"سپس نشست وبه سمت راست وچپ متوجه شد، آن گاه فرمود: آیا می دانید حضرت ابو عبد الله امام صادق (علیه السلام) در دعای الحاح چه می گفت؟ پرسیدیم: چه می گفت؟ فرمود: او چنین می گفت:
اللهم انی اسئلک باسمک الدی به تقوم السماء وبه تقوم الارض وبه تفرق بین الحق والباطل وبه تتجمع بین امتفرق وبه تفرق بین المجتمع وبه احصیت عدد الرمال وزنه الجبال وکیل البحار ان تصلی علی محمد وآل محمد وان تجعل لی من امری فرجا ومخرجا؛
پروردگارا! من از تو می خواهم به حق اسم تو که آسمان به آن برپا وزمین به آن برجاست وبه وسیله آن، بین حق وباطل جدا می کنی وبه آن پراکنده را جمع می نمایی، وبه آن جمع شده را پراکنده می کنی، وبا آن عدد شنها ووزن کوه ها وپیمانه دریاها را شماره کردی. از تو می خواهم که بر محمد وآل محمد درود فرستی وبه امر من فرج وراه خلاصی قرار دهی."
"سپس برخاست ودر طواف داخل شد، ما هم برخاستیم؛ ایستادیم تا رفت، ولی فراموش کردیم که از او بپرسیم که کیست، تا فردا همان وقت که از میان طواف به سوی ما آمد، ما نیز - همانند روز قبل - به احترام او از جای برخاستیم، او در وسط نشست، وبه راست وچپ نگاهی انداخت وفرمود: آیا می دانید که امیر مؤمنان (علیه السلام) بعد از نماز فریضه چه می گفت؟ گفتیم: چه می گفت؟ فرمود: چنین می گفت:
اللهم الیک رفعت الاصوات ودعیت الدعوات ولک عنت الوجوه ولک خضعت الرقاب والیک التحاکم فی الاعمال، یا خیر مسول وخیر من اعطی، یا صادق یا باری یا من لا یخلف المیعاد یا من امر بالدعاء وتکفل بالاجابه، یا من قال: ادعونی استجب لکم، یا من قال: واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون، یا من قال: یا عبادی الدین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا منرحمد الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم، لبیک وسعدیک ها انا ذا بین یدیک، المسرف وانت القائل: لا تقنطوا من رحمد الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛"
پروردگارا! صداها به سوی تو بلند ودعاها به جانب تو خوانده می شود، وچهره ها (سرها) برای تو فرود آمده وگردن ها در برابر تو خضوع یافته وداوری اعمال به دست تو است. ای بهترین خوانده شدگان، وبهترین عطاء کنندگان! ای راستین؛ ای پدید آورنده! ای آن که خلف وعده نمی کنی! ای آن که به دعا کردن فرمان داده ای واجابت را عهده دار شده ای! ای خدایی که فرمودی: مرا بخوانید شما را اجابت کنم! ای آن که فرموده ای: وهرگاه بندگانم از من بپرسند، پس همانا من نزدیکم، دعای خواهنده را هرگاه مرا بخواند اجابت نمایم! پس باید که مرا اجابت کنند، وبه من ایمان آورند، باشد که راه رشد یابند. ای آن که فرموده ای: ای بندگانم که بر خود زیاده روی کرده اید! از رحمت خداوند ناامید نشوید که البته خداوند همه گناهان را می آمرزد. همانا اوست بسیار آمرزنده مهربان! تو را اجبات می کنم وبسیار یاری ات نمایم، اینک منم در پیشگاه تو که زیاده روی کننده ام. وتویی آن خدایی که فرموده ای، از رحمت خدا ناامید نشوید که خداوند همه گناهان را می آمرزد.
"آن گاه بار دیگر پس از این دعا به سمت راست وچپ نگریست، سپس فرمود: آیا می دانید امیر مؤمنان (علیه السلام) در سجده شکر چه می گفت؟ گفتیم: چه می گفت؟ فرمود: او می گفت:
یا من لا یزیده الحاح الملحین الا جودا وکرما، یا من له خزائن السموات والارض، یا من له خزائن ما دق وجل لا تمنعک اسائتی من احسانک الی، انی اسئلک ان تفعل بی ما انت اهله، فانت اهل الجود والکرم والعفو، یا رباه یا الله افعل بی ما انت اهله فانت قادر علی العقوبه وقد استحفظتها لا حجه لی ولا عذر لی عندک ابوء الیک بذنوبی کلها واعترف بها کی تعفو عنی وانت اعلم بها منی بوت (ابوء لک - خ ل) الیک بکل ذنب اذنبته وبکل خطیئه اخطاتها وبکل سیئه عملتها یا رب اغفر لی وارحم وتجاوز عما تعلم انک أنت الاعز الاکرم؛
ای آن که اصرار الحاح کنندگان جزبخشندگی ودهش او را نیفزاید، ای آن که گنجینه های آسمان وزمین را داری، ای خدایی که گنج های هر ریز وکلان از آن تو است، بدی من از نیکی نمودنت نسبت به من تو را باز نمی داری، من از تو درخواست می کنم که با من آنچه تو را سزد رفتار نمایی، که تو اهل بخشندگی وبزرگواری وگذشت هستی. ای پروردگارا! ای خداوند! با من چنان کن که تو را سزد، تو بر کیفر توانایی ومن آن را سزاوارم وهیچ دلیل وعذری به درگاه تو برایم نیست، با تمام گناهانم به سوی تو روی می آورم وبه آن ها اقرار می کنم تا از من بگذری در حالی که تو بهتر از من آن ها را می دانی"
"به تو روی آوردم (روی آورم) با هر گناهی که مرتکب شده ام وهر خطایی که انجام داده ام وهر بدی که کرده ام. پروردگارا! مرا بیامرز ورحم آور واز آنچه می دانی بگذر که همانا تو ارجمندترین وگرامی ترین هستی.
آن گاه برخاست وارد طواف شد ما نیز به احترام او برخاستیم، فردا همان وقت بازگشت وما - همچون روزهای قبل - از او تعجیل کردیم. در میان ما نشست وبه راست وچپ نظری افکند، سپس فرمود: علی بن الحسین سید العابدین (علیه السلام) در سجده خود در این جا - اشاره به حجر اسماعیل زیر ناودان - چنین می گفت:
عبیدک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک، یسالک ما لا یقدر علیه غیرک(۴۶۷)؛ بنده کوچکت در پیشگاه تو است. نیازمند تو به پیشگاه تو است، درخواست کننده ات بر آستانه تو است، از تو درخواست می کند آنچه را که جز تو کسی نتواند آن را انجام دهد.
سپس به سمت راست وچپ نگریست وبه محمد بن القاسم علوی از میان ما نظری افکند وگفت: ای محمد بن القاسم! تو ان شاء الله بر وضع خیری هستی."
"سپس برخاست ودر طواف وارد شد، کسی از ما باقی نماند مگر این که دعاهایی که فرموده بود حفظ شد، ولی فراموش کردیم که درباره او گفتگو کنیم تا آخرین روز.
محمودی به ما گفت: آیا این شخص را می شناسید؟ گفتیم: نه. گفت: والله! این صاحب الزمان شما است. گفتیم: ای ابوعلی! چگونه دانستی؟ یادآور شد که او هفت سال است از خدای (عزّ وجلّ) می خواهد ودعا می کند که صاحب الزمان را ببیند.
می گوید: عصر روز عرفه ناگهان همان مرد را دیدم که دعایی می خواند که آن را درک وحفظ کردم. از او پرسیدم: از کجا هستی؟ فرمود: از مردم. گفتم: از کدام نژاد مردم؟ گفت: از عرب آن ها. گفتم: از کدام تیره عرب؟ فرمود: از شریف ترین وبزرگوارترین آن ها. عرض کردم: شریف ترین وبزرگوارترین آن ها کیانند؟ فرمود: بنی هاشم. گفتم: از کدام خاندان بنی هاشم؟ فرمود: از صاحب برترین مقام ها وعالی ترین مراتب. عرض کردم: آن ها کدامین از بنی هاشمند؟ فرمود: از آن ها که سرها را شکافتند ومردم را طعام کردند ودر دل شب که مردم در خوابند نماز خواندند.
با خود گفتم که او علوی است وبه همین خاطر که علوی بود او را دوست داشتم ولی یکباره از دیدگانم غایب شد وندانستم که به آسمان بالا رفت یا در زمین فرو شد. از کسانی که در اطرافم بودند، پرسیدم: آیا این علوی را می شناسید؟ گفتند: آری، هر سال با ما پیاده به حج می آید."
"گفتم: سبحان الله، به خدا قسم! آثار راه رفتن در او نمی بینم، سپس با اندوه وغم فراوان به سوی مزدلفه رفتم ودر آن شب خوابیدم که در خواب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را دیدم به من فرمود: ای محمد! مطلوب خود را دیدی؟ عرض کردم: او کیست ای آقای من؟ فرمود: آن که امشب دیدی صاحب زمان شما بود.
وقتی این مطلب را به ما گفت: او را سرزنش کردیم که چرا زودتر به مانگفت. جواب داد که تا آن وقت اصلا فراموش کرده بودم(۴۶۸).
می گویم: بین روایت شیخ صدوق در کمال الدین وروایت فاضل مجلسی در بحار به نقل از غیبت شیخ طوسی، مختصر تفاوتی در بعضی الفاظ بود به طوری که در معنی تأثیری نمی گذاشت، ما بین این دو روایت جمع کردیم. توفیق از خداست.
🌅شباهت به الیاس (علیه السلام):🔰💫🔰💫🌅💫🔰💫
🔹🔶🔷قسمت8⃣5⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_امیر_کرمانشاهی
اگه نگاه کنی با قلبت
توو شهر کربلا تو هر شب
نوشته توی آسمونا
عشق ، یا حضرت زینب
انسان شناسی 146.mp3
9.83M
#انسان_شناسی ۱۴۶
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
✖️ رابطهی جسم و روح باهم چیست؟
✖️ آیا سلامت جسم، روی سلامت روح اثر دارد؟
✖️ ورزش چه نقشی در حرکت به سمت کمال انسانی دارد؟
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍پاسخ کامل علی علیزاده به جواد ظریف درخصوص ارسال سیگنال ضعف به دنیا:
اگر کشور دست امثال ظریف و روحانی بود بخشی از بچه های ایران هم مثل بچه های غزه بودند.
وزیرخارجه فعلی میگه دستهای ما روی ماشه هست جواد ظریف میگه نگران نباشید تفنگ خالیه!
تو آمریکا هیچکس حق نداره سر امنیت ملی حرف مخالف بزنه
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 واکنش جمشیدی به اظهارات ظریف درباره احتمال اقدام نظامی علیه ایران
✅ معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور: چند سال پیش برای او تور نظامی گذاشتند تا از قدرت کشور آگاه شود اما درس نگرفته است.
💢 آمریکا مکرر از ایران میخواهد اقدامی نکند اما برخی ایران را در موضع ضعف نشان میدهند.
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
بنت علی و فاطمه
شریک حسین و حسن
بهونه ی دلدادگی
دلیل حسینی شدن ...
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
4_6012599252532857657.mp3
7.44M
🌹#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله
🌹#سرود
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_امیر_کرمانشاهی
برا دفاع از حرمت کاش
خون تنم بشه مرکب
بنویسم رو کفنم
عشق ، یا حضرت زینب ..
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_بیستم_یکم 🎬: شراره که انگار سرتا پایش در آتشی سوزنده بود و به رسم کودک
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_بیستم_دوم 🎬:
شراره تماس را وصل کرد و از آن طرف خط صدای بی حال زرقاط توی گوشی پیچید: سلام شراره چی شده؟! مهلت نفس کشیدن نمی دی ، تماس پشت تماس...
شراره با لحنی غمگین گفت: سلام ببخشید،دست خودم نبود، موضوع اضطراری بود، وشوشه هام کار نمی کنن، موکلم هم که اینهمه براش زحمت کشیدم، نیست، هر چی احضارش میکنم نمیاد انگار ملکه عینه آب شده رفته تو زمین
زرقاط آهی کشید و گفت: بله...انگار روح الله، همسر جنابعالی کار خودش را کرده، ملکه عینه و تمام اعوان و انصارش را کشته، دست منم از این موکل قوی کوتاه شده..
شراره که باورش نمی شد،روح الله بتونه توی وادی اجنه وارد بشه از جاش بلند شد و ناخوداگاه به سمت دیوار رفت و دست مشت شده اش را به دیوار کوبید و گفت: روح الله همسر من نیست...همسری که یک بار هم دستش به دست من نخورده و رابطه نداشته همسر نیستتتت، من دشمن خونی روح الله هستم تا خودش و اون زن و توله هاش را از بین نبرم از پا نمی نشینم، یعنی چی ملکه عینه کشته شده؟! مگه کسی میتونه دختر ابلیس را بکشه؟
زرقاط اوفی کرد و گفت: حالا که تونسته، رد گیری کردم به روح الله رسیدم، مثل اینکه اونم موکل های قوی قرانی و علوی داره ، حالا تو تلاشت را بکن، شاید تونستی به این آدم ضربه بزنی، دیگه کاری نداری؟!
شراره با دستپاچگی گفت:ن..ن..نه صبر کن کارت داشتم، اگر ملکه عینه نابود شده، پدرش که هست، من می خوام خود ابلیس را به خدمت بگیرم...
زرقاط که تعجب در حرفاش موج میزد گفت: چی میگی تو؟! ابلیس را به خدمت بگیری؟!
شراره سری تکان داد و گفت: بله...من تا زهرم را به اینا نریزم ول کن نیستم،یا من نابود میشم یا روح الله و خانواده اش...
زرقاط نفسش را محکم بیرون داد و گفت: خیلی سخته...یعنی از سخت بودن هم یه پله اونورتره، فکر نکنم بتونی و شایدم به قیمت جونت تموم بشه، آیا با این وجود حاضری؟!
شراره آب دهنش را قورت داد و گفت: آ...آره من هستم.
زرقاط لحظه ای سکوت کرد و بعد شمرده شمرده گفت: ببین من الان خودم می خوام ابلیس را به استخدام در بیارم، حالا که تو هم میخوای،بیا با هم تلاش می کنیم، بالاخره یکیمون موفق میشیم ،یک سری وسایل و ملزومات هست باید تهیه کنم.
سعی کن وقت غروب آفتاب بیای پیش من، همون خونه اونروز، یا آدرس بده یه جا بیام دنبالت که با هم انجام بدیم، چون وشوشه ها منم از کار افتاده و این برای تو شاید یه موضوع ناراحت کننده باشه اما برای من یه فاجعه است، چرا که من مریدهای زیادی دارم و همچنین دشمنان بی شماری...بارها و بارها لو رفتم و پلیس در صدد دستگیریم بوده، همین وشوشه ها باخبرم کردند و دست کسی به من نرسیده، اما اگر الان اقدام به دستگیری من کنن، مطمئنا در امان نیستم، چون وشوشه ای نیست به من خبر بده
پس باید ابلیس را به خدمت بگیرم تا قدرتمندترین موکل را داشته باشم و...
زرقاط توضیح داد و توضیح داد، شراره سرش را تکان میداد و زیور که شاهد ماجرا بود ترس از آن داشت که با این کارهای شراره بلایی به سرش بیاد، درسته براش مهم بود دخترش موکل داشته باشه اما دوست نداشت این ما بین از طرف موکلش آسیبی به او برسد...
ادامه دارد..
📝بر اساس واقعیت
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
06_2 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-06-25) Mashhade Moghaddas.mp3
25.19M
🔉#از_حیوانیت_تا_حیات
🔰فصل هشتم؛ از فرعون تا مأمون | جلسه ششم / بخش دوم
* حرکت بر اساس میزان؛ عامل رسیدن امدادهای الهی
* ما در برابر فرعون موظف به هجرت هستیم
* حرکت تا حد توان؛ زمان رسیدن نصرت الهی
* طغیان؛ علت خرابی کارهای ما
* تفاوت هزینههای رشد با بلایی که نتیجه اعمال ماست
* میزان = دستور خدا
* مخافت با هوای نفس؛ میزانِ انتخابها
* استقامت؛ لازمه رشد هنگام فهمیدن وظیفه
* نظام طبقاتی مورد تایید اسلام
* اهمیت بررسی حوادث تاریخی در زمان مواجهه امام رضا علیهالسلام با هارون
* مستضعف در قرآن قشر آسیبپذیر نیست؛ بلکه وارثان زمین هستند
* منطق هارون؛ سگ خودت را گرسنه نگهدار تا دنبالت راه بیفتد
* برائت از دشمنان؛ راه تقرب به اهل بیت علیهمالسلام
⏰مدت زمان : ۴۶:۵۹
📆 ١۴٠٢/٠۶/۲۵
#فرعون
#هجرت
#اسقامت
#هارونالرشید
#مشهد
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr