eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.6هزار ویدیو
300 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"به سند مرسلی از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) مروی است که فرمود: خداوند (عزّ وجلّ) دو فرشته را به شهری فرستاد که آن را زیر ورو کنند، وقتی به آن شهر رسیدند دیدند مردی خدا را می خواند وبه درگاه او تضرع می کند، یکی از دو فرشته به دیگری گفت: این دعا کننده را نمی بینی؟ گفت: چرا ولی آنچه خدا امر فرمود انجام بده، گفت: نه، کاری نمی کنم تا این که از پروردگارم بار دیگر کسب تکلیف نمایم. سپس به سوی خداوند تبارک وتعالی بازگشت، وعرض کرد: پروردگارا! من به آن شهر رفتم فلان بنده ات را دیدم که تو را می خواند وبه درگاه تو تضرع دارد، خداوند فرمود: برو برای انجام آنچه دستورت دادم که این شخصی است که هیچ گاه چهره اش از خشم برای من بر آشفته نگردیده است(۶۴۳). و اخبار بسیار دیگر، که منظور این است که مؤمن اگر منکری دید که نتوانست از آن نهی کند وباز دارد، با دل آن را انکار نماید واز خداوند متعال بخواهد که شخصی توانای بر دفع منکر را برانگیزد. همچنین باید برای کسی که نهی از منکر می کند دعا نماید، واین حالت برای مؤمنین ومؤمنات فطری است که در نهاد آنان هست. وچون می دانیم که بر طرف کننده تمام منکرات وریشه کن سازنده تمام بدی ها وخلاف ها همان قائم مهدی (عجّل الله فرجه) می باشد، بر ما لازم است از خداوند (عزّ وجلّ) بخواهیم که به خاطر دفع منکرات ومنهیات گوناگون، فرجش را نزدیک گرداند واو را یاری وتأیید فرماید."
"ندای آن حضرت (علیه السلام): عقل وشرع بر ما لازم می کنند که به موجب یاری خواستن آن حضرت از ما، برایش دعا کنیم، ندای آن حضرت در توقیع شریف در احتجاج وغیر آن آمده که فرمود: واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم(۶۴۴)؛ وبرای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که آن فرج شما است. بیان این فرمایش در بخش پنجم خواهد آمد، ان شاء الله تعالی. این نکته که ندای آن حضرت (صلی الله علیه وآله وسلم) به حکم عقل موجب دعا کردن باشد نیازی به توضیح ندارد، چون هر عاقل باانصافی اگر متوجه شود که یک شخصیت او را صدا کرده وبه یاری طلبیده آیا عقل او را به اجابت ندای آن شخصیت وسرعت در پیروی از آن دعوت، بر نمی انگیزد؟ چرا به خدا قسم! به خصوص اگر انسان اهل محبت وولایت باشد. ودر بخش سوم کتاب مطالبی مناسبی در این زمینه گذشت. و اما دلالت شرع در این امر در روایات فراوانی به چشم می خورد، از جمله: در اصول کافی از امام صادق (علیه السلام) روایت است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر آن که صبح کند در حالی که به امور مسلمین اهتمام نورزد از آن ها نیست، وهرکه بشنود که مردی بانگ می زند: ای مسلمانان! واو را اجابت نکند مسلمان نیست(۶۴۵)."
"می گویم: آیا ندای مولی ورهبرت را می شنوی؟ وآیا او را اجابت می کنی؟ وحاجتش را بر می آوری؟ که با زبان حال ومقال تو را به یاری می طلبد، پس ای خردمندان! او را یاری نمایید. حالا که سخن بدین جا کشید، بی مناسبت نیست که قسمتی از نداهای آن حضرت، قبل وبعد از ظهورش را بیاوریم، ونداهای دیگر را نیز ذکر نماییم که باز ارتباط به آن حضرت دارد: ۱ - در بحار به نقل از نعمانی به سند خود از ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: قائم (علیه السلام) خروج نمی کند تا این که از درون آسمان به نام او، شب جمعه بیست وسوم (ماه رمضان) ندا شود. عرض کردم: به چه چیز ندا می شود؟ فرمود: به نام او ونام پدرش ندا می شود که فلان بن فلان قائم آل محمد (علیه السلام) است سخنش را بشنوید واو را اطاعت کنید. آن گاه هیچ جا نداری باقی نماند مگر این که آن صدا را بشنود، پس خواب را بیدار می کند که به حیاط خانه اش می آید ودوشیزه را از پشت پرده اش بیرون می کشد، وقائم (علیه السلام) از آنچه می شنود قیام می کند، این صیحه وفریاد جبرئیل است(۶۴۶)."
در کمال الدین از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود: منادی از آسمان ندا می دهد که فلانی فرمود: فلانی امام است، وبه نامش ندا می دهد، وابلیس - که خدای لعنتش کند - از زمین ندا می دهد، هم چنان که در شب عقبه علیه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ندا داد(۶۴۷). ۲ - در همان کتاب از ابوحمزه ثمالی آمده که گفت: به حضرت ابو عبد الله صادق (علیه السلام) گفتم: ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) می فرمود: خروج سفیانی از امور حتمی است. فرمود: آری واختلاف بنی العباس وقتل نفس زکیه وخروج قائم (علیه السلام) از امور حتمی است؟ عرض کردم: آن ندا چگونه است؟ فرمود: منادی اول روز از آسمان ندا می کند: به تحقیق حق با علی وشیعیان اوست، سپس ابلیس لعنة الله در آخر روز بانگ می زند که: به تحقیق حق با عثمان وپیروان او است، ودر آن هنگام باطل جویان به تردید دچار خواهند شد(۶۴۸)
"در بحار از عیاشی از عجلان ابوصالح روایت است که گفت: شنیدم ابو عبد الله صادق (علیه السلام) می فرمود: روزها وشب ها پایان نمی یابد تا این که منادی از آسمان بانگ زند: ای اهل حق جدا شوید. ای اهل باطل جدا شوید. پس ایشان از یکدیگر جداً خواهند شد. راوی می گوید: عرض کردم: أصلحک الله، آیا پس از این ندا باز هم این ها با آن ها مخلوط می شوند؟ فرمود: خیر، خداوند در قرآن می فرماید: ﴿ما کان الله لیذر المومنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب﴾ (سوره آل عمران: ۱۷۹)؛ خداوند مؤمنان را به حالی که شما در آن هستید وانگذارد تا این که پلید را از پاکیزه جدا سازد(۶۴۹)."
"ونیز در آن کتاب ضمن حدیثی طولانی از حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) آمده که فرمود: پس قائم (علیه السلام) بین رکن ومقام بپاخیزد ونماز گزارد، وزیرش هم با او است. سپس می گوید: ای مردم! ما خداوند را به یاری می طلبیم بر کسانی که به ما ظلم کردند وحق ما را غصب نمودند، هر آن که درباره خدا با ما محاجه دارد من شایسته ترین افراد نسبت به خداوند هستم، وهرکه درباره آدم با ما گفتگو نماید من نزدیک ترین مردم به آدم هستم، وهرکه درباره نوح با ما محاجه کند، من نزدیک ترین افراد به نوح هستم، وهرکه درباره ابراهیم با ما محاجه دارد، من نزدیک ترین افراد به ابراهیم هستم، وهر آن که درباره محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) با ما محاجه کند، من نزدیک ترین افراد به محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) هستم، وهرکه درباره پیغمبران با ما محاجه کند، ما شایسته ترین مردم نسبت به انبیاء هستیم، وهرکس درباره پیغمبران با ما محاجه کند، من نزدیک ترین مردم به کتاب خداییم، ما وهر مسلمان امروز شهادت می دهیم که بر ما ظلم رسیده ورانده شده ایم، وبه ما ستم کرده اند واز شهر واموال وخاندان خود بیرون شده ایم، ما امروز خداوند وتمام مسلمانان را به یاری می طلبیم. به خدا سوگند! سیصد وچند مرد که در میان آن ها پنجاه زن وجود دارد، می آیند ودر مکه جمع می شوند بدون وعده گذاری قبلی همچون ابرهای پاییزی پی در پی، در همین است که خداوند می فرماید:
﴿اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیء قدیر﴾ (سوره بقره: ۱۴۸)؛ هر کجا باشید خداوند همگی شما را می آورد، به راستی که خداوند بر هر چیزی توانا است. آن گاه مردی از خاندان پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می گوید: این است آن آبادی که اهل آن ستمکارند، سپس او از مکه خارج می شود در حالی که کسانی که با او هستند همان سیصد وسیزده نفرند که بین رکن ومقام پس از دیدن فرمان پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) وپرچم وسلاح حضرتش با او بیعت می کنند، واین در حالی است که وزیرش همراه اوست، پس منادی در مکه به نام وامر (ولایت) او از آسمان ندا می دهد تا این که اهل زمین صدایش را می شنوند(۶۵۰). ۵ - ودر غیبت نعمانی از حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) روایت شده که فرمود: هرگاه از جانب مشرق آتشی شبیه به هردی (بسیار زرد) مشاهده کردید که سه یا هفت روز روشن باشد، منتظر فرج آل محمد (علیهم السلام) باشید ان شاء الله تعالی که خداوند شکست ناپذیر وحکیم است.
"سپس فرمود: صیحه جز در ماه رمضان - ماه خدا - نخواهد بود، وآن صیحه جبرئیل است بر این مردم. آن گاه فرمود: منادی از سوی آسمان به نام حضرت قائم (علیه السلام) بانگ می زند که هر آن که در مشرق وهر آن که در مغرب است آن را می شنود، خوابیده ای نماند مگر آنکه بیدار شود، وایستاده ای نماند مگر این که به زانو در آید، وهیچ نشسته ای نماند مگر این که بپاخیزد از وحشت آن صدا، پس خدا رحمت کند کسی که از آن صدا عبرت بگیرد وپاسخ بگیرد وپاسخ گوی آن شود، که آن صدای جبرئیل روح الامین است، وفرمود: این صدا در شب جمعه بیست وسوم ماه رمضان خواهد بود، در آن شک نکنید وبشنوید واطاعت نمایید ودر آخر روز صدای ابلیس لعین بلند می شود که ندا می کند: فلانی مظلوم کشته شد تا مردم را به شک وتردید اندازد وگرفتارشان کند...(۶۵۱).🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃 🔰💫🔰قسمت 8⃣7⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا مسئله بیت المقدس، فقط مسئله مسلمین است؟ 🔹 «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛ 🔸 کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مى زند: اى به دادم برسید و کمکم کنید، کسى که این را بشنود و پاسخ نگوید، نیست. ۲۶مرداد ۱۳۵۸ خطبه های نماز جمعه https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکسی هم که تنهایت بگذارد او هرگز رهایت نمی کند ... دستان خدا همیشه بر شانه های توست به او تکیه کن که تکیه گاه همیشگی است... به انسان اعتماد نکن، انسان میمیره ...! به دیوار تکیه نکن، دیوار میریزه ...! به درخت هم تکیه نکن، درخت خشک میشه ...! فقط یه چیز قابل اعتماد هست اونم خداست ...! اگر به خدا اعتماد کنی هرکی، هر کار بدی در حقت کنه حتما حتما ضربه میخوره و جزاشو میگیره ... انسان خوب یک مراقب داره؛ اونم خداست ...!☝️ https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| برا رفاقت با خدا، منتظر «حال خاص» نباش! یاد بگیر دلتو راه بندازی! https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی ۱۵۳.mp3
11.21M
۱۵۳ من پدرم من مادرم من معلّمم من استادم من مربی‌ام من ..... - چجوری می‌تونم حقایق انسان‌شناسی رو به اهلِ خودم و کسانی که بر اونها ولایت دارم، منتقل کنم؟ - چجوری می‌تونم اونا رو از ناآگاهی نسبت به خودشون دربیارم؟ https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
بانوان آسمانی #داستان_چهاردهم 🎬: زینب کمایی: مسجد المهدی شاهین شهر شلوغ بود و صف های نماز با نظم شک
بانوان آسمانی 🎬: شهیده نسرین افضل: نسرین دراتاق تنها نشسته بود و خواهرش به آشپزخانه رفت و مشغول شد. طوری به در و دیوار اتاق نگاه می کرد که انگار برای خداحافظی از آنها آمده است. چشمش روی دیوار اتاقها خیره ماند. از پیشانی عکس استاد مطهری که در قاب روی دیوار، نگاهش می کرد. قطره های خون می چکید. خوابی که چند شب قبل دیده بود، یادش آمد. از یک راه مه گرفته که کوههایش از آسمان هم گذشته بود، رد می شد. ابرها جلوی چشم بودند. خورشید کمی دورتر در حرکت بود. آسمان پائین آمده بود. از راهی رد می شد و کتابی در دستش بود، حالا می بیند که عکس روی دیوار هم کتاب دارد. در خواب، گرگ زوزه می کشید، صدا نزدیکتر شد. گرگ حمله کرد. او فرار کرد، پایش به سنگی خورد، اما رویزمین نیفتاد. روی کوهی بلند که از آسمان هم گذشته بود، افتاد، سرش درد گرفت. از سرش خون آمد. مادر گفته بود: خون خواب را باطل می کند. خیر است انشاءالله. به عکس روی دیوار خیره شد. یادش نمی آمد. سرش درد گرفته بود، به سنگی خورده بود، یا پنجه گرگی آزرده اش کرده بود؟ خواهر با سینی چای وارد می شود. او همچنان به عکس خیره شده و با اشاره گفت:«من هم همین جای سرم تیر می خورد، انشاءالله.» خواهر به چشمهای او نگاه می کند، حتی نمی گوید:«این حرفها چیه؟ خدا نکند، انشاءالله باشی و مثل صاحب عکس خدمت کنی. انشاءالله بمونی و بچه هایی مثل او تربیت کنی...» خواهر فقط می گوید:«نسرین جان دیگه چند وقت گذشته. ظاهراً از خر شیطون پائین اومدی و دست به کار شدی ها.» نفهمید خواهر چه می گوید. او دست به کار بود. یک عالم کار در مهاباد داشت که روی زمین مانده بود و خودش در شیراز، چرا معطل مانده بود؟! با چه سختی میان آن خانه ها بین کوره راهها، و در اطراف شهر گشته بود و توانسته بود هفت نفر را برای شرکت در کلاسهای نهضت سوادآموزی جمع کند. ۶ یا ۷ نفر، اسمهایشان را به خاطر آورد، خواهر رشته افکارش را پاره کرد و گفت: می خواهی اسمش را چی بگذاری؟ نسرین دوباره شمرد، 6 نفر بودند یا 7 نفر؟می خواست اسم هایشان را به خاطر آورد که خواهر گفت: نسرین جان کجایی تو؟ دو سال نیست که رفتی مهاباد، از وقتی هم که آمدی اینجا شیراز، خانه خواهرت، آمدی خداحافظی که دلش را خون کنی و بری، الان دو سال از انقلاب می گذره، هنوز یک دل سیر ندیدمت، تا بود که دهات اطراف شیراز، پی جهاد و نهضت و بسیج و آموزش اسلحه و کمکهای اولیه و ... بودی. حالا هم که رفتی اونجا حسابی دستمان ازت کوتاه شده، باز اگر همین جا بودی هفته ای، ده روزی شاید می شد نیم ساعت دیدت. نسرین گفت: حالا چی؟ الان که در خدمتت هستم. خواهر نرمتر شد و گفت: عزیز دلم، اسم بچه را انتخاب کن، با آقا عبدالله هم صحبت کن، اسم داشته باشه خیلی بهتره! حواست را جمع زندگی ات بکن. تو همه چیز را فدای مهاباد می کنی ها! نسرین گفت: حالا چی شده مگه؟ خواهر گفت: نسرین جان، حالتت فرق کرده، سر و چشمت یک جوری شده، عین زنهای حامله شدی، مواظب خودت هستی؟ نسرین گفت: چی شدم،یعنی...؟ خواهر دستی به موهایش کشید و گفت: نسرین جان یک هاله مادری، معصومیت، یک چیز خوب توی صورتت پیدا شده اینها نشانه های لطف خداست. نشانه مادر شدن و لایق لطف خداشدن است. نشونه های مادر شدن و لایق لطف شدنه. خدا این لیاقت را به همه کس نمی ده. اگر هنوز مطمئن نیستی، همین جا برو دکتر، دیگه هم نرو مهاباد. بمون و استراحت کن بخدا مادر خیلی خوشحال می شه. دیگه برای ضریح «سید علاءالدین حسین» جای خالی نگذاشته. همه را دخیل بسته. برای همه امامها، تک تک، روضه و سفره یا شمع نذر کرده، خب حالا بگو چند وقته؟ نسرین با تعجب گفت: چی چند وقته؟ خواهر گفت: که، کی قراره من خاله بشم؟ چند وقته دیگه؟ نسرین گفت: من برای خداحافظی اومدم، این حرفها چیه؟ خواهر گفت: نه آمدن معلومه نه رفتنت! نسرین دیر کرده بود از صبح زود رفته بود جهاد و حالا دیروقت بود. پدر در اتاق راه می رفت، مادر دلشوره داشت. همه نگران بودند، پدر با تندی گفت: نه آمدنش معلومه و نه رفتنش، این که نشد وضع. ۲۴ ساعت سر خدمت باشه، سرکار باشه. بالاخره استراحت می خواد یا نه؟ مادر گفت نمی دونم والله تلفن زد، گفت: احمد، قدری خوراک و پول براش ببره، من هم نفهمیدم آدرس را به احمد گفت، یقین نزدیکای شیراز بوده توی راه یه خونواده جنگزده را می بینه که بچشون مریضه، می خواست اونو به بیمارستان برسونه. پدر گفت: خب به بیمارستان تلفن زدی؟ مادر گفت: مریض که نیست بگم صداش کنند مریض برده اونجا که اسم همراه بیمار را یادداشت نمی کنند، بیمارستان فقیهی به اون بزرگی کی به کی است کی به کیه! پدر گفت: این دختره چکاره است؟ همه جا سر می زنه، به داد همه باید، بچه من برسه؟ توی مسجد هیچ کس غیر از نسرین من نیست؟ توی جهاد هیچ کس مسئول نیست؟ تازه ای خوابگاه عشایر رفتنش هم برنامه تازه اش شده، چند شب پیش هم رفته بود پیش عشایر...
🌹 منتظران ظهور 🌹
بانوان آسمانی #داستان_پانزدهم 🎬: شهیده نسرین افضل: نسرین دراتاق تنها نشسته بود و خواهرش به آشپزخان
مگه نباید خودش هم زندگی کنه، صبح نسرین کجاست؟ مسجد، ظهر نسرین کجاست؟ مسجد، شب نصف شب نسرین کجاست؟ مسجد. مادر گفت: هرجا کار باشد نسرین همانجاست، دنبال کار می دود. کریم گفت: کار یکجا بند شدن هم بهم دادن. توی جهاد هیچکس بهتر، تمیزتر، دقیق تر از نسرین، کتاب خلاصه نمی کنه. همه کتابهای استاد مطهری را بخاطر پشتکاری که داره، نسرین خلاصه نویسی می کنه. خواهرجون از همه بهتر این کار را انجام می ده چون استاد مطهری را خیلی دوست داره و هم اینکه خیلی خوب کار می کنه. اما از بس دل رحم و مهربونه یکجا بند نمی شه انگار که کار را بو می کشه. رفته توی دهات «دشمن زیادی» زنها را برده توی حمامی که جهاد براشون درست کرده، کلاس آموزش احکام و بهداشت گذاشته! اصلاً یک کارهای عجیب و غریبی می کنه. عروسی هم که کردیم هیچ فرقی نکرده یک هفته بعد از ازدواجش برگشت مهاباد. همین طور که بیرون مثل فرفره کار می کنیم، از وقتی هم که می رسه خونه می شوره، می پزه، و تمیز می کنه. همه دور هم نشسته اند و از خانواده هایشان تعریف می کنند. دلتنگی ها را نمی شود، پنهان کرد، هرکاری کنی بالاخره معلوم می شود. از لابلای حرفها، درد دلها معلوم می شود از چه چیزی دلتنگ هستی. دور هم جمع شدنشان برای دعای توسل بهانه بود. می خواستند همدیگر را ببینند و از خانه هایشان، خانواده یشان حرف بزنند، تا خستگی کارهای طاقت فرسایی که در مهاباد، سنندج، سقز، بانه انجام می دادند از تنشان بدر شود. برای کار فرهنگی آمده بودند اما خدا می داند که از هیچ کاری دریغ نداشتند. نسرین از خانه و از مادر گفت:«من همیشه براش گل می خرم. هر شهری هم که برم، حتماً سوغاتی اون شهر را باید براش بخرم جون و نفس من مادرمه. فقط خدا شاهده که چه جوری تونستم موقع شهادت داداشم، آرومش کنم. هر دعایی بلد بودم، خوندم، دو ماه طول کشید تا قضیه را قبول کرد. اونهایی که رفته بودند دهلاویه و سوسنگرد دنبال جنازه داداش، وقتی برگشتن باورشون نمی شد که مامان از هر جهت آماده باشه. خونواده من خیلی دوست داشتنی و خوب هستن. همشون رو دوست دارم» نسرین ساکت شد. همه به او خیره شدند از ابتدای جلسه فقط همین چند کلام را گفته بود و دوباره در خودش فرو رفته بود. حالتهای نسرین خیلی عجیب بود. حتی صبر نکرد نماز را به جماعت بخواند، گفت: شاید شهید شدم. معلوم نیست تا یک ساعت دیگه چی بشه؟ ساده ده شب بود. مراسم دعای توسل تمام شده بود موقعی که می خواستند سوار ماشین شوند صدای تک تیرهایی بگوش می رسید، نزدیک ماشین نسرین گفت: بچه ها شهادتینتون را بگید دلم شور می زنه. فاطمه سوار ماشین شد و گفت: توی تب می سوزی، انگار توی کوره هستی. دلشورت هم بخاطر همینه. ما که تب نداریم شهادتین را نمی گیم، فقط تو بگو نسرین جان. خنده روی لبها یخ زد همگی سوار ماشین شده بودند. نسرین کنار در نشسته بود و شهادتین را می گفت: که تیری شلیک شد. تیر درست به سرش اصابت کرد و در دهمین روز از تیرماه ۱۳۶۱ نسرین افضل که بیش از ۲۳سال از زندگی اش نمی گذشت، همانجا که آرزو داشت و همانطور که استادش «مطهری» به شهادت رسیده بودند، شهید شد. و در همان مسجد اباذر که مجلس ساده عروسی اش را برگزار کرده بودند، مجلس ختم برگزار شد. نسرین شهید شده بود. 📝ط_حسینی https://eitaa.com/montazeraan_zohorr 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا