدا شويد و عقل را به خودش واگذاريد.
✨️حيا و دين گفتند:
: اي جبرئيل! ما مأمور هستيم كه همه جا همراه عقل باشيم و از او جدا نشويم...
💐جبرئيل گفت: خود دانيد، آنگاه به سوي آسمان عروج كرد و رفت.
🔴نتیجه: هرچقدر عقل آدمی بیشتر باشد میزان دین و حیایش هم بیشتر خواهد بود..
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌹🌹🌹🌹🌹
📒 7- اصول كافي، ج 1، كتاب العقل و الجهل، حديث 2، ص 10.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشنودی آقا
امام زمان
صلوات
۲- قتل شیطان رجیم:
در بحار از کتاب (الانوار المضیئه) ضمن حدیث مرفوعی از اسحاق بن عمار آورده که گفت: از آن حضرت پرسیدم: این که خداوند به شیطان تا وقت معلوم مهلت داد ودر کتاب خود فرمود: ﴿فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم﴾ (سوره حجر: ۳۷ و۳۸؛ سوره ص، آیه ۸۰ و۸۱)؛ البته تو از مهلت یافتگانی تا روز هنگام معین چه وقت است؟ فرمود: وقت معلوم روز قیام آل محمد (علیه السلام) است، هرگاه خداوند او را بر انگیزد در مسجد کوفه باشد که ابلیس با خواری وزبونی می آید ومی گوید:ای وای از این روزگار! آن گاه از پیشانی اش گرفته وگردنش زده می شود. آن هنگام روز وقت معلوم است که مهلت او به پایان می رسد(۳۷۸).
می گویم: یحرانی این روایت را در برهان(۳۷۹) از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده وروایات دیگری نیز به همین معنی آمده وبین این روایات وروایت دیگری که در بحار وبرهان منقول است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ابلیس را می کشد، منافاتی نیست. زیرا که فعل در روایات اول به صیغه مجهول است وفاعل تصریح نشده است. ومنظور از روز در این روایت زمان ودوران ظهور است، نه روز در اصطلاح متعارف که بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
۳- قوت یافتن ابدان ودل های مؤمنین هنگام ظهور:
بر این معنی دلالت دارد روایتی که در بحار از خصال به سند خود حضرت سید الساجدین علی بن الحسین (علیه السلام) آورده که فرمود: هنگامی که قائم ما (عجّل الله فرجه) بپاخیزد، خداوند (عزّ وجلّ) از شیعیان ما آفات را دور می سازد ودلهایشان را مانند قطعه ای از آهن قرار می دهد ونیروی هر یک از مردانشان را به مقدار چهل مرد می گرداند وآن ها حکام وسران زمین خواهند بود(۳۸۰).
و از بصائر در حدیثی از حضرت امام باقر (علیه السلام) منقول است که فرمود: هرگاه امر ما واقع شود ومهدی ما بیاید، هر مردی از شیعیان ما از شیر قوی تر خواهد بود. دشمنان ما را با پاهای خود لگد می کند وآن ها را با دست خود می زند. در این هنگام است نزول رحمت وفرج خداوند بر بندگان(۳۸۱).
و در کمال الدین از حضرت امام صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: این که لوط به قومش گفت: ﴿لو ان لی بکم قوه او آوی الی رکن شدید﴾ (سوره هود: ۸۰)؛ کاش نیرویی داشتم که در برابر شما ایستادگی کنم یا به پناهگاه محکمی پناه می بردم. مقصودش جز این نبود که نیروی قائم (علیه السلام) را تمنا کند ورکن شدید (پناهگاه محکم) یاران او هستند که یک مرد از آن ها قوت چهل مرد را دارد ودلش از کوه آهنین محکم تر است واگر به کوه های آهن برسند، آن ها را می پیمایند، وشمشیرها را کنار نگذارند مگر وقتی که خداوند (عزّ وجلّ) راضی شده باشد(۳۸۲).
در بحار از حضرت امام باقر (علیه السلام) آمده که فرمود: هرگاه چنان شود، هر مرد از شماها نیروی چهل مرد را یابد ودل هایشان همچون قطعه ای آهن گردد که اگر با آن دل های محکم به کوه ها حمله کنید آن ها را خواهید شکافت(۳۸۳).
و در روضه کافی از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) روایت است فرمود: هنگامی که قائم (علیه السلام) بپاخیزد، خداوند نیروی گوش ها وچشم های شیعیان ما را افزون می گرداند تا این که میان آن ها با قائم پیکی نخواهد بود، آن حضرت با ایشان سخن می گوید وآنان می شنوند واو همانجا هست(۳۸۴).
و در حدیث دیگری از آن حضرت آمده که فرمود: در زمان قائم (عجّل الله فرجه) مؤمنی که در مشرق است برادر خود را که در مغرب است می بیند وهمچنین آن که در مغرب است برادر خود را که در مشرق است می بیند(۳۸۵).
۴- قرض مؤمنین را ادا می کند:
در کافی از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر مؤمن یا مسلمانی از دنیا برود وقرضی بعد از خودش ترک گوید که در راه فساد یا اسراف نباشد بر امام است که آن را ادا کند. پس اگر ادا نکند مسئولیت آن به عهده او است(۳۸۶).
و در کتاب های المحجه وبحار از امام باقر (علیه السلام) در حدیثی طولانی آمده که فرمود: سپس به سوی کوفه می آید، منزلش در آن جا خواهد بود. پس هیچ برده مسلمانی را نخواهد گذاشت مگر این که او را بخرد وآزاد سازد، وهیچ قرض داری نماند مگر این که قرضش را ادا کند، وهیچ حق ضایع شده از کسی را وانگذارد تا این که به صاحبش برگرداند، وهیچ برده ای از ناحیه آن حضرت کشته نشود مگر این که دیه اش را به خاندانش بسپارد، وهیچ شخصی کشته نشود مگر این که قرضش را ادا نماید، وعائله اش را در عطای مستمری وارد سازد تا این که زمین را از قسط وعدل پر کند، هم چنان که از ظلم وستم وعدوان پر شده باشد واو با خاندانش در رحبه سکونت خواهد کرد، ورحبه منزلگاه نوح بوده، وآن زمینی پاکیزه وخوب است، وهیچ مردی از آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) سکونت نکند وکشته نشود مگر در سرزمینی پاکیزه وخوب، که آنان اوصیای پاکیزه هستند(۳۸۷).
و در بحار از امام صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: اولین کاری که مهدی (علیه السلام) انجام می دهد، این که در همه جای عالم ندا می کند: توجه کنید! هرکس بر عهده یکی از شیعیان ما قرضی داشته باشد آن را بگوید، تا این که دانه سیر وخدل را هم به صاحبان آن ها برساند، چه رسد به طلاها ونقره ها واملاک زیاد که همه را ادا می کند(۳۸۸).
۵- قضای حوائج مؤمنین:
مطالبی که بر این معنی دلالت داشت، گذشت ودر نداهای آن حضرت مطالبی خواهد آمد ودر این جا به بیان دو واقعه اکتفا می کنیم:
واقعه اول: برای این بنده گناه کار محمدتقی موسوی اصفهانی - مؤلف کتاب - واقع شد، این که: سه سال پیش از تألیف کتاب، قرض های زیادی بر عهده جمع شد، پس در یکی از شب های ماه رمضان به آن حضرت وپدرانش (علیه السلام) متوسل شدم وحاجتم را ذکر کردم وبعد از طلوع آفتاب که از مسجد مراجعت نمودم وخوابیدم، آن حضرت در خواب به من فرمود: قدری باید صبر کنی تا از مال دوستان خاص خود بگیریم وبه تو برسانیم. خوشحال ومسرور از خواب بیدار شدم وشکر خدای را به جای آوردم وچون مدت کوتاهی گذشت، یکی از برادران که او را به صلاح وخوبی می شناختم واز وی نسیم دل انگیز می شنیدم نزد من آمد. مبلغی داد وگفت: این از سهم امام (علیه السلام) است. پس خیلی مسرور گشتم وبا خود گفتم: ﴿هذا تأویل روایای من قبل قد جعلها ربی حقا﴾ (سوره یوسف: ۱۰۰)؛ این تعبیر خواب پیشین من است خداوند آن را به حقیقت رسانید.
"ای برادر دینی! شما را سفارش می کنم که: حوائج خودتان را بر آن حضرت عرضه کنید، هرچند که هیچ امری بر وی پوشیده نیست. چنان که در کافی از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت آمده که فرمود: امام در شکم مادر می شنود وچون متولد شود بین دو شانه اش نوشته شده: (وتمت کلمه ربک صدقا وعدلا لا مبدل لکلماته وهو السمیع العلیم﴾ (سوره انعام: ۱۱۵)؛ وسخن (وعده) پروردگارت به درستی وعدل به انجام رسیده است، کلمه او را دگرگون کننده ای نیست واو شنوای داناست. وهنگامی که امر (امامت) به او واگذار می شود خداوند عمودی از نور برای او قرار می دهد که به وسیله آن، آنچه اهل هر شهر انجام می دهند، ببیند(۳۸۹).
و در کتاب جنة المأوی به نقل از کشف المحجه از شیخ کلینی نقل کرده که: در کتاب الوسائل از شخصی که نامش را برده چنین آورده است: به حضرت ابوالحسن (علیه السلام) نوشتم: شخصی مایل است حاجات خصوصی واسراری را با امام خویش در میان گذارد همان گونه که دوست دارد با پروردگارش باز گوید؟ آن حضرت در جواب نوشت: اگر حاجتی داشتی پس لب هایت را به شکل گفتن آن حرکت بده که همانا جواب به تو خواهد رسید(۳۹۰).
می گویم: اخبار در این باره بسیار است که هرکس بخواهد به مظان آن ها مراجعه کند.
واقعه دوم: در جنة المأوی تألیف عالم جلیل حاج میرزا حسین نوری - که خداوند بر نورش بیفزاید - چنین آمده:
در ماه جمادی الاولی سال هزار ودویست ونود نه، مردی به نام (آقا محمد مهدی) به کاظمین آمد. وی از ساکنین بندر ملومین - یکی از بنادر ماجین وممالک برمه که هم اکنون در تصرف واستعمار انگلیس است - بود، که از کلکته پایتخت هند تا آنجا از راه دریا با کشتی های دودی شش روز راه است، پدرش اهل شیراز است ولی او در بندر یاد شده متولد وپرورش یافته است، سه سال پیش از تاریخ مزبور به بیماری سختی مبتلا شده بود که پی از بهبودی لال وکر مانده بود، برای شفا یافتن به زیارت امامان عراق (علیه السلام) توسل جست وبه کاظمین نزد فامیل هایش که از تجار معروف بودند آمد وبیست روز آن جا منزل کرد تا این که آب رود بالا آمده یک کشتی دودی عازم سامراء شد، بستگانش او را به کنار کشتی آوردند وبه مسافرتی که اهل بغداد وکربلا بودند، سپردند وخواهش کردند که از او مراقب ومواظبت نمایند وکارهای او را انجام دهند، ونیز به بعضی از مجاورین سامراء نوشتند که در امور او توجه کنند.
"هنگامی که به آن سرزمین پاک ومقدس وارد شد، بعدازظهر جمعه دهم جمادی الثانیه همان سال به سرداب منور وارد شد در حالی که جمعی از مقدسین وافراد مورد اطمینان در آن بودند، با تضرع وتوسل به جایگاه مخصوص نزدیک شد، شرح حال خود را بر روی دیوار می نوشت واز مردم درخواست دعا می کرد، خودش هم مدتی طولانی دعا وتوسل داشت. هنوز دعایش تمام نشده بود که خداوند به معجزه حضرت حجت (علیه السلام) او را شفا داد وبا زبان فصیح از آن جایگاه مقدس بیرون آمد.
روز شنبه او را به محضر درس حضرت سید الفقهاء وشیخ العلماء، رئیس الشیعه وتاج الشریعه آقای میرزا محمد حسن شیرازی آوردند ودر خدمت معظم له سوره حمد را از باب تبرک خواند. آن روز همه جا غرق در شادی وسرور شد وشب هاب یکشنبه ودوشنبه، علما وفضلا در صحن مطهر عسکریین (علیه السلام) جشن گرفتند وچراغانی کردند وجریان را به نظم در آوردند ودر بلاد منتشر ساختند.