ای الهی که در اثر اصرار بر گناه و شرک از جانب خداوند نازل می شود.
خدای متعال در قرآن کریم فرموده است :
▪️وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ (رعد: ۶)▪️
و از تو [بر پایه نادانی] پیش از [درخواست] خیر و خوشی تقاضای شتاب در [فرود آمدن] عذاب میكنند، [اینان گمان میكنند كه عذابها و مجازاتهای الهی دروغ است] با اینكه پیش از آنان عذابها و عقوبتهای عبرتآموز [بر كافران و منكران] گذشته است.
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 نهج البلاغه # خطبه دوم (جلسه ۲۲)
🔸ادامه خطبه دوم _ توصیف دوران جاهلیت
🔘 مقدمه بحث :
امیرالمومنین علیه السلام بعداز آنکه ویژگی هایی از نبی اکرم صلوات الله علیه وآله ، بیان فرمودند ، برای روشن شدن عظمت پیامبر و سپاسگزاری بهتر و شایسته تر مخاطبان امیرالمومنین ، شِمِّه ای از اوضاع و احوال دوران جاهلی را بیان می کنند . این کار در نهج البلاغه مکرراً انجام گرفته است . بارها علی علیه السلام ، مردم را به یاد دوران تاریک جاهلی می انداختند ؛ برای آنکه قدر نعمت اسلام را بهتر بدانند . بد نیست که ما نیز اقتداء کنیم به ایشان در این جهت و مطالعاتی داشته باشیم در کشور خود و در منطقه سکونت خود در روحیات مردم و اوضاع اجتماع، پیش از طلوع خورشید اسلام .
این کار دو فایده دارد :
یکی اینکه گاهی دشمنان ما با تبلیغاتِ شوم می کوشند یک دورنمای خوشی از گذشته به ما عرضه کنند . مثلا تخت جمشید که انصافاً جلوه هایی از عظمت در حکومت آن زمان را نشان می دهد. هم به لحاظ معماری و هم شهرسازی پیشرفته ، و کسی آنرا انکار نمی کند . ولی آیا هرکدام از ایرانیان از آن شکوه بهره مند بوده اند ؟ آیا همه مردم در چنین شرایطی می زیستند ؟ اهرام مصر هم همینطور چه بسا عظمت بالاتری هم نسبت به تخت جمشید دارند . ولی ما هیچ وقت از فراعنه به نیکی یاد نمی کنیم . پس صِرف ساختمان و بنای مُعْظَم دلیل بر مثبت بودن قضایا در یک دورانی نمی کند . پس باید به تاریخ مراجعه کنیم و ببینیم مورخین چه نوشته اند . به خصوص در دوران ماقبل اسلام ( دوران ساسانیان) نوعی جاهلیت متمدن حاکم بود . اگر چه کشور ایران بسیار پیشرفته بود و کسی نمی تواند انکار کند ؛ اما روابط اجتماعی ، روابط سطح بالایی نبود . به هر حال برای اینکه قدر این دوران را بدانیم باید در مورد گذشته بیشتر مطالعه داشته باشیم .
🔹🔹🔹🔹
خطبه دوم :
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :
🍃و النّاسُ في فِتن انْجذم فيها حبْلُ الدِّينِ، و تزعْزعتْ سوارِي الْيقينِ، و اخْتلف النّجْرُ، و تشتّت الاْمْرُ، و ضاق الْمخْرجُ، و عمِي الْمصْدرُ، فالْهُدي خامِلٌ، والْعمي شامِلٌ. عُصِي الرّحْمنُ، و نُصِر الشّيطانُ، و خُذِل الاْيمانُ، فانْهارتْ دعائِمُهُ، و تنكرتْ معالِمُهُ، و درستْ سُبُلُهُ، و عفتْ شُرُكهُ. اطاعُوا الشّيطان، فسلكوا مسالِكهُ، و وردُوا مناهِلهُ. بِهِمْ سارتْ اعْلامُهُ و قام لِواؤُهُ، في فِتن داستْهُمْ بِاخْفافِها، و وطِئتْهُمْ بِاظْلافِها، و قامتْ علي سنابِكها. فهُمْ فيها تائِهُون حائِرُون جاهِلُون مفْتُونُون. في خيرِ دار و شرِّ جيران. نوْمُهُمْ سُهُودٌ، و كحْلُهُمْ دُمُوعٌ، بِارْض عالِمُها مُلْجمٌ، و جاهِلُها مُكرمٌ.🍃
ترجمه :
《رسالت او به وقتي بود كه مردم دچار فتنه اي بودند كه ريسمان دين از اثر آن گسسته، و پايه هاي يقين متزلزل، و اصل دين گرفتار اختلاف، و همه امور درهم ريخته بود، راه رهايي بر مردم تنگ، و مصدر هدايت پوشيده، چراغ راهنما خاموش، و گمراهي نسبت به همه فراگير بود. خداوند نافرماني مي شد، و شيطان ياري داده مي شد، ايمان ورشكسته، پايه هايش فروريخته، نشانه هايش متغير و ناشناخته، راههايش ويران و پوشيده، و آثار جاده هايش از بين رفته بود. شيطان را فرمان برده، راههاي او را پيموده، و به آبشخورهاي او وارد شده بودند. آثار شيطان به وسيله متابعانش به كار افتاده وپرچمش برافراشته شده بود، درفتنه هايي كه همچون حيوان چموش آنان را لگدمال مي كرد، و زير سم خود مي كوبيد، و باز هم (به انتظار فتنه اي بيش) بر سر سُم خود ايستاده بود. در آن فتنه سرگردان و حيران و نادان و دچار حيله شيطان بودند. آن بزرگوار در بهترين خانه و كنار بدترين همسايگان جاي داشت. خوابشان بيداري بود، و سرمه چشمشان اشك سوزان، در سرزميني مي زيستند كه آگاهشان دهانش دوخته، و نادانشان به تخت عزت نشسته بود. 》
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه # شرح خطبه دوم ( جلسه ۲۲) :
🍁و النّاسُ في فِتن انْجذم فيها حبْلُ الدِّينِ🍁
در دوران جاهلیت ، مردم گرفتار فتنه هایی بودند که ریسمان دین پاره شده بود .
🔴سوالی که مطرح می شود این است که مگر اینها دین داشتند که رشته هایش پاره شده باشد ⁉️
بله همان آیین حنیف که از حضرت ابراهیم علیه السلام بینشان بر جای مانده بود . در گوشه و کنار زندگی هایشان هنوز آثاری از آن به چشم می خورد.
تعبیر حضرت خیلی زیباست که فرموده اند "پاره شده بود" .
وقتی چیزی پاره و گسسته شود ، دیگر اجتماع ندارد و هماهنگ نیست . آیین حنیف در بینشان بسیار پراکنده به چشم می خورد و نمی شد گفت متدین به آیین ابراهیمی هستند .
🍁و تزعْزعتْ سوارِي الْيقينِ🍁
تزعزع : تزلزل و ناپایداری
سوار : جمع ساریه به معنای ستون
ستون های یقین متزلزل شده بود . کسی در آن زمان صاحب اعتقاد پایداری
نبود .
🍁و اخْتلف النّجْرُ🍁
نَجر یا نِجار : اصل
اصول ثابتی وجود نداشت که مردم بر اساس آن فکر کنند یا عمل کنند. هرکسی به راهی می رفت .
🍁و تشتّت الاْمْرُ🍁
امور مشتت و پراکنده بود ، وحدت اجتماعی حاکم نبود و فقط وحدت قومی و قبیله ای داشتند .
در چنین اوضاع آشفته ای ، اگر کسی می خواست خودش را نجات دهد ، سخت بود و تحت فشار قرار می گرفت .
🍁و ضاق الْمخْرجُ🍁
گریزگاه ، تنگ بود . گویی باید از یک راه خروجی باریکی خارج می شدند.
🍁و عمِي الْمصْدرُ🍁
اصلا نمی دانستند چه باید بکنند ، به کجا پناه ببرند . چرا راه نجات تنگ و تاریک بود؟!
🍁 فالْهُدي خامِلٌ، والْعَميَ شامِلٌ🍁
خُمل : چیزی که بی ارزش باشد و فراموش شده باشد ( خامِل : فراموش شده ) ( خُمول : فروکش کردن و در حال خاموش شدن )
هدایت که همچون چراغ روشنی هست ، خاموش شده بود .
نقطه مقابل ، عَمیَ یعنی نابینایی و تاریکی همه جا را فراگرفته بود . به همین خاطر راه نجات تنگ بود و گریز از آن شرایط ، دشوار بود .
🍁عُصِي الرّحْمنُ، و نُصِر الشّيطانُ🍁
خدای رحمان ، نافرمانی می شد و کارهای آنها نوعی حمایت از شیطان بود .
کسانی که گناه می کنند یا به گمراهی می روند ، خواه ناخواه در مسیر حمایت از شیطان قرار می گیرند .
🍁و خُذِل الاْيمانُ🍁
ایمان به خدا خوار وبی ارزش تلقی می شد . به همین جهت پایه های ایمان سست و ریزان شده بود .
🍁فانْهارتْ دعائِمُهُ🍁
دعائم : جمع دِعامه به معنای ستون است .
ستون های ایمان سست شده بود.
🍁و تنكَّرَتْ معالِمُهُ🍁
معالم : مجموعه فرهنگی مربوط به چیزی را گویند .
معالم ایمان ناشناخته بود . ( کسی اصول و شرایط ایمان را نمی شناخت ) در یک چنین دورانی ، که عصر جاهلیت اعراب بود ، عجایبی را از آن دوران نقل می کنند که باعث تعجب است و نشان دهنده میزان دوری آنان از انسانیت و تمدن بود .
🍁و درستْ سُبُلُهُ🍁
راههای ایمان مندَرِس و کهنه شده بود .
🍁و عفتْ شُرُكهُ🍁
شُرَک : راه
راههای ایمان متروکه شده بود . هرراهی که متروکه شود ، نمی توان در آن راه قدم گذاشت ؛ چون انسان دچار سرگردانی می شود .
🍁 اطاعُوا الشّيطان، فسلكوا مسالِكهُ🍁
اینها از شیطان اطاعت می کردند و در جاده هایی که شیطان برایشان می کشید می تاختند .
🍁و وردُوا مناهِلهُ. بِهِمْ سارتْ اعْلامُهُ🍁
آن جاهایی که شیطان به آن راهنمایی می کرد،آبشخورهایی هم برایشان تعبیه می کرد ( یک جاده کامل ) و علامتهای شیطان به دست مردم حمل می شد ( پرچم دار شیطان شده بودند.)
🍁و قام لِواؤُهُ🍁
بیرق شیطان بردوش آنها بود.
🍁في فِتن داستْهُمْ بِاخْفافِها🍁
امیرالمومنین علیه السلام در اینجا فتنه های آن زمان را به حیوانات وحشی تشبیه می فرمایند که چگونه علفزارهای آن منطقه را لگد مال می کنند و همه چیز را ازبین می برند . فتنه های دوره جاهلی هم جامعه انسانی را لگد کوب کرده بود .
🍁و وطِئتْهُمْ بِاظْلافِها🍁
اظلاف : جمع ظُلف ( سُم گوسفند یا بز که دو قسمتی است )
فتنه ها مانند پای شتران آنها را لِه کرده بود و مانند سُم حیوانات ، آنها را لگد کوب کرده بود .
🍁و قامتْ علي سنابِكها🍁
سَنابک : سم اسب را گویند . ( سم اسب به طوری است که گاهی اسب هنگام مبارزه ،روی سُمش بلند می شود )
آن فتنه ها همچنان در کمین آنها بود و می خواست آنها را از پا درآورد .
در چنین شرایطی مردم حیران و سرگردان بودند . کسی راه به جایی نمی بَرَد.
🍁 فهُمْ فيها تائِهُون حائِرُون جاهِلُون مفْتُونُون🍁
سرگردان و گمگشته و حیران بودند . نادانی آنها را فراگرفته بود . فریب خورده بودند .
در ادامه حضرت جمله ای می گویند که شارحین گفتند این جمله را از خود نبی اکرم صلوات الله علیه و آله ، گرفته اند ؛
پیامبر فرمودند :
🍁في خيرِ دار و شرِّ جيران🍁
من در دوران مکه ، در بهترین سرزمین با بدترین همسایگان بودم .( بهترین سرزمین فرمودند چون "بَلَد امین " و حرم امن الهی بوده) ( بدترین همسایگان ، چون مردمش مشرک بودند )
امیرالمومنین علیه السلام ، اشاره به همین دارند ( بهترین سرا و بدترین همسایگان)
🍁نوْمُهُمْ سُهُودٌو كحْلُهُمْ دُمُوعٌ🍁
برای توصیف وضعیت ناهنجار زندگی آنها می فرمایند : خواب آنها بیداری بود( آرامش نداشتند ، با اضطراب و نگرانی همراه بود) سرمه چشمشان خون بود ( از شدت ناراحتی)
سپس حضرت جمله ای می فرمایند که مفسرین می گویند منظور حضرت مردم زمان خودشان هم بوده است .
🍁بِارْض عالِمُها مُلْجمٌ، و جاهِلُها مُكرمٌ. 🍁
در سرزمینی که دانشمندش نمی تواند سخن بگوید ( زبانش بسته بود) و جاهلش تکریم می شود .
بسیار مهم است چون این ویژگی در جاهای دیگر هم مشهود است .
♻️نتیجه این بحث :
هرسرزمینی که درآن عالمش به جبر ساکت باشد و جاهلش سخن بگوید ، شعبه ای از جاهلیت است .
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 آیات و احادیثی که در برنامه حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد با موضوع " شرح دعای ۳۱ صحیفه سجادیه (فضیلت توبه) و نکاتی پیرامون معرفت نفس " قرائت شد.
🔸 ومَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ
🔹 هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام دادهاید، و بسیاری را نیز عفو میکند!
⬅️ سوره شوری آیه ۳۰
------------------------------------
🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
« ألا أُخْبِرُکُم بِدائِکُم و دَوائِکم؟ داؤُکُم الذّنوبُ و دَواؤُکُم الإستغفار »
🔹 آیا شما را به دردتان و دوایتان خبر ندهم؟ درد شما گناهان است و دوای شما استغفار.
------------------------------------
🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
« مَن قارَف ذنباً فقد فارَقه عَقلٌ لا یرجع الیه اَبداً »
🔹 کسی که با گناه همراه شود عقلی از او جدا میشود که هرگز باز نمیگردد.
------------------------------------
🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
« اِتَّقوا دَعْوَةَ الْمَظْلومِ وَإنْ كانَ كافِرا فَإِنَّها لَيْسَ دونَها حِجابٌ »
🔹 از نفرين مظلوم بترسيد اگر چه كافر باشد، زيرا در برابر نفرين مظلوم پرده و مانعى نيست.
------------------------------------
🔸 حضرت امام حسین (عليه السلام) فرمودند :
« یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ »
🔹 ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، هیچ یاری کنندهای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.
------------------------------------
🔸 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند :
« هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ »
🔹 آن كس كه قدر خود را نشناسد هلاك مىشود.
#احادیث
#برنامه
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ | إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ﴿۹۶﴾
🔰مسلماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار میدهد.
🏴 ۳۵ روز تا دوّمین سالگرد 💔
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
#از کرونا تابهشت
#قسمت۵ 🎬:
علی مصرانه میخواست که از عراق برویم وکجا بهتر از ایران,اما من بازهم مخالفت کردم واصرار داشتم به کربلا نقل مکان کنیم,اخر دل کندن از کشورم وحرمهای امامانم سخت بود و ازطرفی فکر تمام شدن همین دیدارهای گهگاهی ومخفیانه ی خانواده ام,باعث میشد دل کندن سخت تر شود.
اما علاقه ی شدید علی به من وبچه ها باعث شده بود ,اینبار از حرفش کوتاه نیاید.
علی همه ی بچه ها را از جان بیشتر دوست داشت اما علاقه ی بین علی وعباس,وبالعکس عباس وعلی,خیلی خیلی بیشتر بود,حتی بعضی شبها که علی به خاطر کارش دیر به خانه میامد وگاهی وقت اذان صبح به منزل میرسید,این بچه ,پابه پای من بیداربود وتا چشمش به علی,نمیافتادو خیالش راحت نمیشد ,خواب به چشمش نمیامد وهمین علاقه,کار به دستش داد....
یک هفته از ان اتفاق گذشته بود ومن چمدانها رابسته بودم,اما همچنان امیدداشتم تا درلحظات اخر علی تصمیمش عوض شود وراهی کربلا شویم...
علی کاری بیرون داشت وچون ماشینمان رافروخته بودیم موتور یکی از دوستاش راامانت گرفته بود, عباس با خواهش والتماس,خواست همراهش,برود,هرچه کردم,این بچه درخانه بماند، نماند,حتی به کمک حسن وحسین متوسل شدم وگفتم به عباس بگویید تا باهم بازی مورد علاقه ی عباس، که قایم موشک بازی بود را میکنیم ,اما این ترفند هم کارگر نشد ودراخر عباس با شیرین زبانی وبا ایه ای از قران جوابمان را داد:ان الله لایغییرمابقوم حتی لایغییر ما به انفسهم....
تا این ایه راخواند علی,سرشاراز شوقی پدرانه,عباس راسوارکولش کرد وروبه من گفت:مامانی توبا بچه هات بازی کن ,منم با پسرم میریم وزووود برمیگردیم...
کاش وای کاش ان لحظه من محوحرکات این پدروپسر نشده بودم ومخالفتی سرسختانه میکردم.
#ادامه دارد...
🖊به قلم......ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
ازکرونا تابهشت
#قسمت۶ 🎬:
علی وعباس رفتند تا نیم ساعته برگردند ,اما نیم ساعت,یک ساعت شد,دوساعت شد,چهارساعت شدونیامدند دلم به شور افتاده بود,هرچه زنگ میزدم گوشی علی خاموش بود,نمیدانستم دراین شهر غریب که هیچ کس رانمیشناختم وباکسی مراوده نداشتم با چهارتا بچه ,به کجا بروم ودست به دامن چه کسی بشوم.
کم کم نگرانی من به بچه ها هم سرایت کرد حسن وحسین یک جور سوال پیچم میکردند ,زینب وزهرا جوردیگر,مثل همیشه درپریشانی وناراحتی ام وضوگرفتم وسجاده را پهن کردم وبه نماز ایستادم.
بعداز نماز به سجده رفتم واز خدا خواستم تا علی وعباس را برساند,سراز سجده بر داشتم با صحنه ای روبه روشدم که دل سنگ را اب میکرد,حسن وحسین وزینب وزهرا ,هرکدام سجاده هایشان راپهن کرده بودند وچشمان اشک الودشان خبراز دعا واستغاثه شان میداد.
همونطور که گونه بچه ها را میبوسیدم ,زنگ در به صدا درامد, انگار خدا به این زودی جواب دعاهایمان را داده بود.
هر پنج نفرمان با خوشحالی به طرف در حرکت کردیم....
اما علی که کلید داشت....
حسین زودتر از ما خودش رابه ایفون رساند,گوشی رابرداشت وگفت:بابا کجایی چرا دیرکردی؟
تصویر یکی از دوستان علی را که چندبار با علی دیده بودمش در مانیتور ایفون ظاهر شد...
#ادامه دارد...
🖊به قلم....ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
AUD-20211130-WA0104.mp3
زمان:
حجم:
3.64M
از همون روزی که دنیا اومدم
تا رسیدنت دلم شور میزنه
ترسم اینه بمیرم، نبینمت
واسه دیدنت دلم شور میزنه
🎤: جواد مقدم
زمان: ده دقیقه
*#مناجات_با_امام_زمان*
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c